بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اعترافات یک دوست خیالی | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اعترافات یک دوست خیالی

بریده‌هایی از کتاب اعترافات یک دوست خیالی

نویسنده:میشل کیوواس
انتشارات:نشر کتاب چ
امتیاز:
۴.۵از ۲۶ رأی
۴٫۵
(۲۶)
ببین، حتی برگ‌های خشک هم زمستان‌ها زیر برف دور هم حلقه می‌زنند. حتی تاریکی‌ها هم، وقتی صبح می‌رسد، کنج دیوارها و ته کشوها جمع می‌شوند.
کاربر... :)
مهم این است که باور داشته باشید، باور کنید که ویژه‌اید.
anau.book
راستش را بخواهید کم‌کم به این فکر افتادم که اگر گوشه‌های پنهان هر آدمی را ببینید، همان بخش‌هایی که هیچ‌کس دیگر نمی‌تواند ببیند، حتماً شگفت‌زده می‌شوید. اگر می‌توانستید آن‌ها را وقت خواندن آوازهای من‌درآوردی ببینید یا وقتی توی آینه برای خودشان شکلک درمی‌آورند، اگر می‌دیدید که با یک برگ درخت چاق‌سلامتی می‌کنند، یا می‌ایستند تا کرم ابریشم سبزی را تماشا کنند که از تار نامرئی‌اش آویزان شده و بین زمین و آسمان معلق مانده، یا آدم‌هایی را می‌دیدید که فقط با بقیه فرق دارند، تنها هستند و گاهی هم شب‌ها گریه می‌کنند. دیدن آن‌ها، دیدن خود واقعی آن‌ها چاره‌ای جز این برایتان نمی‌گذاشت که فکر کنید تک‌تک آدم‌ها، همهٔ آن‌ها، شگفت‌انگیزند.
ملیح
سعی کردم تصور کنم که قلب خیالی‌ام چه‌طور ممکن بود بشکند، البته اگر واقعاً قلبی داشتم. شکستنش مثل این بود که آب از گوی برفی قطره‌قطره بیرون بریزد، یا مثل بادکنکی بود که بترکد؟ شبیه روبان قرمز پاره‌پورهٔ خط پایان در فردای مسابقه بود یا مثل عقربه‌های یک ساعت ازکارافتاده که دیگر نمی‌تواند زمان درست را نشان بدهد؟ شبیه سیم دررفتهٔ گیتار بود یا کلیدی که توی قفل می‌شکند؟
maryam
دلم آن‌قدر از دوست داشتن پر شد که فکر کردم هر آن ممکن است بترکد.
paria
فکر کردم، من قبلاً این‌جا بوده‌ام، خیلی‌خیلی وقت پیش.
paria
شبیه یک دعوت بود، شبیه آخرین پایگاه همهٔ دنیا. یک نفر انگار چراغ ایوان را برای من روشن گذاشته بود.
paria
به گمانم باید از همه‌چیز دور باشی تا قدر هر چیز را بدانی.
paria
احمقانه است اما بفهمی‌نفهمی گریه‌ام گرفت.
paria
بدرود به آن‌ها که همه‌شان بیش‌تر به فکر شادی دوستان‌شان بودند، تا خودشان.
paria
باید اون‌ور ظاهر رو ببینی. هیچ دقت کردی که آدم‌های واقعی هم همین‌جورین؟ ممکنه هفتاد سال عمر کنن اما بازهم می‌شه شناخت‌شون. رازش توی چشم‌هاست.»
paria
«می‌دونی، هنوز هم برام عجیبه که شناختمت.»
paria
اما من چه چیز خاصی داشتم؟ نمی‌دانم. گمانم خود آدم چندان نمی‌داند که چه چیز خاصی دارد. شاید دلیلش این باشد که آدم زیادی به خودش نزدیک است و نمی‌تواند خودش را خوب ببیند، مثل گُلی که به پایین نگاه می‌کند و فکر می‌کند فقط ساقه دارد. گمان کنم مهم این است که باور داشته باشید، باور کنید که ویژه‌اید. و آدم‌هایی که به شما نزدیک‌اند این را می‌بینند، آن‌هم از راه‌هایی که اصلاً فکرش را نمی‌کنید.
paria
راستش را بخواهید کم‌کم به این فکر افتادم که اگر گوشه‌های پنهان هر آدمی را ببینید، همان بخش‌هایی که هیچ‌کس دیگر نمی‌تواند ببیند، حتماً شگفت‌زده می‌شوید. اگر می‌توانستید آن‌ها را وقت خواندن آوازهای من‌درآوردی ببینید یا وقتی توی آینه برای خودشان شکلک درمی‌آورند، اگر می‌دیدید که با یک برگ درخت چاق‌سلامتی می‌کنند، یا می‌ایستند تا کرم ابریشم سبزی را تماشا کنند که از تار نامرئی‌اش آویزان شده و بین زمین و آسمان معلق مانده، یا آدم‌هایی را می‌دیدید که فقط با بقیه فرق دارند، تنها هستند و گاهی هم شب‌ها گریه می‌کنند. دیدن آن‌ها، دیدن خود واقعی آن‌ها چاره‌ای جز این برایتان نمی‌گذاشت که فکر کنید تک‌تک آدم‌ها، همهٔ آن‌ها، شگفت‌انگیزند.
paria
مثل آهنگی که هنوز کسی نشنیده بود.
paria
فکر کردم برای آدمی که خانهٔ مناسبی برای پرنده‌هاست، قطعاً هیچ کلمه‌ای نیست.
paria
اون تو رو دیده، تو بخشی از وجودش هستی. من که فکر می‌کنم همیشه بخشی از وجودش می‌مونی.
paria
همهٔ چیزهایی که دیگه تو خوابم نمی‌بینم.
paria
این حسی بود که دلم می‌خواست من هم آن را به کسی بدهم.
paria
«بی‌خیالِ شِکل‌ها شو. حتی بچه‌ها هم به‌مرور تغییر شکل می‌دن، رشد می‌کنن، بزرگ‌تر می‌شن، پر از لک‌وپیس و چین‌وچروک می‌شن، وقتی هم که خیلی پیر شدن، مثل یه گلِ پژمرده کمرشون خم می‌شه. جای تو بودم، این رو جدی نمی‌گرفتم، به جاش حواسم رو می‌دادم به اون تو.» جوراب به سینه‌ام اشاره کرد
paria

حجم

۲٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۲٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۴۳,۰۰۰
۲۱,۵۰۰
۵۰%
تومان