بریدههایی از کتاب افسوس برای نرگس های افغانستان
۴٫۳
(۱۹)
اکثر مردم کابل چارهای ندارند جز اینکه از آبهای غیربهداشتی و تصفیهنشده موجود بیاشامند؛ چرا که پولی برای خرید آب معدنی (که تنها آب آشامیدنی سالم موجود در کابل است) ندارند.
سورینام
اگر در خیابان ممکن است به خاطر داشتن آرایش و نپوشیدن چادر مورد آزار و اذیت بعضیها قرار بگیرند، دانشگاه همچون یک حریم امن از ایشان محافظت میکند. آنها در محیط دانشگاه گاه بیشتر از خانه خود احساس راحتی میکنند. دختران دانشجو اینجا به راحتی با پسران دانشجو صحبت میکنند، در حالی که در کوچه و خیابان این حق را ندارند. یعنی سنتهای حاکم بر جامعه ما ارتباط دختران و پسران را با یکدیگر نمیپذیرد و آن را یک نابهنجاری تلقی میکند؛ در حالی که کسی در دانشگاه به خاطر این ارتباط به آنها خرده نمیگیرد.»
Nera
میپرسم: «مگر شما انتظار داشتید نیروهای خارجی که برای کمک به کشورتان میآیند مجانی کار کنند و حقوق نگیرند؟»
جواب میدهد: «نه، چنین انتظاری نداشتم؛ اما فکرش را هم نمیکردم که خانههای ده هزار دلاری برای خودشان اجاره کنند و اتومبیلهای آخرین مدل زیر پایشان بیندازند؛ آن هم با پولی که جهان برای کمک به مردم افغانستان در اختیارشان گذاشته... همچنان که فکر نمیکردم آمریکاییها بهترین مواد غذایی، میوه، سبزی و انواع مشروبات الکلی را با هواپیما از آمریکا برای نیروهایشان به اینجا بیاورند، آن هم از محل همان کمکها.»
Nera
ویرانههای غرب پایتخت افغانستان مرا یاد حرفهای یک دانشجوی افغان انداخت که گفته بود: «آمریکاییها حتی ساختمانهایی را هم که خودشان بمباران کردهاند و به ویرانی کشیدهاند، بازسازی نکردهاند.»
معین کرمانی
«وقتی به افغانستان میآیی، یأس و شرمساری همه وجودت را فرا میگیرد. مردم از چه بیماریهای سادهای که در اینجا نمیمیرند و چه استعدادهایی که اینجا نابود نمیشود. اینجا هر کودکی را که میبینی، با خودت میگویی یا قاچاقچی خواهد شد یا قاتل یا گدا.
Mary gholami
زنان در افغانستان در مرحله تلاش برای حفظ بقاء و زندگی هستند. حتی کیفیت زندگی برایشان مهم نیست. آنها فقط دنبال خود زندگی هستند و زندگی برای آنها یعنی آب، نان و یک سرپناه... .
Mary gholami
«افغانستان همینطور است و تو حتی اگر تصمیم بگیری که سنگدل باشی و نسبت به همه چیز بیتفاوت، باز هم نمیتوانی.
Mary gholami
عظیمالله خان هرگز این جمله مسعود را که همیشه به او و دیگر یارانش میگفت، فراموش نمیکند: «هر کس را که ملت به حکومت برساند و حمایتش کند، میماند و هر کس را که بیگانه بر سر کار بیاورد، همان بیگانه هم میبرد.»
Husain Gh
پیرمرد به مردانی که از استانداری زاهدان و فرمانداری زابل به اردوگاه آمدهاند، با التماس میگوید: «شما یک خدمتی به ما مهاجرین بکنید، فردا که جنگ تمام شد، ما شما را در افغانستان بالای چشممان جای میدهیم و خدمتتان را میکنیم.» و پاسخ میشنود: «ما هم خیلی دوست داریم به شما خدمت کنیم، اما بیشتر از این امکانات نداریم. هرچه تا کنون در اختیارتان گذاشتهایم توسط هلال احمر جمهوری اسلامی ایران تأمین شده است. سازمانهای بینالمللی تا الان چیزی در اختیارمان نگذاشتهاند.
Husain Gh
«زنان از نخستین قربانیان ۲۳ سال جنگ و ناآرامی در افغانستان هستند. البته نباید فراموش کنیم که قبل از جنگ هم در این کشور کسی به فکر زنان افغان نبوده است.
کاربر ۸۸۴۷۵۲
یک زن جوان نیز در کابل درباره برقعاش گفت: «پوشیدن این نوع چادری جنبه اعتقادی برای من و بسیاری از زنان افغان ندارد؛ بلکه فقط جنبه امنیتی دارد. زنی که با چنین پوششی در خیابان راه میرود کمتر مورد تعرض و آزار مردان قرار میگیرد.»
کاربر ۸۸۴۷۵۲
بیش از ۸۵ درصد دختران افغان، شوهران خود را انتخاب نمیکنند و تنها ۱۵ درصد آنها میتوانند شوهران خود را انتخاب کنند. این ۱۵ درصد هم یا زمانی در خارج از افغانستان زندگی کردهاند یا اینکه در دانشگاه درس خواندهاند.»
کاربر ۸۸۴۷۵۲
حرفهایش زیبا، اما به نظرم گاهی بیش از حد خوشبینانه بود. او با اتکا به کدام توان مالی و اجرایی از چنین شیوههایی سخن میگوید؛ آن هم در کشوری که حتی از امکان رفتوآمد سریع جادهای نیز بیبهره است؟ واقعاً چگونه ممکن است بتواند با حامد کرزای که از آن همه امکانات و همینطور پشتیبانی آمریکاییها برخوردار است، رقابت کند؟
Afsaneh Habibi
«ماجرا اینجاست که این ان.جی.اوها از درون جامعه ما و براساس نیازهای ما به وجود نیامدهاند و هیچ امیدی ندارم که بتوانند سر پای خود بایستند.»
Afsaneh Habibi
در جامعهای که فرصتها برای زنان کمتر است، متأسفانه گاه موضوع بقاء مطرح میشود. دوست تو به سختی این موقعیت شغلی را بهدست آورده است و شاید میترسد فرصتی را که به سختی به دست آورده از کف بدهد. البته این فقط یک احتمال است؛ احتمالی که میتوان به آن نیز فکر کرد و همه چیز را به حسادت زنانه نسبت نداد.
Afsaneh Habibi
«تو وضع مردم را در کابل میبینی و با خودت فکر میکنی دچار چه زندگی فلاکتباری هستند. اما فراموش نکن که اینجا پایتخت است و بسیار مرفهتر از سایر شهرهای افغانستان. تو باید جنوب افغانستان را ببینی تا معنای واقعی زندگی مصیبتبار و مردم فلاکتزده را لمس کنی.» مخملباف گفته بود: «باور کن وضع در کابل نسبت به سایر مناطق افغانستان بهتر است؛ خیلی خیلی بهتر.» و من گفته بودم: «بهتر یعنی اینکه حتی آب آشامیدنی سالم برای خوردن نداشته باشی و...؟!» که حرفم را قطع کرده و گفته بود: «پس تصورش را بکن که در بقیه جاها وضع چگونه است!»
سورینام
در این سفر و سفر قبلی بارها از برخی مردم افغانستان شنیدم: «آمریکاییها برای آبادانی و آزادی مملکت ما به اینجا نیامدهاند؛ به خاطر خودشان آمدهاند. به خاطر منافع سیاسی و اقتصادیشان.»
Nera
میگوید: «شرط میبندم ما ایرانیها نمیتوانیم افغانها را بیرون کنیم؛ چون زندگی در افغانستان چنان سیلیهایی به افغانها میزند که تمام سیلیهایی که ما به آنها میزنیم در مقابل سیلی مرگ، بیماری و فقر هیچ است. بیماریهایی که یکصد سال پیش در ایران ریشهکن شده است هنوز در افغانستان به صورت اپیدمی وجود دارد. یعنی وقتی وارد افغانستان میشوی باید خودت را در برابر انواع و اقسام مرضها واکسینه کنی و مراقب باشی به حصبه، مالاریا، جذام و کچلی دچار نشوی. بنابراین در چنین شرایطی دلیلی ندارد که مردم افغانستان از ایران به کشورشان بازگردند.»
Nera
مخملباف کمبود مدیر متخصص را سومین عامل در بروز این همه مشکل برای افغانها میداند: «اکثر مدیران فعلی افغانستان یک پایشان اینجاست و یک پایشان خارج. بسیاری از آنها هنوز شرایط جدید کشورشان را باور نکرده و فکر میکنند همه چیز موقتی است. خیلی از وزیران و مدیران ارشد هنوز همسر و فرزندان خود را از کشورهای دیگر به اینجا نیاوردهاند.»
بعضی از همین مدیران وقتی میفهمند که مخملباف به همراه مادر، خواهر، همسر و فرزندانش در کابل زندگی میکند، به او میگویند: «با چه جرأتی آنها را با خود به اینجا آوردهای؟» و کارگردان ایرانی به آنها پاسخ میدهد: «شما چرا خانوادهتان را به افغانستان نمیآورید؟ شاید لااقل به خاطر آنها هم که شده، زودتر شرایط کشورتان را تغییر دهید.»
Nera
«افغانها مردمی هستند که در بیست سال گذشته و در جنگهای داخلی بسیار همدیگر را کشتند، آن قدر که خودشان همدیگر را کشتند، روسها آنها را نکشتند. به خاطر همین جنگها، امروز اقوام مختلف کینه زیادی نسبت به هم دارند.»
در افغانستان وقتی کسی میخواهد دعایی در حق مخملباف کند ـ در هر کجای افغانستان که باشد ـ اینطور دعا میکند: «خدا دشمنت را بکشد.» مخملباف وقتی این دعا را میشنود، خطاب به دعاکننده میگوید: «آخر این چه دعایی است که در حق من میکنید؟ اصلاً چرا این همه از واژه دشمن استفاده میکنید؟»
Nera
حجم
۳۵۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۳۵۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
قیمت:
۱۹,۵۰۰
تومان