بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مجیستریوم؛ جلد دوم | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب مجیستریوم؛ جلد دوم اثر هولی بلک

بریده‌هایی از کتاب مجیستریوم؛ جلد دوم

۴٫۹
(۳۰)
انگار خودمون رو آتیش زدیم و بعدشم تو گِل غلت زدیم.
𝐑𝐎𝐒𝐄
کال گفت: «باید بکشیمش.» هوک غُرغُر کرد. آرون با هشدار گفت: «استاد روفوس رو؟» کال گفت: «نه! معلومه که استاد روفوس نه! جاسپر رو! جسدشم زیر یه‌عالمه سنگ پنهون می‌کنیم. کی می‌فهمه؟» تامارا گفت: «کال، احمق نشو!» کال پیشنهاد داد: «هوک می‌تونه ترتیبش رو بده.» هوک با شنیدن صدایش برگشت و مشتاقانه منتظر شد. بااینکه گرگ هَرج‌ومَرج‌زده در تابستان حسابی گنده شده بود، کال مطمئن نبود بتواند کسی را بکشد؛ اما قطعاً می‌توانست جاسپر را بیرون مجیستریوم فراری دهد و چند دور دنبال او بدود. جاسپر با ناله گفت: «اون‌وقت من بیمارِ روانی‌ام؟»
=o
کال گفت: «پولدارن؟ خُب، حداقل تو یهو اینجا سَروکله‌ت با لباس راحتی پیدا نشده.» آرون نیشش باز شد و گفت: «تو همیشه خوب بلدی چطوری با ورودت جلب‌توجه کنی.» کال متوجه شد که منظور آرون، ملاقاتشان در آزمونِ آهنی بود. کال در آن آزمون جوهر یک خودکار را روی آرون خالی کرده بود.
𝓑𝓸𝓸𝓴
تو من رو آفریدی... چرا داری نابودم می‌کنی؟
𝐑𝐎𝐒𝐄
انگار تنها تفاوت آدم‌های دنیا، در کوتاه و بلند بودن فهرست کارهای شرورانهٔ آن‌ها بود.
اِملی کتابدار کوچک
«خُب، حالا معمای دوم... من خسته‌ت می‌کنم، ولی وقتی‌که می‌رم، تو غصهٔ از دست دادنم رو می‌خوری. تو می‌تونی من رو بکشی، ولی من هیچ‌وقت نمی‌میرم.» کال با خودش فکر کرد: خودِ دشمن! اما این اصلاً جواب خوبی برای یک معما نبود؛ بود؟ آن‌ها به هم نگاه کردند. این‌بار تامارا گفت: «زمان.»
پسری که زنده ماند
«من این‌قدر ترسناکم که خودمم دارم می‌ترسم...»
𝐑𝐎𝐒𝐄
هر زهری، خودش یه‌جور پادزهره، فقط بستگی به میزانش داره
𝐑𝐎𝐒𝐄
کال دعا می‌کرد دیدن سر بریدهٔ کنستانتین به کسی آسیب مغزی نزده باشد؛
=o
گوش‌های کال زنگ زد: یکی از شماها شکست می‌خوره، یکی‌تون می‌میره، یکی‌تون هم قبلاً مرده. حرف او حالا دیگر برای کال معنا داشت، چون می‌دانست کدام‌یک از آن سه نفر است؛ کالم هانت قبلاً مرده بود!
ومبت بدعنق

حجم

۴۰۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

حجم

۴۰۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

قیمت:
۶۸,۰۰۰
تومان