بریدههایی از کتاب توحید مفضل
۴٫۶
(۱۳۴)
ای مفضّل! بنگر که چگونه انسان بهخاطر شرافت و برتریاش بر حیوانات، آفرینشی خاص یافته است. او بهگونهای خلق شده که راست میایستد و درست مینشیند تا بتواند با دست و دیگر اندامش با اشیاء رو به رو شود و آنها را بهکار گیرد. اگر مانند چارپایان، افتاده به رو، آفریده میشد، قادر به انجام هیچیک از این کارها نبود.
محمدرضا میرباقری
فایده گریه کودکان را بشناس و بدان که در مغز آنها رطوبتی است که اگر باقی مانَد سبب مشکلات بزرگ و بیماریهای سختی چون کوری و مانند آن میشود. گریه، این رطوبت را از سر کودکان به بیرون سرازیر میکند و تندرستی و سلامت چشمها را در پی میآورد.
乙_みG
مثلاً اگر کودک، با عقلی کامل و بینقص به دنیا میآمد و خود را مستقل و بینیاز از دیگران میدید، فرزندپروری، شیرینی خویش را از دست میداد و مصلحتِ سرگرم بودن پدر و مادر به تربیت فرزندان از میان میرفت و فرزندان به وظایف خویش در برابر زحمتهای تربیتی پدر و مادر عمل نمیکردند و آنها را هنگام نیاز به محبت و پرستاری، تنها میگذاشتند. نیز فرزندان با پدر و مادر مأنوس نمیشدند و پدر و مادر به آنها خو نمیگرفتند، چراکه در این صورت، فرزندان از تربیت و نگهداری والدین بینیاز بودند و پس از تولّد، از گِرد آنها پراکنده میشدند و راه خویش میگرفتند و میرفتند.
乙_みG
در بیاطلاعی انسان از طول مدّت عمرش تأمّل کن که اگر آن را میدانست، و میفهمید عمرش کوتاه است، از زندگی لذّت نمیبرد و هماره در انتظار مرگ بود و فرا رسیدن وقت معلوم گشته آن.
محمدحسین
نعمت نادانی برای کودک
اگر نوزاد، با فهم و شعور کامل به دنیا میآمد، هنگام تولّد دنیا را ناجور و ناپسند مییافت و حیران و سرگشته میشد، از دیدن چیزهایی که نمیشناخت و رو به رو شدن هر ساعت و هر روز با گونههای مختلف حیوانات و پرندگان و دیگر موجوداتی که مانندشان را هرگز ندیده است.
مطلب را اینگونه تعبیر کن: انسان عاقلی که به اسیری به سرزمینی دیگر برده میشود، هنگام ورود به آنجا یکسر دچار حیرت و پریشانی است و برای آموختن زبان مردم آن سرزمین و قبول آداب آنان شتاب نمیورزد. برعکس، اگر کودکی را به اسیری به جایی ببرند، خیلی زود زبان و آداب آن محل را فرا میگیرد.
همچنین اگر نوزاد، عاقل متولّد میشد، چون خود را در آغوش و بر دوش دیگران، و شیرخوار و پیچیده در جامه و خوابیده در گهواره مشاهده مینمود، احساس خواری و ذلّت میکرد، در حالی که بهخاطرِ تری و لطافت بدنش هنگام تولّد، از آن حالتها گریزی ندارد، و همینها است که اگر نباشد، شیرینی و دلنشینی کودک نیز نخواهد بود.
Dexter
بگو بدانم اگر طول روز صد یا دویست ساعت بود، آیا تمام حیوانات و گیاهان روی زمین نابود نمیشدند؟
|قافیه باران|
اگر آدمیان نعمتهای خدای تعالی را میشناختند، این کارْ آنان را از غوطهور شدن در منجلاب معاصی باز میداشت
f_altaha
ای مفضّل! در پلک چشمها بیندیش که همچون پرده قرار داده شدهاند، و نیز در رستنگاه مژهها که به حلقههایی میمانند برای آن پرده. خداوند چشم را در این غار نهاده و آن را با پردهها و موهای مژه پوشانده است.
محمدرضا میرباقری
چون علمشان اندک است، به انکار، و چون چشم حقیقتبینشان ضعیف است، به تکذیب و خیرهسری روی کردهاند، تا آنجا که آفرینش اشیاء را منکر شدهاند
محمدرضا میرباقری
گفتم: سرور من! عدّهای میپندارند که این، کار طبیعت است.
فرمود: از اینان بپرس که طبیعت چیست؟ آیا علم و قدرتِ انجام دادنِ این افعال را دارد یا نه؟ اگر علم و قدرت را برای آن لازم میدانند، چه چیز آنها را از اثبات آفریدگار باز میدارد، که این افعال نتیجه تدبیر و کارسازی او است؟ اگر هم گمان میکنند طبیعتْ بدون علم و نیت قبلی این کارها را میکند ـ حال آنکه در اعمالش حق و حکمت مشاهده کردی ـ پی میبریم که این افعال از خالق حکیم سر میزند و چیزی که آنها طبیعتش نامیدهاند، سنّت جاری الاهی است در میان آفریدگان.
乙_みG
در آفرینش، چیزی بیهوده خلق نشده است.
محمدحسین
بزرگتر و گرامیتر از نعمت حافظه برای انسان، نعمت فراموشی است که اگر نبود داغ هیچ مصیبتی سرد نمیشد، هیچ دریغ خوردن و افسوسی تمام نمیگشت، هیچ کینه و دشمنی از میان نمیخاست، با وجود آفات و بلاها، کسی از خوشیهای دنیایی لذّت نمیبرد و برخوردار نمیشد،
محمدحسین
عقل انسان، آفریدگار را در آن حد میشناسد که به وجودش اقرار و اعتراف نماید، امّا شناختی که باعث احاطه عقل به اوصاف و ویژگیهای ذاتی حق باشد، در توان او نیست.
s.latifi
منفعتی که دینِ انسان را سر و سامان دهد، بر آنچه مال و ثروتش را میافزاید، برتری و ترجیح دارد.
s.latifi
چیزی که مردم با فکر و اندیشه و تجربههای گوناگون به آنها میرسند، در خلقت پروردگار امری است انجام گرفته و حلّ شده.
s.latifi
صنعت، خلقت را همانندسازی میکند، گرچه به حقیقت آن دست نمییابد.
AMS
هرگاه خواستی حکمت دامنگستر آفریدگار، و کوتاهدستی دانشِ آفریدگان را بشناسی، نگاه کن و بیندیش در انواع ماهیها، چارپایان دریا، صدفها و گونههای متفاوت موجودات بیشماری که در دریا زندگی میکنند و فایدهشان دانسته نمیشود مگر ذرّه ذرّه
|قافیه باران|
در اینکه چگونه روزی پرندگانی که فقط در شب تاریک پرواز میکنند، از راه شکار این حشرات پراکنده در هوا تأمین میگردد، بیندیش
|قافیه باران|
یک دسته آهو یا مرغِ سنگخوار را که نگاه میکنی، همه را مانند هم میبینی و هیچ یک را با دیگری تفاوتی نیست. امّا انسانها صورت و خِلقتی دگرگون دارند و هیچ دو نفری یافت نمیشوند که از همه جهت با هم یکی باشند.
|قافیه باران|
اگر تری دهان نباشد که غذا را نرم و گوارا نماید، فرو بردن آن غیر ممکن میشود. گواه این سخن، مشاهده و تجربه است.
|قافیه باران|
حجم
۱۰۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۱۰۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان