بریدههایی از کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی
۳٫۵
(۳۳)
ابوالفتح عبدالرحمان خازنی، ديگر مكانيك دان و فيزيك دان اسلامی است. او در شهر مرو به دنيا آمد و در دستگاه سلجوقيان به امور علمی پرداخت. مشهورترين اثر وی ميزان الحكمه (نوشته حدود ۵۱۵ ق) و از مهم ترين كتابهای علم الحيل است. مكانيك آبگونه ها (هيدروليك)، ايستاب شناسی (هيدرواستاتيك)، بهويژه ديدگاههای وی درباره گرانيگاه، تعادل اجسام، وزن مخصوص، چگالی سنجی، بالابرها، ترازوها، زمان سنجها و فنون ساختن و به كار بستن ابزارهايی در اين زمينه، جملگی نشان دهنده تبحر او در حوزه دانش مكانيك به شمار می رود.
محمد طاهر پسران افشاریان
نخستين مهندسان عالم اسلام سه برادر به نامهای احمد و محمد و حسن، فرزندان موسی بن شاكر، مشهور به بنوموسی، بودند. كتاب الحيل بنوموسی نخستين اثر مدون شناخته شده در زمينه مكانيك در جهان اسلام به شمار می رود. در اين كتاب، يكصد دستگاه شرح داده شده اند كه بيشتر آنها به صورت خودكار و با استفاده از خواص مكانيكی سيالات كار می كنند. اين وسايل شامل انواع فواره های خودكار، ساعتهای آبی، انواع بالابرهای آب و چرخهای چاه، آفتابه های خودكار و وسايلی مانند اين هستند
محمد طاهر پسران افشاریان
شت، اما علت كاميابی مهندسان مسلمان در ساخت ابزارهای نوين، چون مجسمه ای با حركات خودكار و فواره های مكانيكی اين بود كه آنان در طرح اين ابزار از دانش تجربی استاتيك (ايست شناسی) استفاده می كردند و نيز می توانستند قطعات لازم را از موادی كه داشتند ببُرند، شكل بدهند و سوار كنند.
محمد طاهر پسران افشاریان
دانش مكانيك نزد مسلمانان «علم الحيل» خوانده می شد. علم حيل، دانش يا شناخت ابزارهای شگردساز در اصطلاح پيشينيان بود كه بر اساس آن، معرّف آشنايی با انواع وسايلی بود كه هر يك كاری انجام می دادند.
هر چند برخی از انديشه هايی كه در كتابهای مربوط به حيل آمده است در خاوردور و ايران ريشه دارد، به يقين مهندسی اسلامی را می توان دنباله سنت خاورميانه و مديترانه دانست. مصريان و روميان در مكانيك پيشرفتهای فراوانی كرده بودند، اما سهم يونانيان از همه بيشتر بود. در دوره خلفای بزرگ عباسی در بغداد، بسياری از آثار يونانی و گاهی سريانی به عربی ترجمه شد كه ازجمله كتاب پنوماتيك نوشته فيلون بيزانسی (بوزنطی) و مكانيك نوشته هرون اسكندرانی و رساله ای از ارشميدس درباره ساعتهای آبی را می توان نام برد.
محمد طاهر پسران افشاریان
دانش مكانيك نزد مسلمانان «علم الحيل» خوانده می شد. علم حيل، دانش يا شناخت ابزارهای شگردساز در اصطلاح پيشينيان بود كه بر اساس آن، معرّف آشنايی با انواع وسايلی بود كه هر يك كاری انجام می دادند.
هر چند برخی از انديشه هايی كه در كتابهای مربوط به حيل آمده است در خاوردور و ايران ريشه دارد، به يقين مهندسی اسلامی را می توان دنباله سنت خاورميانه و مديترانه دانست. مصريان و روميان در مكانيك پيشرفتهای فراوانی كرده بودند، اما سهم يونانيان از همه بيشتر بود. در دوره خلفای بزرگ عباسی در بغداد، بسياری از آثار يونانی و گاهی سريانی به عربی ترجمه شد كه ازجمله كتاب پنوماتيك نوشته فيلون بيزانسی (بوزنطی) و مكانيك نوشته هرون اسكندرانی و رساله ای از ارشميدس درباره ساعتهای آبی را می توان نام برد.
محمد طاهر پسران افشاریان
شمار آثاری كه نويسنده آنها نام جابر دارد چندان فراوان است كه درباره درستی انتساب برخی از آنها به جابربن حيان ترديد شده است. به نظر بعضی از دانشمندان غربی و پژوهشگران درباره جابر، تعدادی از اين رسائل را پيروان فرقه اسماعيليه و در سده چهارم هجری نوشته اند.
محمد طاهر پسران افشاریان
ابويوسف يعقوب بن اسحاق كِندی (۲۶۰-۱۸۵ ق) اولين فيلسوف مسلمان به شمار می آيد. او نخستين كسی بود كه به پژوهش و مطالعه در علم و فلسفه پرداخت و از اين رو، او را «فيلسوف العرب» ناميده اند. كوفه در سده دوم و سوم هجری كانون مطالعات علوم عقلی بود و كندی در چنين فضايی به تحصيل پرداخت و علم و فلسفه را فرا گرفت، يونانی و سريانی آموخت و آثاری ارزشمند به عربی ترجمه كرد
محمد طاهر پسران افشاریان
فلسفه مشّايی: كه منسوب به ارسطو است كلمه مشّاء (راه رونده) از آنجا اقتباس شده است كه ارسطو و شاگردان او بر حسب عادت بحث های فلسفی خود را در حال راه رفتن انجام می دادند. در فلسفه مشّايی اساس بحث استدلال و اعتبار عقل است.
محمد طاهر پسران افشاریان
فلسفه از واژه يونانی الاصل و مشتق از فيلا سوفيا يعنی دوستدار حكمت است. و آن علم شناخت مبدأ و معاد آفرينش بر پايه استدلال عقلانی است.
محمد طاهر پسران افشاریان
در زمينه گياه شناسی و گياه داروشناسی نيز وضع كمابيش به همين گونه است. مهم ترين اثر يونانی كه در اين زمينه به دست گياه شناسان اسلامی رسيد، كتاب الحشائش، نوشته ديوسكوريدس، نويسنده اهل آسيای صغير در سده اول ميلادی بود. اين كتاب به قلم حنين بن اسحاق و چند تن ديگر از مترجمان نهضت ترجمه به عربی ترجمه شد. در سراسر اين كتاب، تقريباً خواص دارويی پانصد گياه مطرح شده است، در حالی كه تنها در بخش مربوط به گياهان دارويی كتاب الحاوی نوشته رازی تقريباً خواص دارويی هفتصد گياه بررسی شده است. اين تعداد در ديگر اثر مهم گياه شناسی اسلامی، كه نشانه بسيار مهم آشنايی پزشكان اسلامی با داروشناسی است، يعنی كتاب الجامع لمفردات الادوية و الاغذية، نوشته ابن بيطار به ۱۴۰۰ فقره رسيده است; يعنی نزديك به سه برابر بيش از آنچه در كتاب ديوسكوريدس ذكر شده است. اين گسترش سريع و بی سابقه در شمار گياهان، نشان می دهد پزشكان و داروشناسان و البته گياه شناسان اسلامی بسيار بيش از آنچه پيرو ديوسكوريدس به شمار آيند، خود به دنبال نوآوری و شناسايی خواص دارويی گياهان بوده اند.
محمد طاهر پسران افشاریان
انواع جراحيهای چشم، برداشتن آب مرواريد با بيرون كشيدن مايع جمع شده از قرنيه و طرح انواع داروهای گياهی، معدنی و حيوانی برای چشم ازجمله اين نوآوريهاست. از بين چشم پزشكان اسلامی نيز سهم دو تن بيش از همه چشم گير است، يكی حنين بن اسحاق، مؤلف العشر مقالات فی العين و ديگری علی بن عيسی مؤلف تذكرة الكحالين. هر كدام از اين دو كتاب منشأ نوآوريهای بسياری در زمينه چشم پزشكی شد و نويسندگان آنها در زمره بزرگ ترين چشم پزشكان اسلامی درآمدند. بايد اذعان كرد اروپا تنها پس از گذشت هفت سده از رواج چشم پزشكی در اسلام توانست از مجموعه دانسته های چشم پزشكان اسلامی گذر كند.
