همانطور که شیوههای متعددی برای دوستداشتن یک نفر وجود دارد عشقورزی به یک کتاب هم شیوههای مختلفی دارد.
Mary gholami
وقتی در سکوت کتاب میخوانید، فقط نویسنده مشغول نمایش است، ولی وقتی بلند میخوانید، نمایش مشارکتی میشود: یکی کلمات را میآورد و دیگری ضرباهنگ بیان را.
mt
به نظر من، قفسهٔ کتابهای والدین بهترین مکان برای اولین ملاقات نوجوانان و آثار شهوانی است، بهویژه اگر آن آثار ارزش ادبی والایی داشته باشند (فرضاً جان کللند، فرانک هریس و آنائیس نین به جای خاویرا هالندر). نهتنها دسترسی به این کتابها ساده است، بلکه نوجوانان در کمال تعجب درمییابند که والدینشان هم احساسات جنسی دارند.
mt
هر دو هواداران سرسخت چیزی هستیم که اسمش را کتابخوانی به سبک «تو آنجایی» گذاشتهام، یعنی خواندن کتابها در محلی که وصفش کردهاند.
mt
آنجا نوشته بود: «تقدیم به پدر در روز تولدش، ۱۶ مارس ۱۹۲۸. پیشکش صلح و آشتی؟ از طرف آلان.» پس از ۶۷ سال هنوز آن علامت سؤال غصهدار در تعلیق است. تنها امیدم آن است که کتاب طلایی، مدتها پس از فوت پدر، به کتابفروشی راه پیدا کرده باشد. وگرنه که پدر، شرم بر تو باد!
mt
شاو یکبار یکی از کتابهایش را در یک کتابفروشی دستدوم پیدا کرد که امضا شده بود: «تقدیم به فلانی، با احترام، جورج برنارد شاو.» آن را خرید، به فلانی برگرداند و زیرش این خط را اضافه کرد: «با تجدید احترام، جورج برنارد شاو.»
mt
«شاهین»۱۴۳ اثر هاپکینز۱۴۴ («زیبایی و دلیری و رفتار بیپروا، ای وای؛ هوا و غرور و پر، اینجا؛ تعظیم کن!»)
نیوشا
کتابهای من و کتابهای او کتابهای ما شده بودند. حالا ما دیگر واقعاً متأهل شده بودیم.
منکسر
مثل بیچر که معتقد بود وسوسهٔ نوشیدنی در مقابل وسوسهٔ کتابها هیچ نیست، من هم ضعیفم.
da☾
به گفتهٔ یک دوست، چارلز لمب و لی هانت «طعم یک قطعه شعر نایاب را با چنان اشتهای شدیدی» مزه میکردند که «انگار یک تکه میوهٔ رسیده و آبدار است».
da☾