بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب صورتت را بشور، دختر جان! | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب صورتت را بشور، دختر جان!

بریده‌هایی از کتاب صورتت را بشور، دختر جان!

نویسنده:ریچل هالیس
امتیاز:
۳.۶از ۱۴ رأی
۳٫۶
(۱۴)
آن اضطرابی که موقع به دنیا آمدنشان حس کرده بودم، هنوز دقیقاً از بین نرفته.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
طرز فکر بچه‌های من با گذشت زمان تغییر می‌کند. من معتقدم همان چیزی که اینک مرا متفاوت از بقیه نشان می‌دهد - شرکتی که اداره می‌کنم - یکی از آن چیزهایی است که وقتی بزرگ‌تر شدند، مرا در نظرشان خوب جلوه می‌دهد. امیدوارم به چیزی که در حال ساختش هستم افتخار کنند. امیدوارم قدرت پیگیری رؤیاهایشان و ارزش کارآفرینی را به آنان نشان دهم. من برای آینده امیدهای بسیار دارم... اما اغلبشان امروز به کمکم نمی‌آیند.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
اگر یک روز، یا حتی چند روز مادر نمونهٔ قرن نباشید باعث موفقیت یا ناکامی فرزندتان نمی‌شود. این حسن نیت شماست که حامی آنان است. درس‌هایی که در زمینهٔ بخشش، مراقبت از خود و انتظارات واقع‌گرایانه می‌دهید، به آنان می‌آموزد که چه توانایی‌هایی دارید و حقیقتاً بعدها به کارشان می‌آید.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
من حتی نمی‌توانم اراده کنم که به‌پای آن‌ها برسم و اضطراب ناشی از این مسئله مرا دیوانه کرده.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
نباید در روزی که داشتند با خمیر، خیمه می‌ساختند، آن را به تن می‌کردم. (یک مادر دیگر این مسئله را به من گوشزد کرد.) من آن لباس را پوشیده بودم چون مستقیماً بعد از جلسهٔ مدرسه باید به یک جلسهٔ کاری می‌رفتم. زندگی من مثل زندگی بسیاری از مادران شاغل سراسر بدو بدو بود.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
یک گیجی احساسی در مقیاس بزرگ به وقوع می‌پیوندد.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
حرف زدن باکسی که همچون شما روی بلوزش لکهٔ استفراغ کودک دیده می‌شود، خیلی لذت‌بخش است.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
پیدا کردن یک اجتماع
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
این‌قدر خود را غرق نگرانی از اینکه فرزندتان باید برنامهٔ خواب منظم داشته باشد، غذای ارگانیک بخورد یا تا الآن دیگر باید نشستن را یاد می‌گرفت، نکنید.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
بچه‌هایی هستند که هم‌اینک مورد سوءاستفاده و بی‌توجهی قرار می‌گیرند
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
نکته این است که من در بارداری خوب نیستم. و مهم‌تر از همه، با ترسی بی‌امان دست‌وپنجه نرم می‌کردم. اگر کالباس بخورم و به لیستریا دچار شوم چه؟ اگر جنینم که به‌اندازهٔ یک نخود است از آخرین باری که سونوگرافی کردم به بیماری نادری دچار شده باشد چه؟ اگر آن مرغ سوخاری‌هایی که می‌خوردم کلسترول جنین را بالابرده باشد چه؟ اگر بند ناف دور گردنش بپیچد چه؟ اگر وقتی اتاق بچه را نقاشی می‌کردم، هوا به‌قدر کافی در اتاق جریان نداشت چه؟ اگر جفت تصفیه نشود چه؟ اگر آن نوشیدنی الکلی را که در هفتهٔ دوم بارداری خوردم (اما نمی‌دانستم باردارم) او را اذیت کرده باشد چه؟ اما جداً اگر بند ناف دور گردن می‌پیچید چه؟ این نگرانی‌ها امانم را بریده بود. و همچون سگ شکاری پیری مدیریتشان می‌کردم- یعنی برای هر کس که بیش‌ازحد جلو می‌آمد پارس می‌کردم و برای رفتن روی تختخواب و بلند شدن از روی آن به یک چهارپایه نیاز داشتم.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
حالت تهوع‌هایی که سرصبح می‌گرفتم حتی یک‌بار هم با سپری شدن صبح از بین نرفت و تا سه‌ماههٔ اول هم دست‌بردار نبود.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
هرگز رابطه‌ای که مرا به اوج لذت نرساند، نداشته باشم.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
«ریچل، شاید موافقت کنی اما واقعاً نمی‌خوای و این از رابطه نداشتن هم بدتره.»
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
«ریچل، شاید موافقت کنی اما واقعاً نمی‌خوای و این از رابطه نداشتن هم بدتره.»
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
«از اینکه همیشه منو پس بزنی خسته شدم.»
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
شما همین حالا هم ترسیده‌اید و به خودتان اعتماد ندارید و آنگاه‌که شخص یا چیزی از راه می‌رسد و دقیقاً از همان چیزی که زیر سؤال برده بودید سخن می‌گوید، با خود فکر می‌کنید: آره. منم همین فکرو کرده بودم. بی‌خیال می‌شم.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
اگر به حرف کارشناسان گوش کرده بودم، آن کتاب هنوز که هنوزه درون کامپیوترم بود.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
برای اینکه تنهایی به مسافرت بروید، زیادی زن هستید.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲
ادراک یعنی ما چیزها را آن‌جور که هستند، نمی‌بینیم بلکه آن‌جور که هستیم می‌بینیم.
کاربر ۳۷۱۳۸۳۲

حجم

۱۹۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۶ صفحه

حجم

۱۹۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۶ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان