بریدههایی از کتاب تفکر
۴٫۴
(۴۸)
اگر پرسیدی اینکه من باید فکر کنم، یعنی چهکار کنم، پاسخ میدهد که بنشین نگاه کن اگر از فکرت نتیجه گرفتی که من باید فرصتهایم را غنیمت بشمارم، یعنی «فکر» کردهای؛ اگر از این موضوع غفلت کنی، معنایش این است که فکر نکردهای، بلکه خیال بوده.
جوان انقلابی
میگوید رمز اینکه مستحب شده این است که اگر قلب همراه نیست به خود تحمیل نکنی، این سیاست مستحبات و واجبات است.
جوان انقلابی
«إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَتَنَفَّلُوا وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَعَلَیْکُمْ بِالْفَرِیضَةِ.»
قلوب اقبال و ادبار، نشاط و کسالت، حالت حوصله و بیحوصلگی دارند. اینجا نیز تعبیر میکند به اقبال و ادبار، دو حالت قلب را میگوید. وقتی قلب اقبال داشت شما بر فرایضتان اضافه کنید؛ یعنی مستحبات را هم رعایت کنید؛ اما «وَ إِذَا أَدْبَرَتْ» وقتی که قلب ادبار داشت، تنگحوصله بود، «فَعَلَیْکُمْ بِالْفَرِیضَةِ»: اکتفا کنید به فریضهها.
جوان انقلابی
اندیشه قادر به ایجاد تحول در انسان است. ساحران با لحظهای اندیشه به سجده افتادند و سجده، مرحلهٔ پروانهای آنان بود. در حدیث «تَفَکُّرُ سَاعَة خَیرٌ مِن عِبَادَة سَبعینَ سَنَه»(یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال برتر است)، ساعت بهمعنی شصت دقیقه نیست و لحظه مدنظر است؛ یعنی گاهی یک لحظه، برابر عمر متوسط یک انسان کارساز خواهد بود.
جوان انقلابی
ملائکه هم طور دیگری اعتراض کردند. شیطان گفت: من بهترم. اما ملائکه این را نگفتند و گفتند: اینها خونریزی و فساد میکنند و ما نمیکنیم.
گفت: بله شما نمیکنید؛ چون تعلق ندارید. انسان را من، متعلق میآفرینم و بهخاطر تعلقش گناه میکند؛ اما چون تعلقش را بهخاطر من رها میکند، به من تعلق پیدا میکند. وقتی عُلقههایش را قربانی میکند به من نزدیک میشود. تو عُلقه نداری که برای من قربانی کُنی:
(لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون)
کاربر ۳۵۹۷۷۷۶
(یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال برتر است)، ساعت بهمعنی شصت دقیقه نیست و لحظه مدنظر است؛ یعنی گاهی یک لحظه، برابر عمر متوسط یک انسان کارساز خواهد بود.
راء
(قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی وَ فُرادی ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدیدٍ)
این آیه برای تفکر، یک «راهنمایی استراتژیک» است. میگوید اول قیام للّه، بعد تفکر. چرا؟ چون تفکر وقتی برای قیام لِنفس باشد، نتیجهاش میشود سد سبیلاللّه. عمروعاص میشود. عمروعاص و معاویه فکر میکنند، اما «تقوموا للّه» ندارند؛ بعضیها «تقوموا للّه» دارند، اما فکر ندارند؛ بعضیها فکر دارند، ولی «تقوموا للّه» ندارند؛ بعضیها هیچکدامش را ندارند.
کاربر ۳۵۹۱۶۵۹
برای تمیز بین فکر و خیال، خروجیاش را نگاه کن! فرق بین آب و سراب چه بود؟ وقتی به سراب می رسیدی، میفهمیدی که هیچ است! آب آن است که وقتی به او رسیدی بفهمی آب است. آن را میخوری و رفعِ عطش میکند. خب چه چیزی را بخوریم؟ حدیث نفس، سراب است، خیالات، سراب است. یک ساعت خیال کردی بعد به خودت بگو محصولش چیست؟
کاربر ۳۵۹۱۶۵۹
شیطان گفت: من بهترم. اما ملائکه این را نگفتند و گفتند: اینها خونریزی و فساد میکنند و ما نمیکنیم.
گفت: بله شما نمیکنید؛ چون تعلق ندارید. انسان را من، متعلق میآفرینم و بهخاطر تعلقش گناه میکند؛ اما چون تعلقش را بهخاطر من رها میکند، به من تعلق پیدا میکند. وقتی عُلقههایش را قربانی میکند به من نزدیک میشود. تو عُلقه نداری که برای من قربانی کُنی:
(لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون)
کاربر ۳۵۹۱۶۵۹
حجم
۹۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۹۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۲۱,۶۰۰
تومان