بریده‌هایی از کتاب صورتت را بشور، دختر جان!

این نتیجه رسیدیم که بچه‌ای خارجی را به سرپرستی بگیریم.

آیا تابه‌حال آن‌قدر ناراحت شده‌ایم که بچه‌ای را محکم تکان دهیم.

این از آن‌جور سیستم‌هایی نیست که بی‌گناه باشید تا اینکه ثابت شود گناهکارید. از آن سیستم‌هایی است که گناه‌کارید تا اینکه ثابت شود بی‌نتیجه بوده.

این کار را از سر کینه‌توزی، لطمه به خانواده‌تان، دور کردن توجه از خودشان یا هزار دلیل دیگر انجام می‌دهند که من ترجیح می‌دهم در این مورد فکر نکنم.

ازنظر من آخرین لحظه‌ای بود که نسبت به عملکرد امور در جهانی که بخشی از آن بودیم، ساده‌لوح بودم.

که وقتی چیزی را پنهان می‌کنیم، به ترس، منفی‌گرایی و دروغ قدرت می‌دهیم.

آگاهی از اینکه باید زمان مشخصی به آن مسئله فکر می‌کردم، به مغزم آرامش می‌داد تا مدام به آن فکر نکنم.

به‌هیچ‌وجه سعی نکرد آن مشکل را حل یا سازمان‌دهی کند. او فقط گوش داد و با این کار به میل خود، درد مرا به درونش راه داد و این بار را سبک‌تر کرد.

او لزوماً بهتر یا بدتر از برادر بزرگ‌های دیگران نبود، اما او مال من بود و من دوستش داشتم.

من به دنبال کارهای احمقانه و خلاقانه‌ای هستم که هدف از آن‌ها جز لذت چیز دیگری نیست.

همه موردانتقاد قرار می‌گیرند،

عبادت یعنی «تجلی حس احترام برای خدا».

می‌توانم نورم را پنهان کنم چون می‌ترسم کسی از درخشش آن خوشش نیاید.

این را قبول ندارم که چیزی صرفاً چون بقیه آن را نمی‌پسندند یا نمی‌فهمند، بد باشد.

برخی خیالات ابزاری هستند که در رسیدن به اهدافمان به ما کمک می‌کنند. برخی خیالات احمقانه هستند اما باعث می‌شوند کمی فکر کنیم.

برخی خیالات ابزاری هستند که در رسیدن به اهدافمان به ما کمک می‌کنند. برخی خیالات احمقانه هستند اما باعث می‌شوند کمی فکر کنیم.

این کار خودش مرا به حرفه‌ام به‌عنوان یک برنامه‌ریز رویداد و همسر آینده‌ام رساند.

می‌خواستمش چون آن کیف نماد آن نوع زنی بود که دوست داشتم باشم.

این مسئله مهم است، چون جامعه به برادرانش می‌گوید که انتخاب‌های بی‌شماری دارند اما رسانه‌ها به دخترم نشان می‌دهند که دنیایش محدود است.

هرگز به او یاد نمی‌دهیم که فقط یک نوع زن وجود دارد.