بریدههایی از کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی
۳٫۵
(۳۳)
است. رازی پيش از آنكه به تحصيل پزشكی بپردازد كيمياگر بوده است و نقل شده كه بر اساس تجربه های بيش از حد و سخت كيميايی ديد چشمان او كاهش يافت و به همين سبب، مأيوسانه دست از كار كيميا كشيد. رازی خود را شاگرد جابر می شمرد و حتی عنوان بيشتر نوشته های كيميايی او مانند عناوين مجموعه جابری است ولی كيميای جابری بر پايه تفسير و تأويل باطنی طبيعت به عنوان كتاب تكوين بوده است كه در تشيع و تصوف يكی از اركان اعتقادی است. با به كاربردن اين روش تأويلی معنای باطنی اشيای هر علم جابری و بهويژه كيميا، هم بر جنبه نظری و نمودها مربوط می شده است و هم به معنی رمزی و باطنی آنها. رازی، با انكار تأويل روحانی، از جنبه رمزی كيميا چشم پوشی كرده و آن را به صورت شيمی درآورده است. بر اين اساس، كتابهای كيميايی رازی در اصل نخستين كتابهای علم شيمی است.
محمد طاهر پسران افشاریان
است كه نه تنها در جهان اسلام، بلكه در مغرب زمين نيز بزرگ ترين حجت در كيميا به شمار می رود. با ظهور جابر، كيميا در نزد مسلمانان از صورت «صنعت زر خرافی» به صورت «دانش تجربی آزمايشگاهی» درآمده است. جابر به تقطير مايعات خالص مانند آب و شيره و روغن و خون، و مانند آن می پرداخت و چنين می پنداشت كه هر بار كه آب را تقطير می كند، ماده ای تازه بر ماده خالص پيشين افزوده می شود، تا عدد اين تقطير به هفتصد برسد. به نظر او دست يافتن به اكسير از طريق ج
محمد طاهر پسران افشاریان
آنچه مسلم است، پيش از ظهور اسلام موسيقی اعراب تحت تأثير موسيقی ايران و روم شرقی قرار داشت كه هر دو مقياس فيثاغورس را به كار می بردند. با توجه به تغييرات جديدی كه در اوزان موسيقی پيدا شد، اسحاق موصلی، گامهای فيثاغورس را دوباره متداول كرد.
موسيقی دانهای مسلمان افزون بر اختراع آلات موسيقی جديد و ساختن آهنگهای جديد، كتابهايی نيز در علم موسيقی تأليف كردند.
محمد طاهر پسران افشاریان
پيش از پايان سده دهم ميلادی چندان تفاوتی ميان موسيقی اسلامی و موسيقی غرب وجود نداشته است. هنگامی كه اختلاف موسيقی شرقی و اروپايی اندك بود، دوره ای بوده است كه هر دو مكتب مقياس فيثاغورس را به كار می بستند و از سبك يونان و سوريه استفاده می كردند.
محمد طاهر پسران افشاریان
معنای امروزين فرهنگ ـ كه در علوم انسانی مدرن شكل گرفته ـ دلالت دارد بر اين كه فرهنگ، به اصطلاح منطقی قديم، «فصل جداگرِ» انسان از حيوان است. بی گمان، انسان از آغاز تاريخ تمدن با جدا شدن از طبيعت و چيره شدن بر آن از راه كشاورزی و دامپروری و بنا كردن روستاها و شهرها، بر جدايی خود از عالم حيوانی آگاه شده و از همان دوران برای خود جايگاهی برتر در هستی شناخته است. در واقع انسان موجودی است طبيعی است كه از راه فرهنگ بر طبيعت درون (غريزه) و بيرون چيره گشته و با بيرون آمدن از اين طبيعت گام به گام مرحله های تكامل فرهنگی را پشت سر گذاشته است.
محمد طاهر پسران افشاریان
مهم ترين منبع مسلمانان درباره جغرافيای هندی، از طريق كتاب سوريا سدهانته، كه در زمان خلافت منصور عباسی از سنسكريت به عربی ترجمه شد، به دست آمد. معلومات جغرافيايی و نجومی يونانيان نيز با ترجمه آثار بطلميوس و ديگر دانشمندان يونانی به مسلمانان انتقال يافت. كتاب جغرافيای بطلميوس چند بار در دوره عباسی ترجمه شد. ولی آنچه امروزه در دست است، اقتباس محمدبن موسی خوارزمی از اين كتاب است كه با دانش مسلمانان نيز درآميخته است.
محمد طاهر پسران افشاریان
پس از طوسی، مهم ترين فيلسوف، ميرداماد استرآبادی است كه تقريباً در عصر صفويه می زيست. ازجمله آثار مشهور او القبسات است كه در آن بحث نوينی را در مورد حدوث و قِدم عالم عنوان كرده و در ضمن آن، عالم معقولات مجرد را حادث دهری (زمانی) دانسته است.
محمد طاهر پسران افشاریان
دسته ای او را تنها متطبّب خواندند و حق ورود به مباحث فلسفی را به او ندادند. بسياری از نويسندگان، علما و متفكران اسلامی او را ملحد، نادان، غافل و جاهل ناميدند و بسياری ديگر از متفكران اسلامی، ازجمله افرادی چون ابونصر فارابی، ابن حزم اندلسی، ابن رضوان، ناصرخسرو و فخرالدين رازی بر آثار او رديه نوشتند.
محمد طاهر پسران افشاریان
فيلسوف بزرگ در قرون اوليه عالم اسلام محمدبن زكريای رازی است كه، به نوشته ابن نديم، فلسفه و علوم را به خوبی می دانست. شمار آثار رازی ۱۴۷ اثر برشمرده شده است كه امروزه دست كم شش رساله فلسفی او باقی مانده است. رازی در فلسفه نظامی منسجم نداشت ولی در قياس با شرايط عصر خود به منزله يكی از قوی ترين دانشمندان و متفكران اسلامی در تاريخ تفكر بشری مطرح شده است. او قايل به اصالت عقل بود و به نيروی آن بی اندازه تكيه می كرد و به حركت به سوی خدای متعال ايمان داشت، ولی به سبب سرسختی در مورد اصالت عقل و حملات شديد به پيروان نظر و قياس و به معتقدان جمع ميان دين و فلسفه و معارضه با اديان و توجه به برخی از مبانی فلسفی ايرانيان و فلاسفه پيش از ارسطو، بهويژه ذيمقراطيس و باورهای خاصی كه داشت، خشم دسته ای بزرگ از علمای اسلامی بر ضد او برانگيخته شد.
محمد طاهر پسران افشاریان
بزرگ ترين فيلسوف مسلمان كه در تاريخ علوم عقلی و بهويژه در تأييد فلسفه افلاطون و ارسطو و نزديك كردن آن دو به يكديگر، به پيروی از افلاطونيان جديد و منطبق ساختن مبانی حكمت در اسلام مقامی شامخ دارد، ابونصر فارابی است كه به درستی لقب «معلم ثانی» بدو داده شده است.
محمد طاهر پسران افشاریان
ديگر فيلسوف بزرگ ابن مسكويه (۴۲۱ حدود ۳۲۰ ق) است كه دست كم چهارده رساله در باره فلسفه از وی باقی مانده است. ابن مسكويه در يكی از مهم ترين آثار خود به نام الفوز الاصغر يكی از ديدگاههای نوين خود را در مورد آفرينش انسان مطرح كرده است. در اين نظريه او می كوشد اثبات كند كه آفرينش از عدم محقق شده و صورتها به تدريج دگرگون می شوند، ولی مادّه به شكل ثابت باقی می ماند. در مورد انسان، او معتقد است آفرينش و تكامل انسان چهار مرحله جمادی، نباتی، حيوانی و انسانی دارد و در انسان چيزی به نام روح وجود دارد كه امور حاضر و غايب و محسوس و معقول را درك می كند و می تواند امور پيچيده مادی را ادراك كند.
محمد طاهر پسران افشاریان
طی سده چهارم هجری، جمعيتی سرّی با اهداف فلسفی، دينی و اجتماعی به نام «اخوان الصفا» در بصره شكل گرفت. از بزرگان شناخته شده اين جمعيت می توان زيدبن رفاعه، ابوالعلاء معری، ابن راوندی و ابوحيّان توحيدی را نام برد. اخوان الصفا گروهی متفكر بودند كه به انديشه های عرفانی افلاطون و فيثاغورسيان و صوفيان و فيلسوفان مشائی و مبانی شيعه اعتقاد داشتند. اعضای اين جمعيت به چهار دسته مبتديان، برادران نيكوكار دانا، برادران فاضل كريم و حكيمان تقسيم می شدند و هر يك از اعضا می توانست اين مراحل را طی كند. مجالس و درسهای آنان كاملا سرّی بود و رسائل آنها نيز، نه با نام نويسنده آن، بلكه با امضای كلی اخوان الصفا منتشر می شد. اخوان الصفا مجموعاً ۵۱ رساله نوشتند
محمد طاهر پسران افشاریان
ابوحامد محمد غزالی طوسی، كه مهم ترين اثر او، احياء علوم الدين، به عربی نوشته شده و به دفاع از انديشه های دينی در مقابل آرای ديگر فلاسفه اختصاص دارد. اين كتاب به چهار قسم عبادات، عادات، مهلكات و منجيات تقسيم شده است.
محمد طاهر پسران افشاریان
طی سده چهارم هجری، جمعيتی سرّی با اهداف فلسفی، دينی و اجتماعی به نام «اخوان الصفا» در بصره شكل گرفت. از بزرگان شناخته شده اين جمعيت می توان زيدبن رفاعه، ابوالعلاء معری، ابن راوندی و ابوحيّان توحيدی را نام برد. اخوان الصفا گروهی متفكر بودند كه به انديشه های عرفانی افلاطون و فيثاغورسيان و صوفيان و فيلسوفان مشائی و مبانی شيعه اعتقاد داشتند.
محمد طاهر پسران افشاریان
عمر خيام، ازجمله كسانی بود كه به فراگيری علوم يونانی اهتمام داشت. انديشه های خيام نزديك به انديشه های اخوان الصفا و طرز بيان او با طرز بيان آنان يكسان است. خيام بهوجود خداوندی معتقد است كه خير مطلق است و عقاب و عذاب از او صادر نمی شود.
محمد طاهر پسران افشاریان
اينجا خواجه نصيرالدين طوسی به عنوان شارح مجسطی ايرادی مهم بر نظريه زمينْ مركزی بطلميوس وارد كرد، و آن موضوع ترتيب چرخش ستارگان به دور زمين بر خلاف نظر بطلميوس است. اين ترديد را طوسی در شرقی ترين قلمرو عالم اسلام، و هم زمان با او، بطروجی اشبيلی، ستاره شناس مسلمان اندلسی، در غربی ترين نقطه همين تمدن، يعنی در اسپانيای اسلامی، مطرح كردند.
محمد طاهر پسران افشاریان
انجام رصدهای پياپی برای تهيه زيجها همچنين باعث دست يافتن ستاره شناسان اسلامی به مفهوم نجومی «تقديم اعتدالين»، يعنی افزايش طول دايرة البروجی ستارگان بر اثر حركت گردنايی زمين در طول ساليان به اندازه ۵۰ ثانيه قوسی در هر سال بود. ستاره شناسان اسلامی به تدريج متوجه تفاوت مختصات دايرة البروجی ستارگان در زمان رصد خود نسبت به داده هايی كه بطلميوس در همين زمينه در كتاب مجسطی ذكر كرده بود شدند و تقريباً همه آنها مقدار اختلاف تقديم اعتدالين را در زيجهای خود ذكر كرده اند. يكی از مهم ترين اين كوششها را جابربن عبدالله بتّانی انجام داد كه مقدار تقديم اعتدالين را ۵۰.۲ ثانيه قوسی به دست آورد.
محمد طاهر پسران افشاریان
مكتبی شد كه عمده كار آن رصد ستارگان و تهيه جدولهای نجومی، كه به آنها زيج گفته می شود، بود. تعداد زيجهايی كه در جهان اسلام از سده دوم تا سده دوازدهم هجری نوشته شد به بيش از ۲۲۰ عنوان می رسد. در هر كدام از اين زيجها، ستاره شناسان اسلامی كوشيده اند هر چه دقيق تر به مشخصات نجومی ستارگان پی ببرند و در نتيجه اين كوششها داده های نجومی دقيق تری به دست آمد. يكی از مهم ترين اين داده های نجومی تعيين طول سال شمسی بود. رصدهای فراوان ستاره شناسان اسلامی برای به دست آوردن طول سال شمسی باعث شد روشهای متعددی نيز برای اِعمال كبيسه در انواع گاهشماريهای طرح شده در جهان اسلام طراحی و پيشنهاد شود.
محمد طاهر پسران افشاریان
ديگر مهندس مشهور اسلامی و نامدارترين مكانيك مسلمان جَزَری است. او در نيمه دوم سده ششم يا آغاز سده هفتم هجری در شهر آمِد يا ديار بكر امروزی می زيست. كتاب مشهور او در مورد مكانيك، كتاب فی معرفة الحيل الهندسية يا الجامع بين العلم و العمل النافع فی صناعة الحيل نام دارد كه آن را به درخواست امير ديار بكر، نوشت. كتاب جزری جامع علم و عمل است، يعنی هم كتابی نظری و هم عملی به شمار می رود. او مقام رئيس الاعمال، به معنی «رئيس مهندسان»، را نيز داشته است; در هنر رسم فنی مهارت داشت; همچنين در تشريح مطالبی كه در ذهن داشته و در وصف آسان و ساده دقيق ترين و پيچيده ترين ابزارها استاد بوده است. كتاب وی بهترين نوشتار درباره ابزارهای مكانيكی و هيدروليكی در سده های ميانه است
محمد طاهر پسران افشاریان
مهم ترين دستاورد مسلمانان در حوزه علم حيل، آشنا ساختن اروپا با باروت و سلاحهای آتشين است. پيشينه ذكر استفاده از انواع سلاحهای آتشين در جنگها و بهويژه هنگام محاصره شهرها به سده هشتم هجری می رسد. ابن خلدون در كتاب العبر از كاربرد انواع سلاحهای آتشين و آن هم نه فقط در به كاربردن توپها و انواع ابتدايی توپهای دستی (شمخال) يا تفنگها، بلكه در انواع گوناگونی از پرتابه ها در نبردهای سلاطين اسلامی افريقا ياد كرده است. بررسی آرای چند تن از دانشمندان اسلامی درباره اين پرتابه ها، نوشته های شهاب الدين بن فضل الله العمری، ابن ارنبخاء و حسن الرماح، ما را با دنيای عجيب و شگفتی آور سلاحهای آتشين آشنا می سازد.
محمد طاهر پسران افشاریان
حجم
۳۸۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۳۸۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان