بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب همه نوکرها | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب همه نوکرها اثر محمدرضا  حدادپور جهرمی

بریده‌هایی از کتاب همه نوکرها

انتشارات:نشر معارف
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۷۰ رأی
۴٫۲
(۷۰)
مشکل من همین‌جا بود که ایشان را با «دل» م پذیرفته بودم و واقعاً دوستش داشتم نه با «اعتقاد عقلی» و «ایمان باطنی»!
mansoure gh
«ببینین دنیا چقد عوض شده! دیگه اون‌قدر خیر و خوبی تو دنیا باقی نمونده، مثِ ته‌موندهٔ آبی که ته یه ظرفه و می‌ریزنش بیرون. دنیا برای بعضیا چراگاه شده! کاش فقط به حق عمل نمی‌شد، جوری شده که راست‌راست راه می‌رن و به باطل عمل می‌کنن و کسی هم نیست حرفی بزنه. اینجاس که چند تا «مرد» می‌خواد! چند تا «مرد» که اهل شهادت باشن و کشته و مردهٔ زندگی دنیا نباشن».
mansoure gh
«خدا لعنت کنه اون عالم یا روحانی رو که بی‌خبرتون می‌ذاره، فقط برا اینکه بد نشه و جلوی بقیه کم نیاره! خدا لعنت کنه اون عالم و باسوادی رو که باید شبهات مردم رو جواب بده، ولی به خودش زحمت مطالعه و گفتن حقایق و دردا رو نمی‌ده و شما و امثال شما رو رها کرده! چطور می‌خوان فردای قیامت جواب جدّ و مادر ما رو بدن؟!!!»
mansoure gh
اگر دوباره زمان برگردد به عقب، فکر نکنم اتفاق خاصی بیفتد یا مثلاً مردم بفهمند چه کلاهی سرشان رفته! چون این‌ها خصلت‌های عادی و معمولی مردم است. رقبای ما بلد بودند و توانسته بودند که مردم را بی‌تفاوت بار بیاورند. این‌قدر بی‌تفاوت که تا مدت‌ها بعد از عملیات، هیچ «تحلیل» ی دربارهٔ فداکاری‌ها و رشادت‌های بچه‌ها و شخص فرمانده نکنند؛ چه برسد به «تجلیل»! حتی بلافاصله بعد از اینکه بفهمند کار تمام شده، روز از نو، روزی از نو! خیلی عادی بروند سراغ بازار و کسبشان و به زندگی سگیِ معمولی‌شان ادامه بدهند!
mansoure gh
چون کسی که تو بحرانا از کسایی که دارن مقاومت می‌کنن حمایت نکنه و خودش رو به خواب بزنه، زیر لگد دشمنش از خواب بیدار می‌شه! لگد دشمن مثِ حرف و نصیحت و پیغوم و پسغوم ما نیست!»
mansoure gh
بعضی وقت‌ها شَکَّم برطرف می‌شود و مطمئن می‌شوم که قطع شدن آب، حکمتی داشت که خیلی از آن غافلیم و فقط از آن روضه می‌سازیم برای لب‌های تشنهٔ ارباب و بچه‌های حرم! اما دردناک‌تر از آن، این بود که آبرویمان رفت، فقط به خاطر اینکه بعضی‌ها از تشنگی ترسیدند و فکر کردند دنیا خراب می‌شود اگر تشنه‌شان بشود!
mansoure gh
یعنی فقط تا وقتی با امام حسین (ع) بودند که تشنه‌شان نشده بود!! حتی هنوز هم آب داشتند. نه اینکه فوری آب تمام شود. اما فکر اینکه دارد آب تمام می‌شود، نگران که چه عرض کنم! بلکه آن‌ها را به وحشت انداخت و دررفتند!
mansoure gh
آن راه سرنوشت‌ساز، «عراق» بود! اگر کسی بخواهد از سرزمین عجایب سخن بگوید، باید فقط از عراق سخن بگوید و بس! سرزمینی که مردمش، راهنمای چپ می‌زنند، اما به راست می‌پیچند! سرزمینی که هنوز هم نمی‌توان فهمید ملتش شجاع است یا به خاطر ترس، از خودش رشادت و سماجت نشان می‌دهد!
zahra.n
نمی‌دانم چیزی از طرح «فقد ناصر و نصرت» شنیده‌اید یا نه؟! در این طرح، وقتی فرمانده یا مأموری را نخواهند، یعنی دیگر برای‌شان ارزشِ چندانی نداشته باشد و خیلی هم بدشان نیاید که بی‌سروصدا شهید یا حذف شود، به محض رسیدنِ آن فرمانده یا مأمور به محلِ موردنظر، پشتش را خالی می‌کنند و حتی اجازهٔ ارتباط یا بازگشت از مأموریت را به او نمی‌دهند.
zahra.n
بسم الله الرحمن الرحیم «ولنبولکم بشیء من الخوف والوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثمرات و بشرالصابرین» و قطعا شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود محصولات، آزمایش می‌کنیم و صابران (دراین حوادث وبلاها را) بشارت بده. (بقره/۱۵۵)
zahra.n

حجم

۱۳۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

حجم

۱۳۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

قیمت:
۳۶,۹۰۰
تومان