بریدههایی از کتاب فرزانگی در عصر تفرقه
۴٫۰
(۶۶)
«من از چیزهای زیادی عصبانی میشوم اما همچنان ادامه میدهم و تلاش میکنم.»
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
جهانی که ما امروز در آن زندگی میکنیم، جهانی است که احساسِ آسیبپذیری را در ما تشدید میکند. گویی هیچ کنترلی روی هیچ چیزِ این جهان نداریم.
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
ما موجوداتی اجتماعی هستیم. وقتی نگرانیِ شخصِ دیگری را میبینیم، خودمان هم نگران میشویم. همچنین اگر کسی در اطرافمان وحشت کند، ما هم وحشت میکنیم.
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
مسیرِ دوم جادهای بهسمت ارتباط و همکاریِ بینالمللی میگشاید، نوعی روحیهٔ انسانگرایی برای سروکلهزدن با چالشهای مهمِ جهانی: از شرایط اضطراری آبوهوایی تا فقرِ گسترده، از تروریسمِ سایبری تا جنبهٔ تاریکِ فناوریهای دیجیتالی.
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
هرچه انسانها با سلیقههای متفاوت کمتر با هم در ارتباط باشند، درکِ ما از زندگی جمعی انسانی کمتر خواهد بود و فضاهای مشترکمان برابریخواهی و دگرپذیری کمتری خواهد داشت.
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
هرطور که نگاه کنید، در لحظهٔ سرنوشتسازی قرار داریم. در نقطهای مرزی. فاصلهای گیجکننده میان پایانی بهتأخیرافتاده و شروعی ناشناخته.
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
تصور کنید در رژیمهای استبدادی چه خبر است، رژیمهایی که در آنها هیچگونه شفافیتی وجود ندارد و همهچیز از بالا به مردم تحمیل میشود و حکومت هر نوع مخالفتی را خفه میکند.
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
«وقتی این چیزها همگی پایان گرفت، دوست دارم در جهانی متفاوت زندگی کنم که در آن صدایم شنیده میشود.»
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
وقتی صدایِ ما آدمها از ما گرفته میشود، مثل این است که از زندگی محروممان میکنند. همچنین بدین معناست که بهآرامی اما به شکلی سیستماتیک از مسیرِ زندگی، تلاشها و تحولاتِ درونی جدا میشویم و در نهایت باطنیترین تجربیاتمان را با چشمانِ دیگری و از چشماندازی خارجی میبینیم
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
دانش نیازمندِ خواندن است. کتابها، تحلیلهای عمیق، روزنامهنگاریِ تحقیقی. سپس، خرد را داریم که ذهن و قلب را به هم متصل میکند، هوشِ هیجانی را فعال میکند و یکدلی را افزایش میدهد. به همین دلیل به قصهها و قصهگویی نیاز داریم.
bud
زمانی که متقاعد شویم هیچکس ـ خصوصاً آنان که در جایگاه قدرت قرار دارند ـ به اعتراضات و تقاضاهای ما گوش نمیکنند، کمتر مایل به گوشدادن به دیگران خواهیم بود، خصوصاً کسانی که دیدگاهشان با ما تفاوت دارند.
Mina
عیبی ندارد اگر حالمان خوب نباشد.
F_A
«فرد، خودشیفتگیِ خود را ازطریق تعلق جمعی ارضا میکند. او وقتی به گروه تعلق ندارد هیچ نیست اما زمانی که عضوی از فوقالعادهترین گروه روی کرهٔ زمین است، فردِ مهمی محسوب میشود.»
fatemeh.mir
داستانها ما را به هم نزدیک میکنند و داستانهای ناگفته ما را از هم دور میسازند.
shayan
مایا آنجلو شاعر، نویسنده و فعالِ مدنی، مینویسد: «هیچ عذابی بالاتر از این نیست که داستانی ناگفته را در سینه نگاه داری.»
shayan
داستانها ما را به هم نزدیک میکنند و داستانهای ناگفته ما را از هم دور میسازند.
Yasminee
ما در عصری زندگی میکنیم که اطلاعات بیش از حد است، دانش کمتر و خِرَد از آن هم کمتر است.
این نسبت باید معکوس شود.
بیتردید ما به اطلاعاتِ کمتر، دانش بیشتر و خِرَد خیلی بیشتری نیاز داریم.
phi.lo.bib.lic
ما سرگشته هستیم اما سرگشتگی، خود به شکلی از زندگی تبدیل شده است.
phi.lo.bib.lic
امروز در حالِ تجربهٔ مرگِ نفس هستیم. «مرگِ نفس، که بزرگترین خطرِ ممکن است، در سکوت و در جهانِ اطرافمان رخ میدهد، گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده. هیچ مرگِ دیگری اینقدر آرام اتفاق نمیافتد؛ هر فقدانِ دیگری ـ ازدستدادنِ دست و پا، پنج دلار پول، همسر و غیره ـ قطعاً مورد توجه واقع میشود.»
بردوئی
ممکن است مصمم به ترکِ سرزمینِ مادری خود باشیم، چون از سفاهتها و پوچیها و خصومتها و ظلموستمهایش خسته شدهایم ولی واقعیت این است که آنها هرگز ما را رها نخواهند کرد. آنها همچون سایههایی هستند که در گوشهگوشهٔ زمین همراهمان خواهند آمد، گاه جلوتر از ما راه میروند، گاهی عقب میافتند اما هرگز خیلی دور نمیشوند. بهخاطر همین است که مدتها پس از مهاجرت، اگر بهدقت گوش کنیم، همچنان ردپایی از سرزمینهای مادری خود را در لهجههای نهچندان خوب، لبخندهای نصفهنیمه و سکوتهای معذب
بردوئی
حجم
۴۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
حجم
۴۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۱,۷۰۰۷۰%
تومان