بریده‌هایی از کتاب باد در میان پرده‌ های اتاق می‌ وزید

انسان سالم، دنبال لذت‌های کوچک می‌گردد. می‌دانید چرا؟ چون می‌داند که لذت‌های بزرگ او را از تعادل خارج می‌کنند

به نظر من هنر اول نه موسیقی است، نه رقص و نه سینما؛ هنر اول، زندگی کردن است و مثل هر هنر دیگری باید آن را آموخت و در نهایت در آن استاد شد.

بدترین چیز، انتظار طولانی برای حادثهٔ ترسناکی است که اصلاً مشخص نیست در آینده اتفاق بیفتد یا نه.

می‌گویند یک گله گرگ در نزدیکی یک گله سگ زندگی می‌کرد. گرگ‌ها وقتی شکاری گیرشان نمی‌آمد، به گلهٔ سگ‌ها می‌زدند. سگ‌ها هم موقع حملهٔ گرگ‌ها چاره‌ای جز فرار نمی‌دیدند. در گلهٔ سگ‌ها فقط یک سگ بود که با گرگ‌ها درگیر می‌شد، می‌جنگید و بعد هم فرار می‌کرد. او از همهٔ سگ‌های گله قوی‌تر بود. سرانجام او یک روز توانست یک گرگ را از پا دربیاورد. بعد از آن، درونش تغییر کرد. او دیگر از درون احساس می‌کرد که یک گرگ است. دیگر حتی از سگ‌ها هم تنفر داشت. تصمیم گرفت به‌جای پارس کردن، زوزه بکشد. او گلهٔ سگ‌ها را ترک کرد و وارد گلهٔ گرگ‌ها شد. در آنجا رئیس گله شد. او حالا از هر گرگی گرگ تر بود. آخر داستان با گرگ‌ها به گلهٔ سگ‌ها حمله می‌کرد.

چه‌بسا انسان‌هایی که پی به حقایق زیادی از زندگی نبردند، ولی تمام عمرشان را زندگی کردند و همان کارهایی را که زندگی از آنها خواست انجام دادند و چه‌بسا آدم‌هایی که به حقیقت رسیدند، ولی حتی یک لحظه هم نتوانستند از زندگی خودشان لذت ببرند.

اینکه بیشتر مردم نمی‌توانند خوب زندگی کنند، نشان می‌دهد که برخلاف تصور رایج، خوب و راحت زندگی کردن کار سختی است.

به نظر من هنر اول نه موسیقی است، نه رقص و نه سینما؛ هنر اول، زندگی کردن است و مثل هر هنر دیگری باید آن را آموخت و در نهایت در آن استاد شد.

من هیچ موقع نخواستم متفاوت باشم. من فقط خواستم خودم باشم. باید حواس‌مان به مقصد هم باشد. مقصد دلپذیر می‌تواند سختی راه سخت را قابل تحمل کند و حتی به سختی‌ها معنا دهد و توجیه‌شان کند. باید پذیرفت مسیری که انسان باید آن را طی کند، مسیر آسانی نیست و نخواهد بود... می‌دانید چیست؟ در کل، راه حل آسانی برای انسان وجود ندارد.

زمان، گرد و خاک تلخ‌ترین حوادث را می‌خواباند، ولی زمان نمی‌تواند باعث فراموشی شود.

مادر می‌گفت: عشق اجازه نمی‌دهد که یک آدم بدبین، بدی‌های معشوقش را ببیند. عشق این قدرت را دارد که یک آدم بدبین را به یک آدم خوش‌بین تبدیل کند. ولی عشق به یک نفر کافی نیست. برای خوش‌بین‌بودن، باید به همه‌چیز عشق ورزید.