بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پدر! مادر! ما متهمیم | صفحه ۱۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پدر! مادر! ما متهمیم

بریده‌هایی از کتاب پدر! مادر! ما متهمیم

نویسنده:علی شریعتی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۴۵ رأی
۴٫۵
(۴۵)
آن‌چه را که من در مبارزه و فعالیت‌های مذهبی‌ام به دست آورده‌ام معلوم است که چیست. حیثیت علمی و روشنفکری‌ام و جوانی‌ام و آسایشم و خانواده و زندگی و کارم و آینده‌ام را همه به خاطر ایمانم از دست داده‌ام و می‌بینی. و در عوض فقط مقداری تهمت و فحش و توطئه از اهل ایمان! به دست آورده‌ام. و می‌بینی که اگر به جای این‌که همه زندگی‌ام را در این راه وقف کنم، به راه‌های دیگری می‌رفتم، به ننگ آغشته اما رو به شهر و باغ و آبادی، مقامی اجتماعی می‌شدم یا علامه‌ای دانشگاهی. در نظرشان محترم می‌شدم و اگر به کار آن‌ها کاری نمی‌داشتم، حتی با تمام قدرت علمی و قلمی هم با خدا و مذهب و ریشه اسلام و تشیع هم درمی‌افتادم باز هم به من کاری نداشتند. و امروز همه کارشکنی‌ها از جانب همین‌هاست که تو از دور خیال می‌کنی از من پشتیبانی و جانب‌داری می‌کنند و بر اساس یک قیاس منطقی، حدس می‌زنی که چون مذهب را در محیط روشنفکران بی‌مذهب طرح کرده‌ام و یا از تشیع با سلاح جامعه‌شناسی و ایدئولوژی مترقی و انسانی امروز ـ که همیشه با آن می‌کوبندش ـ دفاع می‌کنم، متولیان رسمی و مدافعان سنتی تشیع هم حامی من‌اند.
jarrah
روزه تو عبارت بود از تغییر وقت شام و نهارت. خوب، من تغییر ندادم. من این فکر را کردم که هر وقت طبیب گفت که چربی بدنت زیاد شده؛ فشار خونت زیاد شده؛ رژیم می‌گیرم و بعد به نتایج قطعی و علمی می‌رسم. و تو نه، گاهی بود که زخم اثنی‌عشر داشتی، زخم معده داشتی، باید هر چهار ساعت یک‌بار غذا می‌خوردی، اما روزه می‌گرفتی و نزدیک بود که نفله شوی! ما همین نتیجه را از روزه تو گرفتیم و بس. برای این‌که بعد از ماه رمضان درست همان اعمال و افکار را داشتی و همان کارهایی را انجام می‌دادی که قبل از ماه رمضان با همان اندیشه و همان خصوصیات و همان اخلاق و سلوک. حتی در خود ماه رمضان هم جز بستن دهان، کارت و رفتارت فرقی نکرد. فقط یک ماه، [ هم ]وقت تو از دست رفت و هم وقت من؛ چه، زندگی و غذا و برنامه من هم به کلی عوض شد و درهم و برهم.
jarrah
تو می‌گویی: نماز خواندن با خدا سخن گفتن است. تصورش را بکن کسی با مخاطبی مشغول حرف زدن باشد، اما خودش نفهمد که دارد چه می‌گوید. فقط تمام کوشش این باشد که با دقت و وسواس مضحکی الفاظ و حروف را از مخارج اصلی‌اش صادر کند. اگر هنگام حرف‌زدن، ص را س تلفظ کند، حرف‌زدنش غلط می‌شود، اما اگر اصلاً نفهمید چه حرف‌هایی می‌زند و به مخاطبش چه می‌گوید، غلط نمی‌شود.
اسب دریایی
اشتباه دوم این است که پیرها ـ فقط به دلیل مسن بودن ـ خود را از جوان‌ها ـ تنها به دلیل جوان بودن ـ فهمیده‌تر احساس می‌کنند و خود را در برابر آن‌ها صاحب فتوی می‌یابند. هرچند این حاجی آقا یا کربلایی، از ادبیات فقط سیاق بلد است و از ریاضیات فقط چرتکه و از معارف اسلامی هم چند تا زیارتنامه از بر است. همین‌ها کافی است که خودش را از دختر و پسرش ـ ولو دانشجو یا تحصیل‌کرده سطح بالا باشند ـ عمیق‌تر و درست‌اندیش‌تر و واردتر به حقایق به شمار آورد.
اسب دریایی
قضاوت عمومی این است که زن‌ها کمتر از مردها شعور دارند و جوان‌ها کمتر از پیرها می‌فهمند! فلان آقا که از تمام خصوصیات انسانی و امتیازات فکری و علمی و اخلاقی فقط مذکر است، به خود حق می‌دهد که در یک مجلس علمی نه تنها شرکت کند بلکه راهنمایی و دستور هم بدهد و احکام قاطع صادر فرماید و همین آقا، همه زن‌ها را، از یک کنار، ندیده و نشناخته و نفهمیده، تنها به جرم نقیصه مونث بودن! حتی لایق شرکت در یک جلسه مذهبی یا علمی نمی‌داند و حق گوش کردن به بحث و درس به او نمی‌دهد، ولو این آقا یک کاسب است و آن خانم یک دانشجو یا دبیر یا طبیب.
اسب دریایی
همه چیز نابودشونده است جز آنچه رو به خدا دارد.
Yasin
وای بر شما نمازگزارانی که سخت غافلید و از نماز نیز در خیالتان خدای آسمان را نماز می‌برید و در عمل، بت‌های قرن، خداوندان زمین را. بت‌هایی را که دیگر مجسمه‌های ساده و گنگ و عاجز عصر ابراهیم و سرزمین محمد نیستند.
Yasin
می‌دانم که طبقه تحصیل‌کرده ما، محیط روشنفکری ما و نسل جدید ما از کی، چرا، چگونه و در نهایت به سود چه قدرت‌ها و قطب‌هایی از مذهب دور می‌شوند و به ویژه از اسلام، و با حساسیت بیشتری از تشیع، بیگانه می‌شوند و حتی با عقده نفرت و خصومت از آن فرار می‌کنند تا به کجا برسند و تا به چه دامنی پناه جویند و یا ناخودآگاه به چه دامی فروافتند.
Yasin
اشخاصی مثل من در یک جریان دیگری هستند؛ وابسته به یک طبقه دیگری هستند و از نسل دیگری و از عصر دیگری و در تماس با فرهنگ دیگری و آشنا با افکار و اندیشه‌های دیگری، و متأثر از نهضت‌ها و مکتب‌ها و جریان‌های فکری و اجتماعی و سیاسی دیگری و بالاخره، دنیای دیگری.
Yasin
در اسلام راستین فلسفه نف
Sajjad Nikmoradi
آری بابا، مثل این‌که تمام کوشش‌ها این بود که هیچ جای این دین به درد دنیا نخورد. تمامش مصرف‌های اخروی داشته باشد و این چه موفقیتی برای دنیاداران!
Sajjad Nikmoradi
امروز هواپیماهای چهارموتوره را حاجی دیگر سوار نمی‌شود که خیلی کهنه شده و از خط مکه افتاده و تو هنوز از شتر حرف می‌زنی و پله چهارم کوه صفا و بازار و عطرفروش‌ها و... آخر تو که می‌نویسی ـ مثلاً ـ فلان ورد را اگر در زیر ناودان طلای کعبه بخوانی دشمنت ناگهان سوسک می‌شود. فلان دعا تو را پولدار می‌کند و فلان سوره قرآن درد و مرض بیمارت را شفا می‌دهد، افراد به دستور تو، به خیال دستور دین، می‌خوانند و اثر نمی‌بینند؛ از اصل دین عقیده‌شان برمی‌گردد و اصل کعبه و دعا و قرآن را بی‌اثر می‌پندارند.
Sajjad Nikmoradi
پدر، مادر! نماز تو یک نوع ورزش تکراری است بدون هیچ اثر اخلاقی و اصلاح عملی و حتی نتیجه بهداشتی؛ که صبح و ظهر و شب انجام می‌دهی اما نه معانی الفاظ و ارکانش را می‌دانی، نه فلسفه حقیقی و هدف اساسی‌اش را می‌فهمی. من یک ورزش سوئدی بلدم که از این حرکات ورزشی تو علمی‌تر است
Sajjad Nikmoradi
آری، قرآنی که تو می‌گویی درست است، اما کدام قرآن؟ قرآن به عنوان شی‌ء متبرکی در دست جهل؟ قرآن به عنوان پرچمی بر سر نیزه‌های جنایت؟ یا قرآن به عنوان کتابی که قبایل وحشی پراکنده در صحرایی را در کمتر از یک ربع قرن، تعیین‌کننده سرنوشت جهان و کوبنده قدرت‌های عالمگیر می‌سازد و در کمتر از یک قرن، فرهنگی نو و انقلابی در تمدن بشری می‌آفریند؟
k.t
آری، همه چیز نابودشونده است جز آنچه رو به خدا دارد. خدا از میان همه پیامبرانش، مصلحانش، مقربانش، عزیزانش و همه مردم جهان، یک سرباز گمنام انتخاب می‌کند و مدفن او را پهلوی خانه خود مطاف هر سال و هر نسل تاریخ بشری اعلام می‌کند. او کی است؟
k.t
محور اصلی حج نقطه‌ای است که قبله انسان‌هاست و نقطه مرکزی طواف، یعنی کانون همه حرکات زندگی فرد. و آن خانه هاجر است، آرامگاه هاجر است. عجبا، یک کنیز که با ابراهیم همگامی کرد، عملش مانند اعمال ابراهیم به عنوان مناسک و فرائض حج، همه‌ساله به وسیله میلیون‌ها مسلمان تقلید و تجدید می‌شود.
k.t
این نسل نه در قالب‌های قدیم موروثی مانده است و نه در قالب‌های جدید تحمیلی و وارداتی شکل گرفته و آرام یافته، در حال انتخاب یک ایمان است؛ نیازمند و تشنه است؛ آزاد است اما آواره. از مذهب (آن چنان که هست و بر او عرضه می‌شود) گریزان است و از آن نومید. ایدئولوژی‌های غربی را، مدهای فکری را و تیپ‌های اخلاقی و اجتماعی و زندگی مدرن را و استعمار فرهنگی جدید را نپذیرفته و در جستجوی مکتبی است که به او انسان بودن و به جامعه‌اش آزادی و آگاهی و عزت و به او ایمانی روشنگر و سلاحی اعتقادی در مبارزه با جهل و ذلت و اسارت و عقب‌ماندگی و تضاد طبقاتی ببخشد.
ツAlirezaツ
تولید برای مصرف و مصرف برای تولید، تولید برای مصرف و مصرف برای تولید، و تولید برای... تا... مرگ! سرسام‌آور و تهوع‌انگیز! این است معنی حقیقی استفراغ سارتر.
ツAlirezaツ
پس از طواف، بی‌درنگ، هفت بار میان دو کوه سعی کردن: دویدن و کوشیدن، هاجروار! کوشش مادی و در طلب مائده زمینی و یافتن مایه زندگی این جهانی دویدن، تلاش و جستجوی همیشگی! باز هفت بار! مجموعه این دو کار متضاد، حرکت متضاد و بینش و گرایش متضاد، یک روح و یک زندگی را می‌سازد و اسلام این است. نه توکلی راهب‌وار، عامل ضعف و فقر و ذلّت اجتماعی؛ و نه کوشش حیوان‌وار، عامل پول‌زدگی و مصرف‌پرستی بورژوایی و پستی انسان. هم کار و تلاش و هم ایمان و توکل!
ツAlirezaツ
اساس حج همین دو اصل است. در هفت بار طواف بر گرد کعبه، عدد هفت نشانه بی‌نهایت و بی‌شمار است. یعنی حرکت ابدی و همه عمر در مداری که محور اصلی‌اش خداست و مسیر زندگی‌ای که از هر نقطه‌ای فاصله‌اش با کانون (خدا) یکی است و هر گامی جهتش به سوی این کانون است، حرکت کردن. زندگی‌ای هاجروار!
ツAlirezaツ

حجم

۱۱۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۱۱۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان