بریدههایی از کتاب شهریار
۳٫۰
(۱۵)
خلاصه خطر شاه از طرف سپاه مزدور از عدم رشادت آنهاست و حال آنکه خطرات سپاه کمکی از رشادت آنهاست، شهریاران عاقل همیشه از این نوع سپاهیان در وحشت بوده و اعتمادشان به سپاهیان خود بوده است، با سپاهیان خود اگر شکست خوردهاند آن شکست را به فتح و غلبهای که با سپاهیان بیگانه نصیب آنها شود ترجیح دادهاند و بر آنها ثابت شده است فتوحاتی که با سپاهیان بیگانه نصیب شهریاران میشود فتوحات حقیقی محسوب نمیشود.
رضا شریفی
هر کسی بخواهد از فتح و پیروزی بینصیب شود باید به سپاهیان کمکی متوسّل شود زیرا خطر اینها به مراتب از خطر سپاهیان مزدور بیشتر است و خرابی را حاضر و آماده برای دعوتکننده همراه دارند، زیرا سپاه کمکی بین خودشان متّحد و کاملا در تحت اوامر فرماندهان خود میباشند، امّا سپاهیان مزدور چه پیش از فتح و پیروزی و چه پس از آن نخواهند توانست نسبت به شاه خیانت کنند، فرصتهای طولانی و مناسبت و اوقات مساعدی باید داشته باشند تا بتوانند اقدام سویی نمایند، بهعلاوه چون اینها دسته دسته هستند و هر دسته، صاحب منصب جداگانهای دارد و از طرف شاه حقوق میگیرند و فرمانده آنها از طرف شاه معین میشود، ممکن نیست به این زودی و به این آسانی برای شاه خطرناک باشند.
رضا شریفی
سپاهیان کمکی ممکن است برای خودشان سپاهی خوب و مفید باشند امّا برای کسانی اسباب ضرر و خطر هستند که آنها را دعوت کردهاند و تقریبآ همواره اینطور بوده است زیرا اگر شکست بخورند کار شما ساخته شده است و اگر فاتح شوند شما اسیر آنها میشوید.
رضا شریفی
منافعی که از جنگهای سپاهیان مزدور حاصل میشود بسیار کم و بطئی است، لیکن خسارت آنها زیاد و سریع و غیرقابل تحمّل میباشد.
رضا شریفی
امّا سپاهیان کمکی و مزدور، هر دو هم بیمصرفند و هم خطرناک و شهریارانی که کشورشان را با قشونهای اجیر حفظ میکنند، هرگز سلطنت آنها استحکام نمییابد و راحت نمیتوانند شهریاری کنند، زیرا که اینگونه سپاهها اتحاد نداشته، خودخواه میباشند و به فرمان نبوده بلکه خائن هستند، در میان دوستان اسباب دست انداختن و در برابر دشمنان زبون و ترسناکند، از خدا نمیترسند و به انسان وفادار نیستند و همینکه سلطنت شما مورد حمله قرار گیرد، آنها شما را ترک میکنند، پس در هنگام صلح، خزانه شما را تهی کرده و هنگام جنگ همدست دشمنان شما میشوند
رضا شریفی
ستحکام اساس سلطنت نیز خواه آن سلطنت تازه یا کهن و یا مختلط باشد، وابسته به دو رکن متین است، یکی قوانین خوب، دیگری سپاه خوب
رضا شریفی
بهعلاوه یک پادشاه باید مدام با ملت خود کنار آمده، با آنها زندگی کند و لازم نیست همواره با همان عده خواص اعیان و اشراف زندگی کند، زیرا شخص شاه قادر است به عده اعیان افزوده و یا از نفرات آنها بکاهد و هر روز بخواهد میتواند قدرت و اقتدارات آنها را سلب کرده و یا بر آن افزوده و این عمل برای یک شهریار مقتدر هیچ ایرادی ندارد.
رضا شریفی
بهعلاوه خواهشهای اعیان را نمیتوان پذیرفت زیرا اگر پذیرفته شود به ضرر مردم و شخص شاه تمام میشود، ولی خواستههای توده مردم برعکس به صلاح و صرفه عموم است. اعیان و اشراف دایمآ در این خیالند که به مردم دستاندازی و ستم کنند، از سوی دیگر مردم میخواهند و میکوشند از دستاندازی آنها گریبان خود را رها نمایند، این را هم باید علاوه کنم که یک سلطان نمیتواند جایگاه خود را بر خلاف میل توده مردم که علیه او هستند حفظ کند، چونکه عده آنها به مراتب زیادتر است ولی به مخالفتهای اعیان و اشراف ممکن است بیاعتنایی کرد، زیرا عده آنها بسیار اندک است.
رضا شریفی
آن کس که به یاری اعیان و اشراف به سلطنت میرسید مصایب و محن او در حفظ مقام خویش چندین برابر بیش از آن پادشاهی است که به وسیله توده مردم برگزیده میشود، زیرا که عده زیادی از اعیان و اشراف را دایمآ در اطراف خود دارد که آنها خود را همدوش شاه میدانند و به همین دلیل شاه نمیتواند بر آنها تحکم کرده آنها را اداره کند، امّا آن کسی که به توسط توده مردم برگزیده شده و به پادشاهی میرسد خود را از این حیث راحت و آسوده میبیند، زیرا مدعی ندارد و اگر داشته باشد عده آنها بسیار اندک و تنها ممکن است چند نفری از او پیروی نکنند.
رضا شریفی
هرگاه کسی تصور کند که با انعام و
احسان فوقالعاده آسیبها و خطاهای قدیم فراموش میشوند، خود را فریب داده است.
رضا شریفی
ترس نیز مانند خشم و غضب، دشمن خطرناک بشر بهشمار میرود.
رضا شریفی
تنها چیزی را که پیشبینی نمیکرد این بود که هنگام مرگ پدر، خود وی نیز در بستر بیماری افتاده و انتظار مرگ را کشد.
رضا شریفی
هرچند فرصتهایی که برای مردان نامی دست داد، آنها را خوشبخت و خوش اقبال گردانید، امّا لیاقت ذاتی و استعداد شخصی آنها بود که آنها را قادر و توانا ساخت که این فرصت و پیشآمدهای مساعد را تمیز داده از آنها بهره ببرند و آنها را برای سعادت و عظمت و افتخار مملکتشان بهکار گیرند.
رضا شریفی
آن اینکه هر کس سبب قدرت و عظمت و بزرگی دیگری شود، کار خود را ساخته و باید آن را تمام شده بداند، بنابراین مناسبات و ارتباط با چنین آدمی یا باید از روی حیله و تزویر باشد یا از طریق زور و قدرت و دستیازی به هر یک از این دو روش نیز حسّ اعتمادی را در آن شخص که صاحبِ مقامِ ارجمندی شده است بیدار مینماید.
رضا شریفی
از لویی این پنج خطا و تقصیر سر زد:
اوّل سرزمینهای ضعیف را نابود کرد؛ دوّم پادشاه با ارادهای را قویتر کرد؛ سوّم شهریاری خارجی و فوقالعاده مقتدر را به ایتالیا وارد کرد؛ چهارم باید در ایتالیا ساکن میشد و نشد؛ پنجم میباید مهاجرینی به ایتالیا روانه کند و نکرد، با این حال ممکن بود تمام این اشتباهات تا زنده بود برای او زیانآور نباشد در حالیکه اشتباه ششم را بهجا نمیآورد، یعنی ونیزیها را از سرزمینهای تحت سلطهشان محروم نمیکرد.
رضا شریفی
رزوی رسیدن به جاه و جلال بیتردید در میان بشر حسّی مشترک است. آنگاه که انسان به کارهایی در حدود توان و اقتدار خود اقدام میکند همیشه قابل تقدیر و تحسین است نه سزاوار سرزنش و ملامت؛ ولی همینکه به کاری که از قدرت و نفوذ او خارج است اقدام کند، در اینجاست که مستحق سرزنش و ملامت میشود.
رضا شریفی
در این نوع قضایا رومیها مانند شهریاران دوراندیش نه تنها مشکلات کنونی را چاره مینمودند، بلکه به مشکلات آینده نیز نظرهای عمیق داشتند و با کیاست و تدبیر در حل مشکلات حال و آینده هر دو کوشیده و راه چاره آنها را پیشاپیش پیشبینی میکردند زیرا این نوع دردسرها تا زمانی که پیش نیامده چاره آنها به آسانی میسّر است ولی هنگامی که نزدیک شدند درمان و چاره آنها دیگر دیر است و رفع آنها یأسآور میشود چنانچه طبیبان ماهر درباره مرض تب لازم میگویند اگر در ابتدای بروز آنها فهمیده و درمان نمایند چاره آن بسیار سهل و ساده است ولی اگر نخست با نظر بیاعتنایی بدان نگریستند و آن را نشناختند پس از چندی که شناخته شد دیگر علاج آن غیرممکن است، قضایا و امور یک مملکت نیز همینگونه است
رضا شریفی
رومیها همینکه وارد یک سرزمین میشوند اول مهاجرین خود را در آنجا ساکن میکردند بعد از کشورهای ضعیف همسایه تحبیب و دلجویی میکردند بدون اینکه به قدرت و اقتدار آنها چیزی بیفزایند، همچنین کشورهای قدرتمند را تحقیر و تخفیف میکردند و هرگز راضی نمیشدند یک دولت قدرتمند خارجی در آنجا نفوذ پیدا کند.
رضا شریفی
اصل مسلم این است که چون یک ایالتی شورش کرده و بعد از شورش مطیع و به فرمان گردید بعدها دیگر به این آسانی نباید از دست
اقتدار یک شهریار خارج شود، زیرا آن شهریار از موقعیت استفاده کرده به بهانه طغیان و شورش بدون پردهپوشی برای استحکام بنیان حکمرانی خود متهمین را تنبیه و مظنونین را تسلیم دادگاه میکند و با استفاده از ابزاری که در اختیار دارد مقام خود را در هر جایی که تصور ضعف برود محکم میسازد.
رضا شریفی
آنان که نقشههای جغرافیایی سرزمینها را ترسیم میکنند چون بخواهند احوال و بلندی کوهها و جایگاههای رفیع را درست اندازه گیرند به ناچار در نقاط پستِ دشتهای هموار میایستند تا اندازه صحیح ارتفاعات را بهدست آورند و اگر بخواهند جلگههای هموار و دشتهای بدون شیب را نیک در نظر آورده و طرح آنها را به دقّت بردارند ناچار باید از ارتفاعات اطراف آن بالا روند. این مطلب در اینجا صادق است زیرا برای شناختن توده مردم به جای شهریاران باید بود و برای داشتن یک اندیشه روشن از اوضاع و احوال شهریاران ناچار باید در میان توده مردم قرار گرفت.
رضا شریفی
حجم
۱۶۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۱۶۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۳۸,۵۰۰۳۰%
تومان