بریدههایی از کتاب توحید مفضل
۴٫۶
(۱۳۴)
در تک تک اعضای بدن و کارسازی هر یک از آنها در رفع نیازهای انسان، اندیشه کن.
محمدحسین
فایده گریه کودکان را بشناس و بدان که در مغز آنها رطوبتی است که اگر باقی مانَد سبب مشکلات بزرگ و بیماریهای سختی چون کوری و مانند آن میشود. گریه، این رطوبت را از سر کودکان به بیرون سرازیر میکند و تندرستی و سلامت چشمها را در پی میآورد.
محمدحسین
خدا هرگز به بندگانش ستم نمیکند.
محمدحسین
فتم: سرور من! عدّهای میپندارند که این، کار طبیعت است.
فرمود: از اینان بپرس که طبیعت چیست؟ آیا علم و قدرتِ انجام دادنِ این افعال را دارد یا نه؟ اگر علم و قدرت را برای آن لازم میدانند، چه چیز آنها را از اثبات آفریدگار باز میدارد، که این افعال نتیجه تدبیر و کارسازی او است؟ اگر هم گمان میکنند طبیعتْ بدون علم و نیت قبلی این کارها را میکند ـ حال آنکه در اعمالش حق و حکمت مشاهده کردی ـ پی میبریم که این افعال از خالق حکیم سر میزند و چیزی که آنها طبیعتش نامیدهاند، سنّت جاری الاهی است در میان آفریدگان.
mb
بدان که خدای تعالی بود و چیزی پیش از او وجود نداشت و همیشه خواهد بود و او را نهایت نیست.
mb
نخستین عبرت و دلیل بر وجود آفریدگار متعال، هیئت این دنیا و یکپارچگی اجزای آن و نظم دقیق آن است. هرگاه با فکر خود درباره عالم تأمّل کنی و با عقل خود آن را از هم تمییز دهی، دنیا را همچون خانهای میبینی که در آن تمام نیازهای بندگان مهیا گردیده است. آسمانْ همچون سقفی برافراشته شده، زمینْ بسان فرشی بزرگ پهن گردیده، ستارگانْ مثل چراغها بر بالای هم چیده شدهاند، گوهرها مانند گنجها پنهان داشته شدهاند، و هر چیزی در این خانه، مطابق شأن و شایستگیاش تدارک شده است. و انسان، همچون کسی است که این خانه در اختیارش قرار گرفته و آنچه در آن است، از سر تکریم به او بخشیده شده، و گونههای مختلف روییدنیها برای رفع نیازهای او آماده گردیده، و حیوانات گوناگون برای تأمین مصالح و منافع او آفریده شدهاند. در این سخن، دلالتی است روشن بر اینکه دنیا بر اساس تقدیری خاص و حکمت و نظم و سازگاری پدید آمده و آفرینندهاش یکی است، همان کسی که اجزای عالَم را یکپارچه و منظّم آفریده است
متینه
طبیعت دانهها قرار دادهشده، بیندیش که یک دانه تنها، صد دانه، یا بیشتر و کمتر، بههم میرساند، حال آنکه ممکن بود هر دانه، یک دانه بیاورد. راستی این زیاد شدنِ اینگونه برای چیست؟ جز برای اینکه هم بذر سال آینده تأمین شود و هم تا برداشت بعدی محصول، کشتکارانْ روزیِ کافی داشته باشند؟ نمیبینی اگر پادشاهی بخواهد سرزمینی را آباد گرداند، راهش این است که به اندازهای به مردم آن سرزمین غلّه بدهد که مقداری را بکارند و مقداری را، تا برداشت محصول، روزیِ خود سازند. بنگر که چگونه، مثل این عمل در تدبیر خدای حکیم، به خوبی انجام گرفته است: بذرهای کاشته، آرام آرام بسیار میگردند تا نیاز و روزیِ کشاورزان و بذرِ کاشتِ بعدی، یکسره فراهم شود.
عبدالوهاب
از آنجا که مقدّر شده باران اینگونه بر زمین ببارد، این عمل قطره قطره، و شبیه آب پاشیدن، صورت میگیرد تا آب در دل زمین فرو رود و آن را سیراب کند. اگر باران یکدفعه فرو میریخت، بر زمین جاری میشد و در آن نفوذ نمیکرد، و نیز شاخ و برگ درختان و مزارع را زیر فشار خود درهم میشکست و نابود میساخت. پس باران قطره قطره و آرام آرام فرو میریزد، دانههای کشته را میرویاند، و زمین و زراعت را زنده میکند.
