بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست

بریده‌هایی از کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست

انتشارات:داهی
امتیاز:
۳.۳از ۱۳۸ رأی
۳٫۳
(۱۳۸)
به این فکر می‌کنم که زن‌ها چه راه درازی را طی کرده‌اند تا به جایی برسند که الآن من در آن گیر کرده‌ام؛ متحرک و درعین‌حال فلج، خشمگین ولی ساکت
~fatemeh♡
ولی روحیهٔ مقاومم همراه با من در این اتاقک چهاردرچهار گیر افتاده و عین خودم در میان نیم‌تنه‌ای زندانی شده است که قرار بود به ما حس آزادی بدهد.
~fatemeh♡
یک دوست جدید دیگر می‌پرسد: «چه خبر؟ چی‌کار می‌کنی؟»
Eli
«تقصیر من نیست که جوری بزرگ شده‌ام که فکر کنم همه‌چیز تقصیر من است!»
Eli
ــ فکر می‌کردم توی مدرسه‌ها درمورد این موضوع فیلمی چیزی به بچه‌ها نشون بدن. از مادرم خداحافظی می‌کنم و درحالی‌که سرم را تکان می‌دهم برای هم‌نسلان مادرم که آن‌قدر به سیستم آموزش‌وپرورش کشور اطمینان داشتند که فکر می‌کردند آن‌ها مسائل مهم زندگی را با فیلم‌های آموزشی شاد و جذاب به دختربچه‌ها نشان می دهند تأسف می‌خورم.
نسرین نیکبخت
زنان خیلی کمی در پایان روز انرژی دارند تا آن‌طور که به بقیه رسیدگی می‌کنند به خودشان رسیدگی کنند
sayna.s
در زندگی هرچیزی به دست آوردم به‌جز قدرت درک فلسفهٔ پشت اتفاق‌های زندگی‌ام.
sayna.s
همان‌طور که در عالم خواب فرومی‌روم فکر می‌کنم چقدر همه‌چیز زیبا و آرام است... همه‌چیز کاملاً امکان‌پذیر است... حداقل تا وقتی دوباره بیدار شوم.
sayna.s
بازنشستگی این حس را دارد: وقتم تمام شده است و حتی شروع هم نکرده‌ام.
sayna.s
«هر کاری که ارزش انجام‌دادن داره، ارزش درست انجام‌دادن هم داره.»
sayna.s
فکر می‌کنم: آیا امکان دارد که در قرن بیست‌ویکم چیزی را بدون وجود تماشاگر تجربه کنیم؟
sayna.s
ولی این تقصیر من نیست که ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که هنوز یک زن را براساس نوع پوشش، وزن، تجرد و تأهل و همسرش قضاوت می‌کنند.
sayna.s
مثل مادرم هستم: خودم را مسئول هر اتفاق و هر شخص زندهٔ روی زمین می‌دانم.
Pari
وقتی مردی لباس شنا می‌خواهد یک شلوارک شنای سایز خودش را از روی رگال برمی‌دارد. یک زن در اعماق تاریکی شیرجه می‌زند و وارد گرداب ناامنی می‌شود. یازده ماه‌ونیم تلاش برای ساختن زنی بااعتمادبه‌نفس و مستقل و فعال قرن بیست‌ویکمی با نیم‌نگاهی به انحناهای طبیعی و زیبای بدنمان هنگام پوشیدن یک لباس جذب ناپدید می‌شود.
K.P
واقعیت این است که هیچ‌وقت هیچ جایی امن‌تر از بودن در ماشین کنار مادرم نبود. وقتی خودمان دو نفر بودیم می‌توانستم از هرچیزی که دوست دارم حرف بزنم. می‌توانستم از هر راز و هر آرزویی در محراب صندلی مسافر ماشین مادرم حرف بزنم.
K.P
مادر فمینیستی که چکمه‌هایِ تا بالای زانویش را در آغوش گرفته است تا با آن‌ها وداع کند. تقریباً بیست سال برای دخترم سخنرانی می‌کردم که ارزش یک انسان هیچ ربطی به لباسی که می‌پوشد ندارد. توانش را ندارم که برایش توضیح بدهم من، یک زن عاقل‌وبالغ و مغرور ـ که هیچ‌وقت به بی‌اهمیت‌بودن موضوع کفش‌ها اعتقاد نداشتم ـ می‌توانم تا این حد به‌خاطر این موضوع ناراحت بشوم...
~fatemeh♡
این زندگی من است که اندازه‌ام نیست. روزهایم بیش‌ازحد کوتاه و وظایفم بیش‌ازحد زیادند. مردم سر جای خودشان نیستند.
مریم
مادرم پشت فرمان کوچک‌تر و آرام‌تر می‌شد و من صاف‌تر و هشیارتر از همیشه می‌نشستم.
fatemeh7323
زندگی برای دخترها متفاوت است. زندگی ما وقت بیشتری می‌خواهد. زندگی ما پیچیده‌تر است.
book worm
«مشکل از تو نیست. تو را به‌خاطر یک کیف بزرگ‌تر یا یک کیف جذاب‌تر ترک نمی‌کنم. دیگر حوصلهٔ شروع دوباره را ندارم. می‌خواهم کل این طبقه‌بندی را طلاق بدهم. می‌خواهم برای یک‌بار هم که شده دست‌وپایم به چیزی بسته نشده باشد. فقط خودم؛ بدون هیچ ضمیمه‌ای.» «حالا ببین! تلفن، گواهینامهٔ رانندگی و کارت اعتباری‌ام را که آن‌قدر برای حمل‌کردنشان ادا درمی‌آوردی با خودم می‌برم... آن‌ها را از تو دور می‌کنم و در جیبم جای می‌دهم. حالا هم از درِ خانه خارج می‌شوم! تو را روی پیشخوان آشپزخانه تنها می‌گذارم! در را به‌شدت به رویت می‌بندم و بدون تو به‌سمت ماشینم می‌روم!» «اگر می‌توانی از پنجرهٔ خانه من را نگاه کن! ببین بازوهای رها از وزنه‌ام برای اولین‌بار چطور آزادانه حرکت می‌کنند! به دستان و انگشتان آزادم نگاه کن! ببین شانه‌ام چقدر سبک‌بال و آسوده است! برای اولین‌بار از وقتی سه سالم بود رها و آزاد هستم! ببین چطور در پیاده‌رو می‌چرخم! باورم نمی‌شود که کل زندگی‌ام از این احساس فوق‌العاده دور بوده‌ام!»
‹ صـٰامِـدون ›

حجم

۷۳۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۷۳۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۴۸,۰۰۰
تومان