بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جزء از کل | صفحه ۱۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جزء از کل

بریده‌هایی از کتاب جزء از کل

نویسنده:استیو تولتز
ویراستار:قهرمان عسکری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۱۱۱ رأی
۳٫۳
(۱۱۱)
شخصا فکر می‌کردم تغییر یافتن او به یک آدم سرد و خشن به‌خاطر ناامیدی‌اش نیست. بلکه آن عکس‌العملی برای ترحم بی‌پایانی بود که باید با آن دست‌وپنجه نرم می‌کرد. مردم به‌خاطر چیزی که از دست داده بود برای او دلسوزی می‌کردند، کنار آمدن با انبوهی از ترحم، بدترین چیزی بود که برای او اتفاق افتاد. برخی از آدم‌ها، از نظر روحی و جسمی ترحم دیگران را پس می‌زنند و دیگران مثل من، این ترحم را حریصانه می‌مکند، شاید برای این‌که به مدت طولانی نسبت به خودشان ترحم داشتند و به نظر مشکلی نخواهند داشت اگر بقیه هم در نهایت سوار این واگن ترحم شوند.
NeginJr
شخصا فکر می‌کردم تغییر یافتن او به یک آدم سرد و خشن به‌خاطر ناامیدی‌اش نیست. بلکه آن عکس‌العملی برای ترحم بی‌پایانی بود که باید با آن دست‌وپنجه نرم می‌کرد. مردم به‌خاطر چیزی که از دست داده بود برای او دلسوزی می‌کردند، کنار آمدن با انبوهی از ترحم، بدترین چیزی بود که برای او اتفاق افتاد. برخی از آدم‌ها، از نظر روحی و جسمی ترحم دیگران را پس می‌زنند و دیگران مثل من، این ترحم را حریصانه می‌مکند، شاید برای این‌که به مدت طولانی نسبت به خودشان ترحم داشتند و به نظر مشکلی نخواهند داشت اگر بقیه هم در نهایت سوار این واگن ترحم شوند.
NeginJr
«این‌جا چه خبره؟» «منظورت چیه؟» «همه ازت متنفرند!»
NeginJr
من از خودم خجالت می‌کشم که بگویم این صحنه برایم بسیار دلپذیر بود، چون برای پنج دقیقه تری مزهٔ قورباغهٔ لزجی را چشید که من مجبور بودم هر روزِ لعنتی آن را قورت بدهم.
NeginJr
تقریبا دویست دانش‌آموز در مدرسهٔ ما بودند، دویست دانش‌آموزی که همگی مرا نادیده می‌گرفتند. این حس سرد نادیده‌گرفته‌شدن مانند آتش تو را می‌سوزاند.
NeginJr
این ذات انسان است که با گذشت سن و کسب تجربه هم کمرنگ نمی‌شود! این بشر هنوز هم مثل کالای آکبند، دست نخورده و بدون تغییر است! هر کس که می‌گوید، زندگی از انسان‌ها هیولا می‌سازد باید به طبیعت خام کودکان نگاهی بیندازد، توله سگ‌هایی که هنوز شکست و پشیمانی، و ناامیدی و خیانت را در زندگی تجربه نکرده‌اند و با این وجود مثل سگ‌های وحشی رفتار می‌کنند. من مشکلی با بچه‌ها ندارم، فقط می‌دانم که نمی‌توانی از هیچ‌کدام انتظار داشته باشی که وقتی اشتباهی پایت روی میدان مین می‌رود باعث کرکر خنده‌شان نشود.
NeginJr
وقتی تلاش می‌کنی تا کسی را از ذهنت بیرون کنی، این تلاش خود تبدیل به‌خاطره می‌شود، بعد مجبوری تلاش کنی تا این کار را هم فراموش کنی که این عمل هم خود خاطره‌ای شده و در ذهنت ماندگار می‌شود.
NeginJr
یک دوست پیدا کرده بودم و در تلاش بودم که دوست‌های بیش‌تری پیدا کنم، چون برای جان سالم به‌در بردن حداقل به دو نفر نیاز داری، برای موقعیت‌هایی که یکی از آن‌ها مریض شده و کنارت نباشد.
NeginJr
دیگری به من می‌گوید با آن‌ها اخت شوم. یک دوست پیدا کرده بودم و در تلاش بودم که دوست‌های بیش‌تری پیدا کنم، چون برای جان سالم به‌در بردن حداقل به دو نفر نیاز داری، برای موقعیت‌هایی که یکی از آن‌ها مریض شده و کنارت نباشد.
NeginJr
اگر تلفن زنگ می‌زد، گوشی را برمی‌داشت و چیزی نمی‌گفت. بعد اگر کسی آن طرف تلفن الو می گفت، او با یک صدای ریز و لرزانی می‌گفت: «بابام خونه نیست.» حتی من که بچه بودم می‌فهمیدم که جا زدن یک مرد بالغ به‌جای پسر شش ساله‌اش برای مخفی شدن از دنیا چیز عجیب و غریبی است، اما چند سال بعد متوجه شدم که من هم دقیقا همان کار را انجام می‌دهم، فقط من خودم را جای پدرم جا می‌زدم و با صدای بمی می‌گفتم: «پسرم خونه نیست. چکارش دارین؟» پدرم به نشانهٔ تایید سرش را تکان می‌داد. بیش‌تر از هرچیزی، موافق پنهان شدن بود.
NeginJr
مردم دیگه رمزآلود و مبهم نیستن چون اصلا خفه خون نمی‌گیرن!
NeginJr
اما مشکل واقعی این‌جاست که من در زندگی احساس بی‌ارزش بودن دارم.
NeginJr
پیروی کردن از نظرات عموم بدون تفکر، برای تو یک مرگ وحشتناک و نابهنگام رقم خواهد زد.
Mary gholami
وقتی تلاش می‌کنی تا کسی را از ذهنت بیرون کنی، این تلاش خود تبدیل به‌خاطره می‌شود، بعد مجبوری تلاش کنی تا این کار را هم فراموش کنی که این عمل هم خود خاطره‌ای شده و در ذهنت ماندگار می‌شود.
Sophie
هیچ‌چیزی مثل یک سفر نوستالژیک، تو را نسبت به حال و گذشتهٔ خود بیگانه نمی‌کند. همچنین می‌بینی چیزهایی که در تو بی‌تغییر مانده است، چیزهایی که جسارت یا قدرت تغییر دادن آن را نداشته‌ای، ترس‌های قدیمی‌ات، همان‌هایی که اکنون هم با خودت حمل می‌کنی. ناامیدی از شکست‌های قبلی‌ات لمس می‌شود. وحشتناک است که دوره بیفتی و به خودت این چنین تنه بزنی.
بابایِ نهال
هر بار یکی از من‌ها نمود پیدا می‌کند، به نوعی هر بار جزئی از وجودش بر کل حکمرانی کرده و هر سری از منظر آن جزء، اتفاقات و احساسات روایت می‌گردد.
رضا قاسم زاده
صحبت کردن دربارهٔ آن به معنای پذیرفتن واقعیت بود. من فقط طوری رفتار کردم که گویی هیچ‌چیز غیرمعمولی اتفاق نیفتاده است.
lighttin
پدر همین‌طور از خود ایده تشعشع می‌کرد، اما در واقع داشت جهشی ناخواسته از جنون به دل وسواس فکری می‌زد.
lighttin
تفاوت فقیر و ثرتمند چیزی نیست. بلکه شکاف بین آدم سالم و بیمار است که نفوذناپذیر است.
irene007
این دردآور است که هیچ‌کس برای گرفتن دست تو چند لحظه‌ای هم متوقف نمی‌شود.
neda

حجم

۷۵۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۶۷۲ صفحه

حجم

۷۵۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۶۷۲ صفحه

قیمت:
۳۸,۰۰۰
۱۹,۰۰۰
۵۰%
تومان