بریدههایی از کتاب سوء تفاهم
۳٫۵
(۱۷)
برای مردی که زندگی کرده، مرگ کار کوچکی است
Mohammad
تمام زمین چنان طرحریزی شده است که صورت آدم همیشه باید روبهبالا باشد و نگاه انسان همیشه گدایی کند. آه! من نسبت به این دنیایی که در آن دچار و گرفتار خدا هستیم، کینه میورزم؛ اما مرا که از بیداد رنج میبرم، نخواهند توانست بهراه راست بیاورند و من هرگز به زانو نخواهم افتاد
Mohammad
مارتا: مگر پاییز چیست؟
ژان: بهار دومی که در آن تمام برگها مثل گلها هستند.
خانوم نور
اگر بار گران این زندگی گاهی احترامی را که نسبت به تو داشته باشم از یادم میبرد، مرا ببخش.
خانوم نور
من گوشه و کنایه را دوست ندارم. جنایت، جنایت است.
خانوم نور
در این دست آخر پند مرا گوش کنید؛ زیرا چون شوهرتان را کشتهام، بهعهدهٔ من است که شما را نصیحتی کنم. از خدای خودتان بخواهید که شما را همچون سنگ کند. خوشبختی این است که آدم بهجای سنگ گرفته شود؛ تنها خوشبختی حقیقی، مثل سنگ عمل کنید، درمقابل تمام فریادها کر باشید و هرگاه وقتش شد، به سنگ بپیوندید؛ ولی اگر حس کردید که برای ورود در این آرامش کور خیلی لش هستید، به ما بپیوندید؛ به ما در خانهٔ عمومیمان. خدا نگهدار خواهرم! همهچیز آسان است، خواهید دید. شما باید میان سعادت احمقانهٔ گرفتاریهای دنیا و بستر لزج و چسبندهای که ما در آن بهانتظارتان هستیم، یکی را انتخاب کنید.
alcapon
قلب فرسوده میشود آقا.
خانوم نور
این را درک کنید که نه برای او و نه برای ما، نه در زندگی و نه در مرگ، نه وطنی هست و نه صلح و آرامشی؛ (با خندهای تحقیرکننده) زیرا این خاک زمخت و ناهنجار را که از نور محروم است و در آن آدمها درپی غذادادن به چارپایان کوری هستند، نمیتوان وطن نامید؛
هرمس
یافتن کلماتی که جدایی میافکند خیلی آسانتر از یافتن کلماتی است که پیوند میدهد و جمعوجور میکند!
هرمس
هیچ روحی بهطور کامل جانی نیست و بدترین جنایتکاران هم ساعاتی را میشناسند که در آن خلع سلاح میشوند.
خانوم نور
حجم
۶۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۶۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
قیمت:
۱۹,۰۰۰
تومان