عبدالوهاب
در خلقت این ملخ بنگر که چه ناتوان آفریده شده و چه پُرتوان! وقتی به شکل ظاهرش مینگری، آن را همچون ضعیفترین موجودات میبینی، امّا اگر لشکری از ملخ به سوی سرزمینی روانه شوند، کسی نمیتواند در برابر آنها از خود دفاع کند. نمیبینی اگر پادشاه یک کشور تمام سواران و پیادگان آنها را بسیج نماید که آن کشور را در برابر هجوم ملخها محافظت کند، نتواند. آیا این نشانه قدرت آفریدگار نیست که ناتوانترین آفریده خود را به سراغ تواناترین آنها میفرستد و ایشان از دور کردن آن در میمانند؟ بنگر که لشکر ملخ، چگونه مانند سیل بر زمین جاری میشود و پستیها و بلندیها و شهر و روستا را بهطور کامل میپوشاند، و از شدّت فراوانی، مانع از نور خورشید میگردد. اگر میبایست ملخ به دست کسی غیر از خدا آفریده میشد، کی اینهمه ملخ فراهم میآمد و در مدّت چند سال، از میان میرفت. با این مورد، بر قدرتی (الاهی) که هیچ چیز آن را سنگین و مانده نمیکند و از آن زیاد نمیآید، استدلال نما.
عبدالوهاب
به زنبور عسل و کار دسته جمعی آنها در ساخت عسل و آماده کردن خانههای شش ضلعی، و به هوشمندی و مهارت دقیقی که در کار میکنند، بیندیش که هرگاه در کارشان تأمّل کنی، آن را شگفت و حساب شده مییابی، و چون به فراوردهشان بنگری، جایگاهش را نزد مردم مهم و باارزش میبینی، و چون به کننده این کارها متوجّه شوی، مشاهده میکنی که موجودی نادان، و نسبت به خود ـ چه رسد به امور دیگر ـ جاهل و بیخبر است. این مطلب روشنترین نشانه است بر اینکه درستی و حکمت موجود در کار زنبور عسل از خود او نیست، بلکه از آنِ خدایی است که آن را طبق این غریزه خلق کرده و برای سود و مصلحت آدمیان، بدین کار گماشته است.
عبدالوهاب
این پرندههای شناور در هوا چنان خلق شدهاند که یک هفته، برخی دو هفته و بعضی سه هفته، روی تخم خود مینشینند و آن را در آغوش میگیرند تا جوجه بیرون میآید. آنگاه پرنده مادر در دهان او میدمد تا چینهدانش برای غذا از هم گشوده شود. پس او را میپرورد و با غذایی مناسب تغذیهاش میکند.
چه کسی پرنده را مکلّف ساخته دانه را ببلعد و پس از آنکه در چینهدانش قرار گرفت، آن را بالا بیاورد و به جوجهاش بخوراند؟ به چه منظوری اینهمه سختی را متحمّل میشود، در حالی که فکر و اندیشه ندارد و همچون انسان به آینده فرزندش فکر نمیکند که روزی مایه عزّت و دستگیری و بقای نام او خواهد شد؟ این عمل گواهی میدهد که عطوفت و مهربانی کردن پرنده با جوجه خود به علّتی است که خود آن را نمیشناسد و در آن نمیاندیشد ـ یعنی باقی ماندن نسل پرنده ـ و لطفی است از سوی خدای تعالی.
عبدالوهاب
پس هیچ یک از موجودات همچون: مور و مورچه و مانند آن را حقیر مشمار وقتی که در وجودشان عبرت و پندی نمایان است، که گاه برای یک معنای بلند و با ارزش، به یک موجود بیارزش مثال میزنند و این، باعث کم بها شدن آن معنا نمیگردد. همچنان که یک دینار طلا را اگر با یک مثقال آهن بسنجند، چیزی از آن یک دینار کم نمیآید.
عبدالوهاب
گفتم: سرور من! عدّهای میپندارند که این، کار طبیعت است.
فرمود: از اینان بپرس که طبیعت چیست؟ آیا علم و قدرتِ انجام دادنِ این افعال را دارد یا نه؟ اگر علم و قدرت را برای آن لازم میدانند، چه چیز آنها را از اثبات آفریدگار باز میدارد، که این افعال نتیجه تدبیر و کارسازی او است؟ اگر هم گمان میکنند طبیعتْ بدون علم و نیت قبلی این کارها را میکند ـ حال آنکه در اعمالش حق و حکمت مشاهده کردی ـ پی میبریم که این افعال از خالق حکیم سر میزند و چیزی که آنها طبیعتش نامیدهاند، سنّت جاری الاهی است در میان آفریدگان.
Dexter
به فرض، اگر نیمی از دنیا و آنچه در آن است، دچار مشکل و خطا باشد، از احتیاط و دوراندیشی و ادب دور است که همه دنیا را مهمل و بیهدف بدانیم، زیرا نصف دیگر، و درستی و اتفاقی که در آن مشاهده میشود کافی است که وهم و خیال را از حکم شتابزده به اهمال و بیهدفی باز دارد. چرا چنین نباشد در حالی که اگر تمام آنچه در عالم است بهدرستی بررسی شود، در نهایت صحّت و کمال بهنظر میآید، چندان که هر چه را فرض کنی و به ذهن بیاوری، شکل و هیأت تدبیرشده آفریدههای الاهی، از آن نیکوتر و متناسبتر است.
فرسا
آفریدگار حکیم، هوا را کاغذی لطیف و نادیدنی قرار داده که هر گفت و سخنی را نگاه میدارد، به اندازهای که مردم به نیازهای کلامی خود برسند، آنگاه آن سخنان محو میشوند و هوا تازه و پاکیزه میگردد برای برداشتن و حفظ کردن دیگر گفتهها، و این کار، بدون هیچ گسستی، پیوسته جریان دارد.
فرسا
آمد و رفت، و طلوع و غروب ستارهها در دل آسمان، که با سرعتی بس تند و شتابنده سیر میکنند، خود مایه عبرتآموزی است.
فرسا
اگر بگویند: مگر نه اینکه ما خداوند را وصف میکنیم و میگوییم او عزیز، فرزانه، بخشنده و کریم است؟ به ایشان گفته میشود: همه اینها صفتهای اعترافی است نه احاطهای. ما فقط میدانیم که او حکیم است، امّا به حقیقت حکمت او پی نمیبریم.
molkeiran
آدمی در حدّ توان خود، به این معرفت مکلّف گردیده است، بدینمعنا که از او خواستهاند به وجود خدا یقین نماید و امر و نهیش را ملتزم شود، نه اینکه به ویژگیهای ذات باریتعالی علم تمام پیدا کند. همچنان که پادشاه، رعیت خود را وا نمیدارد که بدانند او دراز قد است یا کوتاه قد، سفید است یا سیاه، بلکه از آنها میخواهد به حاکمیت او اعتراف کنند و به فرمانش گردن نهند.
molkeiran
ابر و اژدها
گفتم: سرورم، در رابطه با ابر و اژدها برایم بگویید.
فرمود: گویا ابر بر اژدها گماشته شده تا هر کجا آن را یافت، برُبایدش، همچنان که آهنربا، آهن را میرباید. اژدها از ترس ابر سرش را از زمین بیرون نمیآورد و تنها در تابستان بیرون میآید، آنهم یک بار، وقتی که آسمان صاف باشد، بدون تکهای ابر.
گفتم: علّت گماشته شدن ابر بر اژدها و پاییدن و ربودن آن چیست؟
فرمود: تا گزند این موجود را از مردم دور سازد.
فرسا
گفتم: چرا خداوند موها و ناخنها را طوری نیافریده که بلند و زیاد نشوند و انسان محتاج کوتاه کردنشان نباشد؟
فرمود: خدا، در این کار، نعمتهایی برای بندهاش قرار داده که او نمیداند، تا شکرشان را بهجای آورد.
بدان که با بیرون آمدن موها از منافذ پوست، و روییدن ناخنها از سر انگشتان، دردها و بیماریهای بدن نیز خارج میشوند. از این رو به انسان امر شده است که هر هفته نوره بکشد و سر بتراشد و ناخن بگیرد تا موها و ناخنها زود به زود رشد کنند و دردها و بیماریهای بدن را بیرون بریزند؛ امّا اگر این کار دیر به دیر انجام شود، درد و بیماری در بدن انسان میماند و مرضهای سخت و دیرپای را سبب میگردد.
فرسا
حجم
۱۰۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۱۰۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان