بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پدر! مادر! ما متهمیم | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پدر! مادر! ما متهمیم

بریده‌هایی از کتاب پدر! مادر! ما متهمیم

نویسنده:علی شریعتی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۴۵ رأی
۴٫۵
(۴۵)
نه! اصول شیعه این‌ها نیست. عدل است، امامت است! اما بدبختی ما این است که این دو لفظ را گذاشتند، اما معنی آن دو را مسخ کردند، طوری که نه عدالتش به درد عدالت می‌خورد و نه امامتش به درد امامت. امامتش نصیب شاه عباس می‌شود و عدالتش بهره ظلمه! و آنچه پس از هزار سال جهاد و شکنجه و عشق و پایداری و گذراندن قرن‌های سیاه خلافت عرب و سلطنت مغول دستگیر توده محروم شیعه شد، ظلم خان بود و جور خاقان، این بار در لباس محبت مولا علی!
błüĕ
عقل است و عامل نفرت و بغض. پس آن مذهبی که در فقر و بدبختی رشد می‌کند، مذهب ما نیست. آن یک ریاضت‌کشی
کاربر ۲۵۸۶۲۸۰
من دنبال دینی و ایمانی می‌گردم که بشریت را نجات بدهد و حتی خود من هم فدایش بشوم. دینی که برای نجات جامعه بکوشد و من را قربانی ما کند.
Ansari
آری، قرآنی که تو می‌گویی درست است، اما کدام قرآن؟ قرآن به عنوان شی‌ء متبرکی در دست جهل؟ قرآن به عنوان پرچمی بر سر نیزه‌های جنایت؟ یا قرآن به عنوان کتابی که قبایل وحشی پراکنده در صحرایی را در کمتر از یک ربع قرن، تعیین‌کننده سرنوشت جهان و کوبنده قدرت‌های عالمگیر می‌سازد و در کمتر از یک قرن، فرهنگی نو و انقلابی در تمدن بشری می‌آفریند؟
sajjad ardestani
به فرمایش علی: دشمن با شما فریبکاری و نیرنگ‌بازی می‌کند و شما تدبیری نمی‌اندیشید. دسته دسته از شما می‌ربایند و می‌برند و خشمگین نمی‌گردید. دقیقه‌ای از شما غفلت نمی‌کنند و شما در بی‌خبری به‌سر می‌برید. به خدا قسم جماعتی که به یاری یکدیگر برنخیزند و کار را به یکدیگر واگذارند، مغلوب می‌شوند و شکست می‌خورند.
کتاب باز
آن عده که از طریق ترجمه یا از طریق خودِ متن‌های اروپایی یا غیراروپایی، مکتب‌های جدید و ایدئولوژی‌های جدید و آثار ادبی و هنری امروز و افکار و عقاید فلسفی و اجتماعی جهان را می‌شناسند و در عین حال، در برابر همه این‌ها می‌خواهند مقاومت کنند و به مبانی مذهبی خودشان و ایمان نخستین خودشان وفادار بمانند، دچار یک مسئولیت بزرگ، یک رنج بزرگ هستند.
narjes30_
به آن سارتری معتقدم که می‌گوید: حتی کسی که از مادرش فلج به دنیا می‌آید، اگر قهرمان ورزش نشود خودش مسئول است
کتابنخون طاقچه
هرکس بخواهد به راستی از علی پیروی کند، تنها می‌ماند؛ هم دشمنان دین با او می‌جنگند و هم متعصبان و مقدسان دین، به نام حمایت از دین شمشیر به رویش می‌کشند، چنان‌که کردند و دیدید و در تاریخ می‌خوانید.
Yasin
حضرت رسول در یک جمله کوتاه و قاطع و روشن این اصل را چنان بیان کرده است که آن را به عنوان مترقی‌ترین شعار سازنده و علمی و ضدخرافی باید طرح کرد: مَن لا معاشَ له، لا معاد له. هرکه زندگی مادی ندارد، زندگی اخروی نیز ندارد.
