هالبروک جکسون (منتقد کتاب بریتانیایی) نوشته بود: «کتابها غذایند و کتابخانهها بشقابِ گوشت که به کامها تقدیم میشوند... مثل دیگر غذاها، آنها را از سر عشق یا ضرورت میخوریم، اما بیشتر از سرِ عشق.»
da☾
وقتی کسی را «کِرم کتاب» مینامیم، او را به کرم حشره (بهویژه از تیرههای سیخچهدُمان یا شپش کتاب) تشبیه کردهایم که گاهی کل رژیم غذاییشان از ورقه و چسب تشکیل میشود.
da☾
جورج به اشیای سهبُعدی باور دارد. اگر چیزی را بخواهد، معتقد است که آن چیز خودش را به او نشان میدهد و البته معمولاً هم همینطور میشود. از سوی دیگر، من معتقدم که کتابها، نقشهها، قیچیها و اسکاچهای آشپزخانه ولگردهایی بیقید هستند که اگر در جای مشخصی محدود نشوند، سر به ناکجاآباد میگذارند. برای همین، کتابهای من همیشه بهدقت منظم شدهاند.
Sayna sedigh
فهمیدهام همانطور که شیوههای متعددی برای دوستداشتن یک نفر وجود دارد عشقورزی به یک کتاب هم شیوههای مختلفی دارد.
کاربر ۵۱۵۹۹۱۸
راهبه در اتاقک تنگ خود احساس گرفتگی نمیکند، چون هرقدر هم کوچک باشد، برای قدمهای خدا جا دارد.
کاربر ۵۱۵۹۹۱۸
اگر در مقام انتخاب باشم، یعنی حداقل در انتخاب آنچه میخوانم، رؤیاپردازی را بر کارایی ترجیح میدهم
کاربر ۵۱۵۹۹۱۸
گاهی احساس میکنم انگار بخش زیادی از عمرم را صرف آموختن زبان مُردهای کردهام که هیچکس بلد نیست.
کاربر ۵۱۵۹۹۱۸
میلی شدید به چیزی پیدا کردم که در وصف نمیآید جز آنکه خنک، وسیع، تند، بیرنگ و دور است.
کاربر ۵۱۵۹۹۱۸
جورج به اشیای سهبُعدی باور دارد. اگر چیزی را بخواهد، معتقد است که آن چیز خودش را به او نشان میدهد و البته معمولاً هم همینطور میشود.
کاربر ۵۱۵۹۹۱۸
ما هر دو نویسنده بودیم و چنان علاقهای به کتابهایمان داشتیم که مردم به نامههای عاشقانهٔ قدیمیشان دارند.
کاربر ۵۱۵۹۹۱۸