بریدههایی از کتاب پنجاه چیزی که تقصیر من نیست
۳٫۳
(۱۳۸)
این نیاز غافلگیرکننده و هیجانانگیز را در خودم حس میکنم که همهچیز را قبل از اینکه آنها ترکم کنند دور بیندازم.
سیما
عهد میبندم که از این بهبعد برای بهدستآوردن «چهرهای تروتازهتر» قدمهای کمتری بردارم و برای رسیدن به حس سرزندگیای که الآن دارم قدمهای بیشتری بردارم؛ قدمهایی تروتازه.
sayna.s
دوست ندارم پیر بهنظر برسم و مثل پیرها رفتار کنم، ولی دوست دارم از من انتظار برود که پیر بهنظر برسم و مثل پیرها رفتار کنم تا بعد بتوانم در مقایسه با این تصور، جوانتر بهنظر برسم و رفتارم جوانتر باشد.
sayna.s
باید فراموشش کنی! خودت را از گذشته رها کن تا بتوانی به زندگی ادامه بدهی!
sayna.s
فکر میکنم سایت آمازون از نودونه درصد مردهایی که تابهحال ملاقاتشان کردهام، بیشتر خواستهها و نیازهایم را میفهمد!
sayna.s
این زندگی من است که اندازهام نیست. روزهایم بیشازحد کوتاه و وظایفم بیشازحد زیادند. مردم سر جای خودشان نیستند. همهچیز بدون اجازهٔ من در حال تغییر است.
sayna.s
باوجود اینکه من و خواهرهایم میخواهیم از آنها حفاظت کنیم، ولی بهترین راه برای کمک به پدرومادر برای اینکه قوی بمانند این است که اجازه دهیم مادروپدر بمانند.
~fatemeh♡
برای مشکلات بزرگ، گروههای حمایتگر زیادی وجود دارند. برای درآمدهای نابرابر، رفتارهای ناعادلانه، رسوم ناعادلانه، نابرابری جهانی و مزاحمتها، سیاستمدارها، جنبشها، سازمانها و انجمنهای مردمی وجود دارند. اعتراضکردن در برابر این مشکلات یکجور افتخار است.
عطر یاس
غیرممکن است که به دستهای پدر نگاه کنی و به تمام آنچه ساختهاند، ازجمله بهترین خاطراتت فکر نکنی.
پرستو
اگر ما همینطور که هستیم زیبا و جذابیم، چرا هر روز هزاران پیغام را برای ناپدیدکردن بخشی از خودمان دریافت میکنیم؟ از چروکهای عمیقمان گرفته تا پاهای بزرگمان. چرا هزاران فعلِ کاهش دهید! آب کنید! کوچک کنید! کم کنید! تقلیل دهید! اصلاح کنید! از دست بدهید! هر روز سر راهمان است؟
Zeinab_hk
تقصیر من نیست که ما هنوز هم باید خودمان را بهزور در تعریف یک نفر دیگر از زیبایی بگنجانیم، چون بهغیراز آن هیچ گزینهٔ واقعگرایانهٔ دیگری وجود ندارد!
هدیه
سلفسرویس مادر تهاجمی! هرچه او بتواند بخورد؛ هر ایرادی که من بتوانم به خوردش بدهم.
aseman
مادرم همیشه کارشناس همهچیز بود: میدانست کی باید یک فوران احساسی را دور بزند، کی خیلی آرام از روی یک تپهٔ غرور عبور کند، کی باید دور بزند و جلوی نزدیکترین بستیفروشی پارک کند.
aseman
به میلیونها صدای فریاد زنانهٔ قوی و جسوری فکر میکنم که هیچوقت فرصت شنیدهشدن پیدا نکردند، چون زنها حتی نمیتوانستند تصور کنند که درمورد چنین موضوعاتی صحبت کنند.
aseman
این مرحله از زندگی بسیار دلسردکننده و ناراحتکننده است. با دوستانم مکالمههایی دارم که تنها شامل کلماتی هستند که قبلاً درمورد افرادی همسنوسال والدینم استفاده میشدند
sayna.s
وقتی میدیدم من تنها نیستم ناگهان همهچیز قابلتحملتر میشد.
sayna.s
به سلامتی خودم و زندگیای که لایقش هستم جرعهای مینوشم.
sayna.s
باید شغلی را که مطمئن و امن است رها کنم و به چیزی غیرممکن چنگ بیندازم.
سیما
تو رو حتی از زندگی هم بیشتر دوست دارم!
sayna.s
پدرومادر اهل تکنولوژی مجازی نیستند، اهل ارتباط متقابل هستند ـ برخورد شخصی و نزدیک. وقتی پدرومادر با دوستانشان هستند هیچکس دلش نمیخواهد پیغامهای گوشی موبایل یا اینستاگرامش را نگاه کند. وقتی در حضور پدرومادر هستند با تمام وجود آنجا هستند، در حال زندگی میکنند و از وجودِ هم سرشار میشوند. ارتباطاتشان قوی و ریشهدار است و با سیمهایی مرئی و نامرئی سر جایشان محکم شدهاند. آیا بههمیندلیل نیست که بهنظر میرسد تمام دوستیهایشان، ازدواجهایشان و هرچیز دیگری، ازجمله خودرو و وسایل برقی و مکانیکی ساختهٔ نسل آنها بسیار بیشتر عمر میکنند؟
sayna.s
حجم
۷۳۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۷۳۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۴۸,۰۰۰
تومان