بریدههایی از کتاب دانش خطرناک
نویسنده:رابرت اروین
مترجم:محمد دهقانی
ویراستار:مهدی نوری، سپاس ریوندی
انتشارات:نشر ماهی
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۲از ۱۲ رأی
۳٫۲
(۱۲)
سلیقهٔ مارگولیوت در دشوارساختن کارها به امور خانگی هم سرایت کرده بود، چنانکه مثلا به جای اینکه به سگش بگوید «بنشین!»، چنین دستوری به جانور میداد: «حالت غنوده اختیار کن!»
طاها ربانی
گرچه وامبری از مهارتهای حرفهای بیبهره بود، توانست نشان دهد که ترکی و مجاری متعلق به یک خانوادهٔ زبانی هستند. او سخت هوادار بریتانیا بود و بخش عمدهای از عمرش را در لندن گذراند. (پس از یک مهمانی شام، که وامبری در آن از خرافههای بالکان سخن گفته بود، برام استوکر به خانه رفت و کابوسی دید که الهامبخش رمان دراکولا شد.)
طاها ربانی
در قرن نوزدهم، فقط چند محقق انگشتشمار بریتانیایی دانش فیلولوژیک لازم برای مشارکت همهجانبه در پیشرفتهای شرقشناختیای را داشتند که اروپای قارهای پیشآهنگ آنها بود.
طاها ربانی
در بخش اعظم قرن نوزدهم، مطالعات شرقی در بریتانیا حتی از هلند هم راکدتر بود. دُزی عنایتی به آکسفورد و کمبریج نداشت و معتقد بود این دانشگاهها را قیدوبند کلیسایی از تحرک بازداشته است. پیبردن به آنچه در این دوره در دانشگاههای بریتانیا میگذشت بدون توجه به دینورزی شدید آن عصر ممکن نیست.
طاها ربانی
در هند «شرقشناس» تا مدتی معنای کاملا ویژهای داشت و منظور از آن شخص بریتانیاییتباری بود که نهفقط به مطالعهٔ فرهنگ هندی اشتغال دارد، بلکه هوادار حکومت در هند براساس قوانین و آداب و رسوم محلی است.
طاها ربانی
آنکتیلدوپرون، مثل بسیاری از مستشرقانی که پس از وی آمدند، شدیدآ ضدامپریالیست بود. در مقدمهاش بر کتاب دیگری، استبداد در سه دولتی که بدان مشهورند: ترکیه، ایران و هندوستان، ابراز نگرانی کرد که مفهوم استبداد شرقی را برخی از متفکران اروپایی به کار گرفتهاند تا تسلط ظالمانهٔ اروپاییان بر آسیا را توجیه کنند.
طاها ربانی
سیل ترجمهٔ آثار علمی از عربی، که در قرن دوازدهم آغاز شده بود، در اوایل قرن سیزدهم فروکش کرد. پس از قرن چهاردهم، دیگر خبری از این ترجمهها نبود.
طاها ربانی
قانون ابن سینا گردآوریای غیراصیل بود که بهشدت بر کجفهمیهای طبی جالینوس تکیه داشت. به نظر مانفرد اولمان، «هیچ نشانی از تجربههای شخصی نویسنده و هیچ اندیشهٔ تازهای در آن یافت نمیشود». به نظر نمیرسد ابن سینا خود اصلا کالبدی را تشریح کرده باشد؛ درواقع، شرع اسلام تشریح بدن انسان را ممنوع کرده است.
طاها ربانی
وقتی کسی به هزارتوی پیچ وخمهای بیسرانجام و آگنده از نقش و نگارهای فریبنده و بنبستها درمیافتد، بسیار دشوار است که راه خود را بازیابد و عاقلانه و خونسردانه به موضوع بنگرد. موضوع اصلی در کتاب شرقشناسی چنان از ریشه و بنیاد تحریف شده است که اگر بخواهیم در چارچوب کلی آن باقی بمانیم و سپس خطاهایش را تصحیح کنیم، فقط وقت خود را تلف کردهایم.
طاها ربانی
اگرچه برخی از ستایندگان کتاب سعید قبول دارند که این کتاب حاوی اشتباهات فراوان است و دستاوردهای شرقشناسان محل بحث را غالبآ بد جلوه میدهد، گاهی آن را به این دلیل درخور تقدیر و توجه میدانند که بحث وجدلها و پژوهشهای تازهای را برانگیخته است. من از این بابت چندان مطمئن نیستم.
اکثر بحثهای بعدی محدود به همان مختصاتی هستند که ادوارد سعید پدید آورده است. او بخش اعظم مسائلی را که در تاریخ شرقشناسی محوریت دارند بیسروصدا نادیده گرفته و درعوض به سراغ انواع واقسام مطالب نامربوطی رفته است که فقط برای صدور کیفرخواست درباب شرافت و اعتبار بعضی از محققان به کار میآیند.
طاها ربانی
«جهان عرب امروز یکی از اقمار فکری، سیاسی و فرهنگی ایالات متحده است.»
محمد طاهر پسران افشاریان
«به عبارت دیگر، شرقشناسی، برخلاف آنچه پیش از این تصور میکردیم، درواقع پدیدهای دقیقآ مدرن نیست، بلکه محصول طبیعی تمایل ذهنی باستانی و مقاومتناپذیر اروپاییان است به وارونهجلوهدادن واقعیتهای سایر فرهنگها و ملتها و زبانهایشان، به نفع خوداثباتی، سلطهجویی و تفوقطلبی غربی.» (۱۲)
آرزوی سعید برای آنکه هومر، آیسخولوس و دانته را در صف شیاطین شرقشناس جای دهد تا حدی برخاسته از مشغولیت او به مجموعهای از آثار بزرگ است و از این لحاظ هم کم وبیش پیرو آوئرباخ به شمار میرود، گرچه مشغولیت سعید جنبهٔ خصمانه داشت. مسئلهٔ ترتیب تاریخی هم قدری اهمیت دارد، چون اگر گناه وجود شرقشناسی را به گردن آیسخولوس، دانته و پوستل بیندازیم، نتیجهٔ منطقیاش این میشود که پیوند میان شرقشناسی و امپریالیسم، همان نکتهای که سعید همهجا در پی طرح آن است، نمیتواند درست باشد. دستکم تا اواخر قرن هفدهم، اروپا با خطر امپریالیسم عثمانی مواجه بود و مشکل بتوان تاریخ سلطهٔ اقتصادی غرب بر خاورمیانه را زودتر از اواخر قرن هجدهم دانست.
محمد طاهر پسران افشاریان
رایموندی و حامیان او امیدوار بودند در خاور نزدیک بازار خوبی به دست آورند، چون در سرزمینهای مسلمان هیچ مؤسسهای وجود نداشت که نوشتههای عربی را چاپ کند. گرچه یونانیان، یهودیان و ارمنیها در امپراتوری عثمانی بالاخره اجازه یافتند کتابهایشان را به زبان خود چاپ کنند، متألهان مسلمان معتقد بودند بهچاپسپردن زبان مقدس قرآن نوعی هتک حرمت است. (غیر از منع مذهبی برای چاپ، کاتبان و نسخهبرداران حرفهای هم در این میان ذینفع بودند.) تازه در اواخر قرن هجدهم بود که ابراهیم متفرّقه اجازه یافت چاپخانهای با حروف عربی در استانبول تأسیس کند
محمد طاهر پسران افشاریان
در حدود ۱۵۸۰، یکی از جغرافیدانهای عثمانی، که مؤلف کتابی بود به نام تاریخ الهند الغربی، هشدار داد که استقرار اروپاییان در سواحل امریکا در بلندمدت خطرهای اقتصادیای را در راه ترقی و بقای سلطنت عثمانی به دنبال دارد. (۲۱)
محمد طاهر پسران افشاریان
سپاهیان مسیحی فقط در غرب توانسته بودند مناطقی را از چنگ اسلام درآورند. در سال ۱۴۹۲، آنچه از پادشاهی سلسلهٔ بنونصر بر غرناطه باقی مانده بود به تصرف فردیناند و ایزابلا درآمد که فرمانروایان کاتولیک اسپانیا بودند. در همان سال، کریستف کلمب سفر اکتشافی خود را در اقیانوس اطلس آغاز کرد. ماجراجویی او هم ملهم از ایدئولوژی جنگهای صلیبی بود. او امید داشت که راه تجاری مستقلی به سوی سرزمین ثروتمند هندوستان بگشاید و امپراتوریهای اسلامی عثمانی، ممالیک و صفویه را غافلگیر کند
محمد طاهر پسران افشاریان
درباب کرامت انسان (احتمالا ۱۴۸۶)، را با ارجاع به آنچه از اسناد عربی خوانده بود آغاز کرد و از «عبدالله ساراسن» نامی سخن گفت که وقتی از او پرسیدند شگفتترین چیز در جهان چیست، پاسخ داد: «چیزی شگفتتر از انسان وجود ندارد.» اگرچه خطبهای که بعد از آن آمده غالبآ مستظهر به اقوال مؤلفان عهد باستان لاتین و مستند به گفتههای یهودیان و زرتشتیان کهن است، پیکو برخی متفکران عرب، از جمله ابن رشد، ابن باجه، فارابی، ابن سینا و کندی، را هم در آن ستوده است. بهعلاوه، در رسالهٔ دیگرش علیه طالعبینی که شهرتش هیچ کم از این یک نیست، از ابن سینا و ابن رشد نقل قول کرده است. (برای کسانی هم که دانش عربی را تحقیر میکردند تشبّث به مرجعیت آن همچنان مطلوب بود.)
محمد طاهر پسران افشاریان
فقط ابن رشد نبود که پترارک و همفکرانش بر او میتاختند. آنان، از منظری کلیتر، با فلسفهٔ مَدرَسی قرون وسطا و اتکای سنگین و بیچون وچرای آن به ارسطو مخالف بودند. پترارک بر آن بود که «درخشش ارسطو چشمان ضعیف و کمسوی بسیاری را خیره کرده و بسیار کسان را به دام خطا درانداخته است». (۶) یک قرن پیش از آن، فیلسوف آکسفورد، راجر بیکن، که از کیفیت هولناک ترجمههای لاتین آثار ارسطو مبهوت شده بود، اعلام کرد که اگر میتوانست، همهٔ آنها را یکجا میسوزاند. (۷) انسانگرای بزرگ ایتالیایی، لورنتسو والّا (۱۴۰۵ ـ ۱۴۵۷)، به ابن سینا و ابن رشد حمله کرد که چرا چنین کورکورانه تابع ارسطو شدهاند. (۸) «عربگرایی» اصطلاحی تحقیرآمیز شد، چنانکه زبان عربی هم ابن رشدگرایی و شیوههای منسوخ تفکر مَدرَسی را تداعی میکرد.
محمد طاهر پسران افشاریان
اما رنسانس اروپایی قرنهای پانزدهم و شانزدهم را بیش از هرچیز بررسی دقیق متون و دستنویسهای کهن الهام بخشید و پیش برد، زیرا رنسانس یا «باززایی» اساسآ کشف دوبارهٔ ادبیات عصر باستان و فرهنگ انسانگرای آن بود. در فضای رنسانس، انسانگرایی به معنی بازگشت به منابع کلاسیک و بهکاربستن فنون نقد و تصحیح متون دربارهٔ این منابع و نیز الگوبرداری از رفتار مردمان عصر کلاسیک بود. در همان حال که محققان انسانگرا میکوشیدند نوشتههای اصیل نویسندگانی چون توکودیدس، هرودوت، سیسرون و یوونال را بازیابند و از سبک آنها پیروی کنند، علاقه به زبان عربی هم کمکم رو به کاستی نهاد. اکنون عربها اغلب تقبیح میشدند که چرا معنا و سبک متون کلاسیک را در ترجمههای خود تحریف کردهاند. درحقیقت، مشکل دوچندان شده بود، زیرا خود ترجمههای عربی به شیوهٔ بدی به لاتین ترجمه شده بودند
محمد طاهر پسران افشاریان
کتاب پوستل هم شامل ترجمهٔ سورههایی از قرآن بود و هم گزارشی از زندگی پیامبر (ص) و درعین حال به قرآن و پیامبر (ص) حمله میکرد. لیکن نویسنده، بهرغم خصومتش با رسالت پیامبر (ص)، او را غاصب و شیاد نمیدانست. بهعلاوه، دربارهٔ توافق درباب جهان، چنانکه از عنوانش پیداست، اثری چندان جدلی نبود. مقصود از آن بیشتر پیشنهاد برنامهای برای هماهنگی همگانی و جستوجوی زمینهای مشترک برای همهٔ ادیان بود و آن زمینهٔ مشترک نیز چیزی نبود جز بیانی عقلانی و فلسفی از آیین کاتولیک. در معرکهٔ پرتلاطم جنگهای مذهبی قرن شانزدهم، آرای او در این عرصه همانقدر دیوانهوار بود که اندیشههایش درباب ماتر موندی و شخینا. (۳۱)
amir zare
حجم
۵۳۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۶۸ صفحه
حجم
۵۳۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۶۸ صفحه
قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
۸۴,۰۰۰۳۰%
تومان