امید
اساسا دعوت اسلام برای اندیشیدن به زندگی پس از مرگ، به سعادت و لذت و برخورداری و رفاه انسان در دنیای دیگر، به این معنی نیست که به این دنیا نیندیشیم و به زندگی پیش از مرگ اهمیت ندهیم و به قیمت ویرانی دنیا و محرومیت و ذلت در زندگی، آبادانی آخرت و برخورداری و رستگاری قیامت را کسب کنیم.
امید
ویل دورانت می‌گوید: این آیه قرآن، فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیکم فَاعْتَدُوا عَلَیهِ بِمِثْل مَا اعْتَدَی عَلَیکم... (هر که به شما تجاوز کرد، شما نیز به همانگونه که بر شما تجاوز کرده است، بر او تجاوز کنید! ) در مقایسه با آیه انجیل که اگر بر نیم‌رخ چپت سیلی زدند، نیم‌رخ راستت را پیش آر و اگر عبایت را خواستند، ردایت را نیز ببخش، روشن می‌کند که قرآن یک اخلاق مردانه را تعلیم می‌کند و انجیل اخلاق زنانه را.
امید
ویل دورانت می‌گوید: این آیه قرآن، فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیکم فَاعْتَدُوا عَلَیهِ بِمِثْل مَا اعْتَدَی عَلَیکم... (هر که به شما تجاوز کرد، شما نیز به همانگونه که بر شما تجاوز کرده است، بر او تجاوز کنید! ) در مقایسه با آیه انجیل که اگر بر نیم‌رخ چپت سیلی زدند، نیم‌رخ راستت را پیش آر و اگر عبایت را خواستند، ردایت را نیز ببخش، روشن می‌کند که قرآن یک اخلاق مردانه را تعلیم
امید
نتظار و اعتقاد به اصل ظهور و قیام و انتقام و انقلاب جهانی و استقرار صلح و وحدت بشری و تحقق ایده‌آل عدالت در سراسر زمین ـ برخلاف آنچه امروز از این فکر بهره‌برداری می‌کنند ـ عامل نفی بیماری ضعف و نومیدی اجتماعی و یأس سیاسی و بدبینی تاریخی است و در نتیجه، عامل نیرومندی که معتقد منتظر را مانع می‌شود از این‌که جاودانگی ظلم و زور را باور کند و در برابر ضعف گروه حق‌طلب و عدالت‌خواه و شکست شیفتگان صلح و آزادی و برابری طبقاتی و برادری بشری، نومید شود و مدار جهان را همه بر کام کامروایان ستم‌پیشه و غارتگر و بر زیان ناکامان ستمدیده و توده‌های غارت شده بشمارد و لاجرم، یا به گوشه‌گیری و تلخ‌اندیشی و بدبینی خزد و یا تن به ظلم دهد و تسلیم وضع موجود شود و یا ابزار دست آن گردد. او را مطمئن می‌کند که قدرت‌های ستم و موج‌های پلیدی ـ طبق جبر تاریخ، که اراده خداوند است ـ محکوم به مرگ و شکست قطعی‌اند و حق و عدل و وحدت و برادری و دوستی، آرزوهایی نیست که بشریت با خود به گور برد، بلکه بر روی همین زمین و در مسیر همین تاریخ به چشم خواهد دید. به حکم قرآن پیروزی مردم ضعیف و حکومت توده محکوم بر جهان حتمی است،
jarrah
برعکس آنچه می‌پنداری، از هنگامی که قرآن از سخن گفتن با پیروانش بازماند و تنش را پرستیدند و روحش و فکرش و سخنش را رها کردند، مسلمانان به خرافه‌پرستی و ضعف اجتماعی و جمود فکری و تعصب‌های شبه‌مذهبی و انحطاط علمی و اقتصادی و سیاسی افتادند.
مینا
اما قرآن که از طاقچه تقدّس به مسند تعلیم و تفکر بازگشت، به آنان آموخت که راه رستگاری در آخرت، رستگاری در دنیاست و راه بهشت اسلام از آزادی و بیداری و عزت و دانش مسلمین می‌گذرد و هرکه در اینجا ذلیل بمیرد، آنجانیز ذلیل برمی‌خیزد و هرکه اینجا کور است، آنجا نیز کور خواهد بود
مینا
در همین سعی می‌رفتم. یکی از همسفرهای من که طبیبی دانشمند و هنرشناس و حساس بود، می‌گفت برای اولین بار احساس کرده‌ام که چقدر در این حج عمق وجود دارد، و اسلام این همه دارای اندیشه و معنی است و هرگز فکر نمی‌کردم مذهب این همه فکر و فلسفه و عمق و فرهنگ داشته باشد؛ و به شدت تحت تاثیر این همه معنویت و این همه احساس و این همه اندیشه و این همه عمق تأثیر و وزن مسئولیتی که حج بر سرشت و زندگی آدم آگاه می‌گذارد، قرار گرفته بود و از این رو، بر روی هر نکته‌ای تأمل بسیار می‌کرد و از هر عملی می‌پرسید و همه چیز را سرشار معنی و عمق و شعور می‌یافت.
مینا
می‌دیده‌ام که مذهب موجود به صورت قالب‌های ذهنی متحجری درآمده است که تنها وراثت خانوادگی و سنت اجتماعی و تلقینات محیطی محافظ آن است، و کانون علمی و فکری‌اش ـ که مغز آن به شمار می‌آید ـ از جوشش و زایش پیشینش افتاده است؛ و اسلامی که بیداری و حرکت و نوآوری مستمر عقلی و علمی بود و پیشاپیش زمان می‌رفت و آن را راه می‌برد و از حوادث پیشی می‌گرفت و آن‌ها را در پی خویش می‌کشاند، اکنون در میان توده پیروانش، مجموعه ناهمساز و بی‌جهتی از یک مقدار مقدسات عاطفی و معتقدات ذهنی شده است، به علاوه اعمال و رسوم و شعائری که همگی به شکل تحکم و تعبد باقی مانده است؛
مینا
و ابوذر که اسلام‌شناس حقیقی است، برای نجات مردم و برای نجات از گرسنگی و نجات از فقر و نجات از تضاد و نجات از اشرافیت، در مبارزه با رژیمی که قانونش قرآن بود و شعارش جهاد و هر دو ابزار دست غارت و استثمار، جانش را باخت تا نشان دهد و به من و تو روشنفکر بفهماند که اسلام دین استثمار نیست؛ ابزار توجیه فقر و تحکیم طبقات نیست. اسلام عثمان چنین است.
jarrah
آن خدا و دینی که من به آن معتقدم، دین توجیه فقر نیست. دینی است که فقر را همسایه دیوار به دیوار کفر می‌شمارد. ابوذر بزرگ‌ترین تربیت‌شده علی و پیغمبر اسلام است که می‌گوید: وقتی فقر از یک در وارد خانه می‌شود، دین از در دیگر بیرون می‌رود. علی که اسلام مجسم است به فرزندش زنهار می‌دهد که: پسرکم! از فقر به خدا پناه جوی، که فقر ناقص‌کننده دین و دهشت‌زای عقل است و عامل نفرت و بغض. پس آن مذهبی که در فقر و بدبختی رشد می‌کند، مذهب ما نیست. آن یک ریاضت‌کشی فردی و صوفیانه هندی و مسیحی است. اسلام در عزت و در ثروت و در قدرت و در جهاد وجود دارد.
jarrah
همه چیز را مسخ کرده‌اند؛ ظاهرش را نگه داشته‌اند و معنی و روح و جهتش را عوض کرده‌اند و در جهت حفظ مصالح و منافع طبقاتی و سیاسی و اقتصادی خودشان تغییر داده‌اند. اصطلاحات مذهبی را که هر کدام ظرفی هستند که یک فکر و یک عقیده را در خود دارند، از محتوی خالی کرده‌اند؛ پوک و پوچ و بی‌مغز و بی‌روح ساخته‌اند. و کاش خالی و بی‌مغز می‌کردند. نه، به جای آن از مواد تخدیرکننده خرافی و ضد اسلامی و ضد شیعی پر کردند.
jarrah

حجم

۱۱۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۱۱۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان