بریدههایی از کتاب نقشه هایی برای گم شدن
۳٫۳
(۱۱۰)
«چرا که در سال نهم، پرسفون ارواح آنانی را که کفارهٔ گناهان گذشتهشان را دادهاند از جهان زیرین به روشناییِ آفتاب بر میکشد و اینان همان انسانهایی هستند که پادشاهانی نیکنام و مردانی تهمتن و خردمند میشوند و در اعصار بعد، آنان را قهرمانان مقدس میخوانند.»
Nova
پرسش اینجاست که چطور میشود گم شد. اگر هیچ گاه گم نشدهای، هیچ گاه زندگی نکردهای. اگر ندانی چطور گم شوی، تباه خواهی شد.
Nova
«گم شدن در جنگل، هر زمان که باشد، تجربهای یگانه، فراموشناشدنی و ارزنده است. تا زمانی که بهکل گم نباشیم، یا دور خود نچرخیم ـ چرا که برای گم بودن در این جهان تنها کافیست انسان چشمانش را روی هم بگذارد و یک بار دور خود بچرخدــــ عظمت و غرابت طبیعت را درنمییابیم. بهعبارتی، تا زمانی که گم نباشیم، تا زمانی که جهان را گم نکرده باشیم، نمیتوانیم خود را بیابیم و بدانیم کجا ایستادهایم و مناسباتمان تا کجا بیکران است.»
Nova
چیزی که ذاتش مطلقاً بر تو پوشیده است معمولاً همان چیزیست که باید پیاش باشی و یافتنش در گروِ گم شدن توست.
Nova
ژاپنیها رسمی باستانی دارند به نام «کینتزوگی» که در آن ظروف شکسته را در عوضِ دور انداختن، با آب طلا، نقره یا پلاتین بند میزنند و ظرفی با شمایل جدید میسازند تا ردّ گذشته را بشود در آن دید و ستود. معتقدند تاریخچهٔ هر چیز بخشی جدانشدنی از آن و قابل احترام است. این ظرفها، که میشود آنها را استعارهای از روانمان دید، امکان گمشدن در زمان را به آدم میدهند و به یادمان میآورند گاهی نقص میتواند بزرگترین فضیلت باشد.
Nova
بعضی چیزها را تا زمانی داریم که گم بمانند و بعضی چیزها، تا زمانی که دورند، گم نمیشوند.
nastar-esm
از هنرمند تتوکاری گفت که سالهای سال همسایهشان بود. این تتوکار مدتها معتاد بود و بعد از مدتی زخمِ تزریقِ روی دستش عفونت کرد. با عفونتِ سراسریِ کُشنده در بیمارستان بستری شد و دکترها مجبور شدند دستش، دست راستش، دستی که با آن کار میکرد را قطع کنند. اما بعد از گذراندن دورهٔ طولانیِ رفتن تا پای مرگ و بازگشت به زندگی، در کمال ناباوریاش دکتر به او گفت از اعتیاد نجات یافته. بیابزارِ کارش از بیمارستان بیرونش انداختند، اما پاک، از صفر؛ قدم گذاشتنش به دنیا همانقدر توانفرسا و ناغافل که تولدش. بر بازویش یک اژدها تتو شده بود و الان دیگر فقط سر اژدها مانده.
Hamideh Rezaee
«اکنون میخواهم به پدیدهٔ غریبی بپردازم که میان سرخپوستان ساکن اطراف رودخانهٔ پیت یافتهام. برگردانِ این پدیدهٔ سرخپوستی بهزبان ما "پرسه زدن" است. میگویند "فلانی پرسه میزند" یا "پرسهزنیِ فلانی شروع شد". علیالظاهر شخصی، بنا بر شرایط خاص ناشی از اضطراب ذهنی، روزمرگیاش را دیگر برنمیتابد. چنین شخصی شروع میکند به پرسه زدن. بیهدف بوم و بر را درمینوردد. اینجا و آنجا نزد دوستان یا خویشاوندان میماند، دوباره راه میافتد و تا چند روز جایی توقف نمیکند. ظاهرش هیچ نشانی از غصه، نگرانی یا اندوه ندارد... این پرسهزن، مرد یا زن، از اتراقگاهها و روستاها روگردان است؛ در طبیعت میماند، جاهایی دورافتاده، فراز کوهها، نشیب ژرفدرهها.» این پرسهزن بیشباهت به وولف نیست؛ وولف هم با اندوه و میل به چیزی که بوداییها «نابودن» میخوانند آشنا بود، میلی که در نهایت باعث شد با جیبهایی پر از سنگ به رودخانه پا بگذارد. این دیگر گم شدن نیست، تلاشیست برای گم کردن خود.
eli
«گمشده» دو معنای ناهمخوان دارد. گم کردن یعنی ناپدید شدنِ چیزی آشنا، اما گم شدن یعنی پدیدار شدنِ چیزی ناآشنا.
ftmlifeskills
«اکنون میخواهم به پدیدهٔ غریبی بپردازم که میان سرخپوستان ساکن اطراف رودخانهٔ پیت یافتهام. برگردانِ این پدیدهٔ سرخپوستی بهزبان ما "پرسه زدن" است. میگویند "فلانی پرسه میزند" یا "پرسهزنیِ فلانی شروع شد". علیالظاهر شخصی، بنا بر شرایط خاص ناشی از اضطراب ذهنی، روزمرگیاش را دیگر برنمیتابد. چنین شخصی شروع میکند به پرسه زدن. بیهدف بوم و بر را درمینوردد. اینجا و آنجا نزد دوستان یا خویشاوندان میماند، دوباره راه میافتد و تا چند روز جایی توقف نمیکند. ظاهرش هیچ نشانی از غصه، نگرانی یا اندوه ندارد... این پرسهزن، مرد یا زن، از اتراقگاهها و روستاها روگردان است؛ در طبیعت میماند، جاهایی دورافتاده، فراز کوهها، نشیب ژرفدرهها.»
ftmlifeskills
حجم
۲۰۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
حجم
۲۰۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
قیمت:
۴۰,۶۰۰
۳۲,۴۸۰۲۰%
تومان