بریدههایی از کتاب ویکتور هوگو، زندگی و آثارش
۲٫۳
(۳)
همهٔ هیجانها و تأثرهای نخستین روز را در وجودم احساس کردم: خوشبختی زوالناپذیر، خلسهٔ آسمانی، بیخوابی، شگفتزدگی... همهٔ اینها را دیشب داشتم و چند ساعتی بیشتر نتوانستم بخوابم، اگر چه تا دیروقت در رختخواب ماندم.
imaanbaashtimonfared
چرا اندوه در پی آنهمه شادمانی؟ زیرا تضاد میان زیبایی ابدی طبیعت و خوشبختیهای گذرای آدمها برای رمانتیکها دردناک بود.
imaanbaashtimonfared
«سفر چیزی جز سرگرمیای زودگذر نیست. فقط در خانه است که خوشبختی را میتوان یافت...»
imaanbaashtimonfared
حسادت، شبهعشقی در آدم برمیانگیزد.
imaanbaashtimonfared
در نخستین روز سال خواهم نوشت: دوستت دارم و در آخرین روز آن: میپرستمت...
imaanbaashtimonfared
از هر سو دل از عارف و عامی میربود!
و تو او را نظاره میکردی بیآنکه جرأت کنی به او نزدیک شوی،
زیرا بشکهٔ باروت از جرقه میهراسد.
imaanbaashtimonfared
بدترین ظلمها دربارهٔ یک فرد، ستمی است که بر اثر تولد عارض طفل میشود؛ فرزند نامشروع (که دیدیه در «ماریون دولورم» بود) و یا دارای نقص عضو (تریبولهٔ کوتوله در «شاه تفریح میکند»)
imaanbaashtimonfared
باری بدترین ظلمها دربارهٔ یک فرد، ستمی است که بر اثر تولد عارض طفل میشود
imaanbaashtimonfared
حمله همواره بر دفاع چیره میشود.
imaanbaashtimonfared
اما موفقیتهایش در سالهای اخیر از حد و مرزی که غرور و عزتنفس رقبا میتوانست تحملشان کند گذشته بود
imaanbaashtimonfared
خشمی که نتواند با عقدهگشایی برطرف شود، تا سرحد انفجار متراکم میشود.
imaanbaashtimonfared
بسیاری از روزها و شبهایم را مثل دزدها به پرسه زدن در پارکها و در آرزوی راه یافتن به حریم خانهٔ دیگران گذراندم.
imaanbaashtimonfared
با معلولیت باطنی که او را کمروتر میکرد، فردی که بهخاطر لطافت روح و ظرافت طبع برای عشقی لطیف ساخته شده بود، اما بهعلت کمرویی مجبور بود به زنهای خیابانی بسنده کند.
imaanbaashtimonfared
«ویکتور هوگو کسی بود که همه برای دریافت دستورالعمل و خط مشی به او رو میآوردند
imaanbaashtimonfared
آدم بدون ناراحتی و گرفتاری نمیتواند در زندگی تغییرمشی و جهت بدهد
imaanbaashtimonfared
ویکتور هوگو، قالبی بود که یک روز به جستوجوی محتوایش برخاست و سرانجام هم بر آن دست یافت
imaanbaashtimonfared
نودیه که خانهنشینی و کار یکنواخت و ساکن را دوست داشت
imaanbaashtimonfared
کافی است آدم زندگی کند، تا هم همهچیز را ببیند و هم خلاف همهچیز را.
imaanbaashtimonfared
وقتی تمناها شعلهورند و قلب پاک و منزه است، موقعی که نبوغ میخواهد فوران کند، و آدم نمیداند چگونه به این گسترهٔ سیال و شفاف دست یابد، هنگامی که آدم خود را نیرومندتر از دنیا احساس میکند، اما قدرت نشان دادن آن را ندارد، زمانی که زندگیمان تازه آغاز شده و پوشیده از خاطرههای فاجعهآمیز است، اما قلبمان شاد و سبکبار و بالاخره هنگامی که آدم نومید و ناشکیباست و در عینحال لبریز از امید، چه نامی به این پدیدهٔ شگرف میتوان داد؟ این پدیده نام بسیار زیبایی دارد، نامش جوانی است.
imaanbaashtimonfared
اسپانیا همیشه فرانسویها را بهسوی خود جلب کرده است، زیرا شور و هیجانهایی را که بر اثر زندگی اجتماعی در ملت ما رو به خاموشی گذاشته، آنها هنوز در همان وضع بدوی در خود حفظ کردهاند.
imaanbaashtimonfared
حجم
۵۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۲۸ صفحه
حجم
۵۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۲۸ صفحه
قیمت:
۴۸,۰۰۰
تومان