محمد طاهر پسران افشاریان
ابن نفيس دمشقی، پزشك سده ششم هجری، مطرح كرد. ابن نفيس پزشكی تجربه گرا و اهل نظر بود كه يكی از بزرگ ترين كشفيات پزشكی اسلامی را صورت داد. از اين رو او در قرون گذشته بين نويسندگان اسلامی به جالينوس عرب (اسلامی)، همان لقبی كه در مراجع مختلف به رازی نيز داده اند، مشهور شده است. ابن نفيس در دو اثرش، شرح تشريح قانون، شرحی كه بر كتابهای اول تا سوم قانون نوشته شده است، و شرح قانون، شرحی كه به طور كلی بر موضوعات طرح شده در قانون نوشته، كشف خود موسوم به گردش ريوی خون را شرح داده است. تنها در سده بيستم بود كه دانش جديد با اين كشف مهم ابن نفيس آشنا شد. بر اساس نظر جالينوس در مورد گردش خون، خون از راه شريان وارد بطن راست قلب شده و از راه منافذی كه بين بطنهای راست و چپ قلب وجود دارد به بطن چپ وارد شده و در بدن می چرخيده است، اما ابن نفيس نوشت كه خون از بطن راست و از راه وريد به ريه رفته و پس از آنكه در وريد با هوا آميخته شد از راه وريدی ديگر به بطن چپ رفته و از آنجا در سراسر بدن پخش می شود.
محمد طاهر پسران افشاریان
يكی از نخستين ايرادهای دانشمندان اسلامی بر جالينوس را ابونصر فارابی مطرح كرد. او در رساله خود با عنوان الرد علی الجالينوس فيما نقض علی ارسطاطاليس لأعضاء الانسان به طور كلی ترتيب ساختاری اعضای بدن انسان را بين آرای جالينوس و ارسطو مقايسه كرده و با توجه به آرای خود، حق را به ارسطو داده است. احتمالا اين نگرش فارابی منشأ همان انتقادهايی شد كه پس از او ابن سينا از جالينوس مطرح كرد. رازی نيز در مقام پزشكی بزرگ، جامع نگر و صاحب نظر، به آرای جالينوس در پزشكی ايرادهايی مهم وارد كرد. مهم ترين نقد رازی بر آرای جالينوس هنگام طرح ديدگاههای خود درباره ديدن، شنيدن و رسيدن پرتوهای نوری از جسم به چشم ارائه شده است. رازی فرايند ديدن را درست برعكس آرای جالينوس بسته به پرتوهايی می دانست كه به چشم می رسند نه آن گونه كه جالينوس گفته بود با پرتوهايی كه از چشم ساطع می شود. در ادامه اين انتقاد، ابن سينا نوشته های جالينوس در اين زمينه را مشتی نوشته های آشكارا مهمل ناميد
محمد طاهر پسران افشاریان
شكی نيست كه كلی ترين دانسته های نظری پزشكی بهويژه از راه ترجمه آثار دانشمندان يونانی و از همه مهم تر بقراط و جالينوس به دست مسلمانان رسيد. اما بسياری از مسائلی كه پزشكان مسلمان در خصوص بيماران خود با آن روبه رو بودند، به سرزمينهای اسلامی و شرايط خاص آن اختصاص داشت كه در نوشته های يونانی از آن ذكری به ميان نيامده بود. بديهی است كه به صرف عدم ذكر اين موارد در آثار پيشينيان، پزشكان اسلامی نمی توانستند به آنها بی اعتنا باشند. بنابراين، رويكردی ويژه درباره اين موارد پديد آمد.
بيماريهايی كه در بخشهای گوناگون الحاوی، نوشته رازی بررسی شده، بسيار بيشتر از آن چيزی است كه در آثار جالينوس، بقراط و ديگر پزشكان يونانی آمده است.
محمد طاهر پسران افشاریان
دتی پس از خوارزمی، ابوالحسن احمدبن ابراهيم اقليدسی، رياضی دان دمشقی الاصل، كسرهای اعشاری را در كتاب خود درباره رياضيات هندسی، با نام الفصول فی الحساب الهندسی ابداع كرد. يكی ديگر از گامهای بسيار مهم مسلمين در حوزه علم اعداد طرح اعداد منفی بود. برای نخستين بار در عالم اسلام ابوالوفا بوزجانی در بخش دوم از رساله بسيار مهم خود، كتاب في ما يحتاج اليه الكتّاب و العمّال من علم الحِساب اعداد منفی را ابداع كرد. او برای ناميدن اين اعداد از واژه «دِين» استفاده كرده است.
محمد طاهر پسران افشاریان
طبقه بندی معادلات جبری، بهويژه معادلات درجه اول و دوم و سوم، يكی از مهم ترين گامهای دانشمندان اسلامی برای منظم كردن علم جبر و تعبير «علم» بخشيدن به آن است. بهويژه نقش خيام در حل معادلات درجه سوم، به عنوان كسی كه برای نخستين بار به تحقيق در حل اين گونه معادلات پرداخت بسيار درخور توجه است. در عين حال، رياضی دانان اسلامی نخستين كسانی نيز بودند كه جبر را به علم هندسه وارد كردند و از طريق معادلات جبری به حل مسائل هندسی پرداختند. تأثير و عمق نفوذ نقش رياضيات اسلامی در تبيين دانش جبر در مغرب زمين، بيش از هر چيز، بر اساس اطلاق اين نام (جبر) در غرب پيداست. جبر در غرب Algebra، صورت لاتين شده نام عربی آن، ناميده می شود.
محمد طاهر پسران افشاریان
يكی از اين يافته ها در كتاب شكل القطاع از خواجه نصيرالدين طوسی متبلور می شود. در اين كتاب، طوسی به درستی و زيركی از تقابل دو بخش از علم مثلثات سود جسته است، يكی نقش جدولهای مثلثاتی در تبديل زوايا و اندازه های زاويه های شكلهای هندسی و ديگر، مفروضات برآمده از مثلثات يونانی. در تبيين شكلهای هندسی، خواجه در شكل القطاع با استفاده از كوشش دانشمندان پيش از خود در بسط و گسترش جدولهای مثلثاتی به تبيين بسيار دقيقی از روابط حاكم بر زوايا در اشكال هندسی پرداخته است. نمونه برجسته اين دقت و گسترش مثلثات، بهويژه در حوزه علم كره ها كه خواجه نصير نيز چند بخش از كتاب شكل القطاع خود را بدان اختصاص داده، تبديل مختصات هندسه سه بعدی به هندسه دو بعدی است. اين كار بهويژه در ساخت انواع اصطرلابها حايز اهميت است.
محمد طاهر پسران افشاریان
در زمينه نجوم اسلامی، دانسته های دانشمندان اسلامی از ترجمه آثار نجومی يونانی و بهويژه نوشته های بطلميوس آغاز شد و با نوشتن شرحهايی بر نوشته های او ادامه يافت. به دنبال آن، ايرادهايی بر نوشته های بطلميوس گرفته شد و به طرح نظريه های نجومی خلاف نظر بطلميوس انجاميد. اين نظريه های دانشمندان اسلامی به نظريه های «پيش كوپرنيكی» مشهور شده اند، زيرا سده ها پيش از طرح ايرادهای دانشمند لهستانی، كوپرنيك بر تئوری نجومی بطلميوس وضع شدند.
محمد طاهر پسران افشاریان
خوارزمی در پديدآوردن دانش جبر نيز نقش فراوانی داشت. اگرچه پيش از دانشمندان اسلامی موضوع علم جبر در يونان وجود داشت و دانشمندان يونانی بسياری همچون فيثاغورس، ارشميدس و ديوفانتوس در آثار خود به حل مسائل جبری نزديك شده بودند، اما دانشمندان مسلمان با كاربرد منطقی و تنقيح آرای دانشمندان يونانی پايه گذار اين علم به شمار می آيند. بر اين اساس، علم جبر در نزد دانشمندان اسلامی تعميم اعمال علم حساب به اعداد، و تحقيق در روابط حاكم بين اعداد به حساب آمد، با كاربرد حروف به جای اعداد. مهم ترين دستاورد علم جبر نيز به دست آوردن مقادير مجهول به وسيله معادله مندكردن اين مقادير و حل اين معادلات بود. بی دليل نيست كه نخستين و يكی از مهم ترين آثار دانشمندان اسلامی و علم جبر، كتاب محمدبن موسی خوارزمی الجبر و المقابله نام دارد، زيرا در اين نام، روح كلی حاكم بر علم جبر نهفته است كه در آن «جبر» به كار بردن يك جمله منفی در يك طرف معادله برای حل آن و «مقابله» استفاده از جملات مثبت در حل معادلات به حساب می آيد. دانشمندان اسلامی جبر را به صورت يك علم و به روشی علمی بررسی كرده اند
محمد طاهر پسران افشاریان
مسلمانان از طريق كتاب محمدبن موسی خوارزمی با نام الجمع و التفريق بالحساب الهند با شيوه عددنويسی هندی آشنا شدند. اين كتاب خوارزمی كهن ترين كتابی است كه درباره علم حساب در عالم اسلام نوشته شده است. امروزه فقط ترجمه لاتين آن باقی مانده است. نقش خوارزمی را از اين ديد نيز بايد بررسی كرد كه اين كتاب نخستين كتاب حساب نيز هست كه از عربی به لاتين ترجمه شد و مغرب زمين كنونی در علوم مربوط به رياضيات و رايانه، برای نشان دادن هر روش معين در محاسبه پديده ها، اسم خوارزمی را به شكل تحريف شده آن، يعنی به صورت «الگوريتم» به آن اطلاق می كند.
محمد طاهر پسران افشاریان
حجم
۳۸۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۳۸۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان