بریدههایی از کتاب فرزانگی در عصر تفرقه
۴٫۰
(۶۶)
بهدستآوردنِ دموکراسی کارِ مشکلی است اما ازدستدادنش خیلی راحت؛ دموکراسی، سیستمِ بههمپیوستهای از کنترل و توازن، درگیری، سازش و گفتمان است.
marya
اگر هر نسل تمام تلاشش را بکند و از هیچ تلاشی برای بهبودِ شرایطی که از والدینِ خود به ارث برده مضایقه نکند، بهتدریج جهان به دنیایی عادلانهتر تبدیل خواهد شد.
marya
مادربزرگ گفت: «از من تشکر نکن. تمام حواسات را معطوفِ بهترکردن زندگیِ دخترت بکن. ما شرایطمان را از نسلِ قبل به ارث میبریم اما برای نسلِ بعدی باید بهترش کنیم. من تحصیلاتِ زیادی ندارم، دوست داشتم تو بهتر از من باشی. حالا تو باید مطمئن شوی دخترت بهتر از تو میشود. مگر این همان روندِ طبیعی جهان نیست؟»
marya
سرزمینهای مادری، قلعههایی شیشهای هستند. برای ترکِ آنان، باید چیزی را بشکنید؛ یک دیوار، یک عُرفِ اجتماعی، یک هنجارِ فرهنگی، یک سدِ روانشناختی، یک قلب را.
marya
فقط به این خاطر که از نظر فیزیکی از محلی جدا میشویم، آن محل را بهطور کامل رها نخواهیم کرد.
marya
امروزه شهروندانِ بسیار ـ و روزافزونی ـ در سرتاسر جهان وجود دارند که قادر نیستند کشورِ خود را به رسمیت بشناسند، همچون بیگانگانی در وطن.
marya
الگوریتمها، سلایقِ ما را تشخیص میدهند تا روز بعد و روزِ بعد از آن، باز هم همین چیزها را به خوردمان دهند. البته پیام را کمکم بزرگنمایی و تشدید میکنند. مثلاً اگر من گرایشاتِ اسلامهراسانه یا زنستیزانه داشته باشم، الگوریتمها بهمرور مطالبِ بیشتری در این زمینه نشانم خواهند داد و مرتباً مرا متقاعد میکنند سوءظنهایم موجه و یهودیان یا مسلمانان یا زنان منشأ تمام بدیها هستند. هرچه بیشتر چنین مطالبی را دنبال کنم، بیشتر فرض میکنم خردمند و بهروز هستم.
marya
در جوامعی که شکافِ بزرگی در آنها پیدا شده و توجه به جمعگرایی و نظرات مختلف از بین رفته، رقبا به چشمِ دشمن دیده میشوند، سیاستمداران از ادبیات جنگی استفاده میکنند و هرکسی که متفاوت فکر و صحبت میکند، «خائن» نامیده میشود.
نسرین
«هیچ عذابی بالاتر از این نیست که داستانی ناگفته را در سینه نگاه داری.»
marya
وقتی صدایِ ما آدمها از ما گرفته میشود، مثل این است که از زندگی محروممان میکنند.
marya
«وقتی این چیزها همگی پایان گرفت، دوست دارم در جهانی متفاوت زندگی کنم که در آن صدایم شنیده میشود.»
marya
ما نباید به گذشتهمان برگردیم. «آنچه ما آغاز مینامیم، غالباً پایان است... پایان همان جایی است که از آنجا شروع میکنیم.
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
ما تمامِ ابزارهای لازم برای بازسازی جوامع، بازنگری عقاید، اصلاح نابرابریها، پایاندادن به تبعیضها، و ترجیح خِرَد بر خردهاطلاعات، ترجیح همدلی بر نفرت، و ترجیح انسانگرایی بر قبیلهگرایی را در اختیار داریم.
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
از احساسات بترسید. چه نگرانی یا وحشت باشد، چه عصبانیت یا آزردگی چه ناراحتی یا تنهایی... ما بهعنوان انسان ـ صرفنظر از جنسیت، نژاد، قومیت و کشور ـ موجوداتی احساساتی هستیم،
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
روایتِ واقعیت فعلی زندگی، تحریف شده است. قرائت ما از واقعیت و حقیقت، زیرِ پایِ کسانی که بلندتر فریاد میزنند و قدرتِ بیشتری دارند لگدمال شده است.
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
همگی باید در هر کجایِ جهان که هستیم، شهروندانی فعالتر و متعهدتر باشیم.
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
دموکراسی، سیستمِ بههمپیوستهای از کنترل و توازن، درگیری، سازش و گفتمان است.
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
خوشبینیِ بیش از حد منجر به ایجاد خودبزرگبینی و جهالت، و توهم پیشرفتِ همیشگی شد
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
بسیاری از ما بارِ اضطراب و ناتوانیِ ناشی از ایستادن در مرزِ تاریخ را بر دوش میکشند، بدون اینکه بدانند آینده چه چیزی به همراه دارد؟
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
بیتفاوتی؛ احساسی بهظاهر آرام اما احتمالاً مخربترین احساسِ انسانی.
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
حجم
۴۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
حجم
۴۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۱,۷۰۰۷۰%
تومان