بریدههایی از کتاب چراغ سبزها
۴٫۲
(۳۴۷)
باید عواقب سهلانگاری را بدانیم ـ موضوع فقط کاری که انجام میدهیم نیست، کاری که انجام نمیدهیم هم مهم است.
اهمالکاریْ خود یک خطاست.
kimphaestus
باید اول برای کار آماده شویم تا بتوانیم آزادیِ کافی داشته باشیم.
باید زحمتِ یک کار را بکشیم تا بتوانیم آنرا به پایان برسانیم.
باید برای کار آماده شویم تا بعد آزادی پیدا کنیم و نتیجهاش را ببینیم.
kimphaestus
تفکر
قرار نیست آنقدر جای واضحات را بگیرد که آنها را از دیده پنهان کند یا باعث شود گیجتر شویم.
هدف از تفکر آشکار و واضحکردنِ حقیقت است، تا بتوانید چیزهایی را که واضحاند از دیدگاههای مختلف ببینید.
تفکر باید باعث سادهترشدنِ مسائل شود، نه اینکه آنها را پیچیدهتر کند.
kimphaestus
اگر میتوانی، قبل از انجامدادناش، اول از خودت بپرس میخواهیاش یا نه.
kimphaestus
اگر در ترکیبِ ثابت نیستید و فکر میکنید لیاقتِ حضور در آنرا دارید،
حق انتخاب را از مربیها بگیرید؛
آنقدر خوب بازی کنید که انکارناپذیر شوید.
kimphaestus
وقتی این کار را بکنم و دست از مقایسهکردن بردارم و سرنوشت و مسئولیت، حقیقت و تخیلات، گناهان و کسیکه آرزو میکنم ای کاش بودم، خودخواهی و ازخودگذشتگی، مرگ و ابدیت را مقابل هم نگذارم، تازه آنوقت است که میفهمم کی هستم، و شروع میکنم به تبدیلشدن به آن آدم و کاری را که باید، انجام میدهم. از طرفی فقط بهخاطر خودم، نه هیچکسِ دیگر. و از طرفی بهخاطر آدمها ـ خودم و خدا ـ هر دو. بعد میفهمم مسئول سرنوشتم هستم، مسئول تخیلم. و هم گناهکارم، هم معصوم. هم آسیبرسانم، هم کمککننده.
و درهرصورت... همیشه فانی خواهم بود.
rasoul_ahmadpour
همه دوست دارند بگویند نادانستهها را میدانند.
nazila
اگر در روندِ کار، در تکتکِ لحظات حضور ذهن داشته باشیم و لذتِ انجامِ کار را حس کنیم، هیچوقت سرِ بزنگاه و آخرِ کار خشکمان نمیزند. چرا؟ چون به خط پایان فکر نمیکنیم، چون حواسمان به زمان نیست، چون مشغولِ دیدزدنِ خودمان در صفحهنمایشِ بزرگِ ورزشگاه نیستیم. در لحظه مشغول عملکردنایم و راهْ همان مقصد است و خط پایانی وجود ندارد.
rasoul_ahmadpour
وقتی فهمیدیم چه کاری میخواهیم انجام دهیم،
قسمتِ سختِ بعدی، دانستنِ این است که کِی آنرا انجام دهیم.
kimphaestus
ساختهشدن برای یک لحظهٔ خاص
همهٔ ما برای تکتکِ لحظههای زندگیمان ساخته شدهایم.
چه آن لحظه ما را بسازد، چه ما آن لحظه را بسازیم
چه شکارچی باشیم، چه شکار،
ما برای آن لحظه ساخته شدهایم.
s.m mosavi
روزهای کامیابی باعث میشوند مشقت را فراموش کنیم.
در روزهای بدبختی، رسیدن به خوشبختی ناممکن به نظر میرسد.
هر دو ممکن است همچون مقصدهایی نهایی به نظر برسند،
حاصلجمعِ تمامِ روزهای زندگی.
اما بعد دلقکِ هستیْ جهانمان را به بازی میگیرد،
شرایطِ دیروز دیگر پابرجا نیست،
هرچه هست ویرگول است، دریغ از یک نقطه سر خط. همه بایست، دریغ از یک بمان.
لذت عاریتیست، و رنج هم.
rasoul_ahmadpour
و ما همچنان و همیشه در یک خط دودمانی با گذشتهمان، در انتظاری مشتاقانه برای آینده، باید با حالمان درآمیزیم، و انتخاب کنیم.
rasoul_ahmadpour
ما به محدودیتها نیاز داریم، به مرزها، به جاذبه، فاصلهگذاریها، چارچوب و مقاومت... برای ایجاد نظم.
این نظم مسئولیت میآفریند.
مسئولیت قضاوت به همراه دارد.
و قضاوت، انتخاب.
و در این انتخاب آزادی نهفته است.
برای خلق آبوهوایی که موافقترین باد را نصیبمان کند،
باید اول چیزی را حذف کنیم که باعث بیشترین اصطکاک با هستهٔ وجودیمان میشود.
این فرآیندِ حذفْ خودبهخود نظم میآفریند، و درنتیجه... گمانم چیزهای بیشتری خلق میشود برای رفتن به سوی... و چیزهای کمتری برای دورشدن از...
آنوقت این تصدیقها را با آغوشِ باز میپذیریم؛ چون این کار برایمان لذت به همراه دارد... و البته رنجِ کمتر.
پس ما از آنها تغذیه میکنیم تا به عادت تبدیل شوند، و سرشتمان باشند...
بعد تکثیر میشوند... تجلیهایی از ذاتمان.
اینجاست که هویتِ حقیقی متولد میشود.
گمانم خودمان را دربارهٔ مفهوم آزادی گول زدهایم، اگر فکر کنیم به معنای خلاصشدن از شرِّ محدودیتهاست.
rasoul_ahmadpour
ما به محدودیتها نیاز داریم، به مرزها، به جاذبه، فاصلهگذاریها، چارچوب و مقاومت... برای ایجاد نظم.
این نظم مسئولیت میآفریند.
مسئولیت قضاوت به همراه دارد.
و قضاوت، انتخاب.
و در این انتخاب آزادی نهفته است.
برای خلق آبوهوایی که موافقترین باد را نصیبمان کند،
باید اول چیزی را حذف کنیم که باعث بیشترین اصطکاک با هستهٔ وجودیمان میشود.
این فرآیندِ حذفْ خودبهخود نظم میآفریند، و درنتیجه... گمانم چیزهای بیشتری خلق میشود برای رفتن به سوی... و چیزهای کمتری برای دورشدن از...
آنوقت این تصدیقها را با آغوشِ باز میپذیریم؛ چون این کار برایمان لذت به همراه دارد... و البته رنجِ کمتر.
rasoul_ahmadpour
من عاشقِ اینام که طوری توی نقش فرو بروم تا بتوانم درونِ آن شخص را ببینم.
behnaz johary
وقتی میفهمی کی هستی که آنقدر مستقل شده باشی تا افکارت را باور کنی و مسئولیت کارهایت را به عهده بگیری... و نهتنها به چیزیکه میخواهی «باور» داشته باشی، بلکه باورهایت را زندگی کنی.
kimphaestus
«سبْک یعنی بدانید کی هستید، چه حرفی برای گفتن دارید، و دیگر به بقیهاش اهمیتی ندهید.» ـ گور ویدال
kimphaestus
اما سؤالی که باید از خودمان بپرسیم این است که موفقیت را در چه میبینیم؟ پولِ بیشتر؟ خیلی خب. خانوادهٔ سالم؟ شهرت؟ آرامش؟ ابرازِ خودمان؟ هنرمندبودن؟ تبدیلِ جهان به مکانی بهتر؟
مدام این سؤال را از خودتان بپرسید: «من موفقیت رو توی چی میبینم؟»
behnaz johary
برای همین است که میگویند نه ماهعسل و نه ازدواج دستیافتنی یا پایدار نیست،
مگر اینکه دختردار شوی.
behnaz johary
یک بار که فهمیدی سیاه است، دیگر مثل قبل تاریک نخواهد بود!
behnaz johary
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۷۲,۰۰۰
۲۱,۶۰۰۷۰%
تومان