بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مکاشفات مایستر اکهارت | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مکاشفات مایستر اکهارت

بریده‌هایی از کتاب مکاشفات مایستر اکهارت

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۱۵ رأی
۳٫۷
(۱۵)
سوگند می‌خورم عده‌ای چنان خدا را دوست می‌دارند که گویی گاوشان را. آن‌ها گاو خود را برای شیر و پنیر و گوشت و پوست آن دوست می‌دارند. آن‌هایی که خدا را برای فایده‌های مادی و معنوی‌اش دوست می‌دارند، در همین مسیر گام برمی‌دارند. آن‌ها به درستی دوستدار خدا نیستند؛ آن‌ها دوستدار منافعِ خوداَند.
Dexter
تمامی نام‌هایی که روح به خدا می‌دهد، نام‌هایی‌ست که روح از شناخت خویش حاصل می‌کند.
Dexter
تنها خدا هستی دارد. بنابراین، هرآنچه مخلوق است فی‌نفسه، هیچ نیست.
Dexter
ما همه‌ی چیزها را به نسبت خوبی خود دوست می‌داریم. ما بناست همه‌ی آن چیزهایی را دوست بداریم که ما را می‌رسانند به خدا ــ که تنها عشق است.
Dexter
هنگامی که ساکن زمین شدم، در اعماق، در رودها، هیچ‌کس از من نپرسید کجا می‌روم یا چه می‌کنم. هنگامی که بازگشتم به زهدانی که از آن آمده بودم، خدایی نداشتم و تنها خودم بودم. و هنگامی که بازمی‌گردم به خداوند و به کانون خویش، خاک، زمین، هیچ‌کس از من نمی‌پرسد از کجا می‌آیم و یا کجا بوده‌ام. زیرا هیچ‌کس جای خالی‌ام را احساس نمی‌کند در جایی که سیرِ حق به پایان می‌رسد.
inanloo
تا یاد نگیریم که کاری را بی‌چشمداشت و بی‌چرا انجام دهیم، هنوز یاد نگرفته‌ایم کاری انجام بدهیم یا زندگی کنیم.
حامد جلالیان
برای مهار تمایلات عشق، بهترین لگام است. آن‌کس که عشق را یافت دیگر به چیزی نیاز ندارد.
حامد جلالیان
خدا در خانه است. ماییم که برای قدم زدن ازخانه بیرون رفته‌ایم.
حامد جلالیان
آن‌کس که نان خود را با دیگری قسمت نمی‌کند نان خویش را نمی‌خورد بلکه نان دیگران را می‌دزدد.
من
خداوند هیچگاه چیزی را به مالکیت کسی درنیاورده است. هرآنچه داری، عاریه است ــ چه کالبد تو باشد، چه روح تو، احساس تو یا توانایی‌هایت، دارایی‌هایت و آبرو و اعتبارت، دوستان و روابطی که داری، خانه و کاشانه‌ات،
من
برای همه‌ی دنیا دعا کن، به‌ویژه دعا کن دنیا از شر آزمندی برهد. دعا کن که نیازمندان را بشناسی و آن‌ها را دریابی ــ زیرا چیزی به عنوان «نانِ من» وجود ندارد. همه‌ی نان‌ها از آن همه‌ی ماست که به من داده می‌شود و به دست من، به دیگران داده می‌شود و به دست دیگران به من داده می‌شود.
من
میان اشیا زندگی کنی، نه در اشیا. همه‌ی دوستان خدا بدین شیوه زندگی می‌کنند ــ میان ناملایمات اما نه در ناملایمات.
من
خداوند حافظ همه‌ی جهان است. این حقیقت، بیشتر شادم می‌کند. تا این‌که خداوند فقط حافظ من می‌بود.
من
اگر از خدا بگریزی، او خود را به آغوش تو می‌افکند. زیرا، خدا در خانه است. ماییم که برای قدم زدن ازخانه بیرون رفته‌ایم.
من
توصیه می‌کنم توییِ تو را محو کنی در اوییِ خدا. بدین‌سان، «تو» یِ تو و «او» یِ او در یک «منِ» یگانه محو می‌شود.
من
به روح به مثابه یک گرداب بیندیش و درخواهی یافت که ما چگونه باید جاودانه از نفی‌ای به نفیِ دیگر فرو برویم تا سرانجام به اصل واحد خود برسیم. و نیز این نکته را خواهیم فهمید که چگونه باید مدام چنگ بسته‌ی خود را باز کنیم و مدام از وابستگی‌هامان وارهیم تا به خدا برسیم.
من
توهم است اگر گمان کنیم با زهد و ریاضت و رهبانیت بیشتر مشمول رحمت خدا می‌شویم تا با نشستن در کنار شومینه یا کارِ در اصطبل.
محسن
جایی که وابستگی ما به اشیا به پایان می‌رسد جایی‌ست که خدا آغاز می‌شود. بنابراین، اگر می‌خواهی لطف و رحمت خدا را دریافت کنی، ابتدا وابستگی خود به اشیا را بیرون بریز. هرآنچه قرار است پُر شود باید ابتدا خالی شده باشد.
محسن
زیرا خداوند برای دادن موهبت‌های خویش به ما هزاران بار آماده‌تر از ماست برای گرفتن آن موهبت‌ها.
mehrdad jalali
زیرا خداوند برای دادن موهبت‌های خویش به ما هزاران بار آماده‌تر از ماست برای گرفتن آن موهبت‌ها.
mehrdad jalali

حجم

۱۷۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۱۷۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان