بریدههایی از کتاب اعترافات یک دوست خیالی
۴٫۵
(۲۵)
مدرسه. کی این جای وحشتناک را اختراع کرد؟
ساره🌿
پنجره باز بود و پردهها با نسیم میرقصیدند. احمقانه است اما بفهمینفهمی گریهام گرفت. رقص پردهها با باد همیشه اینهمه قشنگ بود؟ غژغژ تختهها و واقواق سگها و گردوغباری که توی شعاع کجکی نور میرقصیدند چی؟ به گمانم باید از همهچیز دور باشی تا قدر هر چیز را بدانی.
Elham jannesari
همهٔ ما دلمان میخواهد یک نفر را پیدا کنیم که واقعاً بشناسدمان، آن یک نفری که همهٔ عادتهای عجیبوغریبمان را بداند و باز هم ما را بفهمد. شما تا حالا کسی را داشتهاید که اینجوری ببیندتان؟ واقعاً، ته دلتان را، آنجایی را ببیند که هیچکس دیگر توی دنیا ازش خبر ندارد؟
امیدوارم داشته باشید.
anau.book
کمکم به این فکر افتادم که اگر گوشههای پنهان هر آدمی را ببینید، همان بخشهایی که هیچکس دیگر نمیتواند ببیند، حتماً شگفتزده میشوید. اگر میتوانستید آنها را وقت خواندن آوازهای مندرآوردی ببینید یا وقتی توی آینه برای خودشان شکلک درمیآورند، اگر میدیدید که با یک برگ درخت چاقسلامتی میکنند، یا میایستند تا کرم ابریشم سبزی را تماشا کنند که از تار نامرئیاش آویزان شده و بین زمین و آسمان معلق مانده، یا آدمهایی را میدیدید که فقط با بقیه فرق دارند، تنها هستند و گاهی هم شبها گریه میکنند. دیدن آنها، دیدن خود واقعی آنها چارهای جز این برایتان نمیگذاشت که فکر کنید تکتک آدمها، همهٔ آنها، شگفتانگیزند.
Elham jannesari
برنارد مثل غنچهٔ بازنشده بود، مثل یک دانهٔ بلوط که توی خودش درختی داشت، مثل آهنگی که هنوز کسی نشنیده بود.
Elham jannesari
همیشه از چیزهای خیلی کوچک قشنگ خوشش میآمد، مثل مبلمان خانهٔ عروسکها یا لانهٔ موشها، یا مهربانیهای کوچکی که توجه کسی را جلب نمیکرد. از تصور این چیزهای کوچک توی قلبش خوشم آمد
Elham jannesari
اما من چه چیز خاصی داشتم؟ نمیدانم. گمانم خود آدم چندان نمیداند که چه چیز خاصی دارد. شاید دلیلش این باشد که آدم زیادی به خودش نزدیک است و نمیتواند خودش را خوب ببیند، مثل گُلی که به پایین نگاه میکند و فکر میکند فقط ساقه دارد. گمان کنم مهم این است که باور داشته باشید، باور کنید که ویژهاید. و آدمهایی که به شما نزدیکاند این را میبینند، آنهم از راههایی که اصلاً فکرش را نمیکنید
کاربر... :)
عجیب است، وقتی کسی صدایت را نمیشنود، کلمهٔ خداحافظی تقریباً از هر کلمهٔ دیگری کوچکتر و بیمعنیتر به نظر میرسد.
Elham jannesari
«خیالی باشی یا واقعی، دیده شدن یا نشدنت بستگی به خودت داره.»
فانتاسماگوری♡•♡
وقتی همهٔ چیزهایی را که دربارهٔ خودت میدانستی از دست بدهی، ازت چی میماند؟
وقتی هیچکس نباشد که یادت بیاورد نقشت توی زندگی چی بوده و هیچ خاطرهای در کار نباشد که به خاطرش پشیمان باشی یا با یادآوریاش دلت گرم شود، دیگر کی هستی؟
اگر اصلاً یادت نیاید شبیه چیزی بودن چهجوری است، شبیه چی میشوی؟ چه شکلی میشوی؟
اگر هیچ خاطرهای نداشته باشی، توی خواب چی میبینی؟ اگر هیچ موسیقی به یادت نیاید، کدام آهنگ میافتد توی سرت؟
hamideh50
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۴۳,۰۰۰
تومان