بریدههایی از کتاب فرزانگی در عصر تفرقه
۴٫۰
(۶۶)
لهجهها بهواقع ردپایی جداییناپذیر از مسیرهایی هستند که پیمودهایم، عشقهایی که ورزیدهایم و هرگز فراموششان نکردهایم، زخمهایی که هنوز با خود داریم و آزارمان میدهند اما معنایش این نیست که از لهجههایمان آمدیم.
maedeh
زمانی که بیتفاوت و متفرق شویم. آنقدر سرگرمِ زندگی خود هستیم که به دیگران اهمیت نمیدهیم. علاقهای به دردِ دیگران نداریم و بدبختی دیگران ما را تحتتأثیر قرار نمیدهد. خطرناکترین احساسْ نداشتنِ احساس است.
aliyeh_ansarian
بهدستآوردنِ دموکراسی کارِ مشکلی است اما ازدستدادنش خیلی راحت؛
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
عیبی ندارد اگر حالمان خوب نباشد. حقیقت این است که اگر گاهی غرقِ بلاتکلیفی و نگرانی و خستگی و التهاب نشوید، شاید واقعاً نمیدانید در دنیا چه خبر است.
Yasin_msv☕
داستانها ما را به هم نزدیک میکنند و داستانهای ناگفته ما را از هم دور میسازند.
ما از داستانها ساخته شدهایم؛
FMG
بنا به گفتهٔ فروم، خودشیفتگیِ جمعی گاهی خود را در ملیگرایی پنهان میکند و چندی نیز در پسِ خودشیفتگیِ مذهبی جبهه میگیرد، درست زمانی که مؤمنان اعتقاد راسخ داشتند که پیروانِ دینِ آنان برای خداوند عزیزتر هستند و تنها بهخاطر اینکه بر آن دین متولد شدند، بیشتر از دیگران لیاقت دارند به بهشت بروند.
کاربر ۱۸۸۷۰۲۷
هرطور که نگاه کنید، در لحظهٔ سرنوشتسازی قرار داریم. در نقطهای مرزی. فاصلهای گیجکننده میان پایانی بهتأخیرافتاده و شروعی ناشناخته.
نسرین
مردم بارها و بارها ناامید شدهاند. اگر پیشرفتی هم رخ داده، مردم احساس کردهاند تماشاگر هستند، نه ذینفع.
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
مادرم با صدایی لرزان، از مادربزرگ به خاطر تمام حمایتی که در این سالها از او کرده بود تشکر کرد. مادربزرگ در عوض آن روز چیزی گفت که امروز در این دنیایی که بیماری آن را فراگرفته، مرتب به خاطرم میآید.
مادربزرگ گفت: «از من تشکر نکن. تمام حواسات را معطوفِ بهترکردن زندگیِ دخترت بکن. ما شرایطمان را از نسلِ قبل به ارث میبریم اما برای نسلِ بعدی باید بهترش کنیم. من تحصیلاتِ زیادی ندارم، دوست داشتم تو بهتر از من باشی. حالا تو باید مطمئن شوی دخترت بهتر از تو میشود. مگر این همان روندِ طبیعی جهان نیست؟»
باغبان 🤗🌱
خطرناکترین احساسْ نداشتنِ احساس است.
Mary gholami
زمانی که احساسِ تنهایی میکنید به درونِ خود نگاه نکنید، اطراف را بنگرید و دیگرانی را جستجو کنید که همین احساس را دارند، چراکه همواره دیگرانی هستند که اگر بتوانید با آنها و داستانشان ارتباط برقرار کنید، میتوانید همهچیز را با دیدِ جدیدی بنگرید.
FMG
هرچه انسانها با سلیقههای متفاوت کمتر با هم در ارتباط باشند، درکِ ما از زندگی جمعی انسانی کمتر خواهد بود و فضاهای مشترکمان برابریخواهی و دگرپذیری کمتری خواهد داشت. در این وضعیت عوامفریبان راضیتر هستند.
بردوئی
در جوامعی که شکافِ بزرگی در آنها پیدا شده و توجه به جمعگرایی و نظرات مختلف از بین رفته، رقبا به چشمِ دشمن دیده میشوند، سیاستمداران از ادبیات جنگی استفاده میکنند و هرکسی که متفاوت فکر و صحبت میکند، «خائن» نامیده میشود.
هستیا
اینکه به صورتِ سیستماتیک احساس کنم صدایم شنیده نمیشود، کسی حمایتم نمیکند و قدرم را نمیدانند باعث میشود دلخور شوم و رنجشِ همیشگی احتمالاً مرا به شنوندهای بیمیل تبدیل میکند. اگر به شنوندهای بیمیل تبدیل شوم، یادگیرندهٔ ضعیفی هم خواهم شد. کمتر و کمتر با نظریات و ایدههای ناهمخوان با دیدگاهم تعامل خواهم کرد و به نقطهای خواهم رسید که دیگر با کسانی که با من متفاوت هستند صحبت نمیکنم.
هستیا
چطور میتوانیم در مورد احساسِ بیتعلقی در مکان صحبت کنیم زمانی که حتی یک کلمه هم در واژگانمان برای توصیفِ آن وجود ندارد؟
تنها کلمهای که نزدیکترین معنا را در این باب دارد، «تبعید» است
Abbas Qashqai nejad
از پیچیدگی نترسید.
از کسانی بترسید که قولِ راهی میانبر بهسمت سادگی را به ما میدهند.
کاربر نیوشک
ما موجوداتی اجتماعی هستیم. وقتی نگرانیِ شخصِ دیگری را میبینیم، خودمان هم نگران میشویم
M8H8I
«هیچ عذابی بالاتر از این نیست که داستانی ناگفته را در سینه نگاه داری.»
M8H8I
«من از چیزهای زیادی عصبانی میشوم اما همچنان ادامه میدهم و تلاش میکنم.»
بهاره
فرزانگی، نیاز به ترکیبی از خوشبینیِ آگاهانه و بدبینیِ خلاقانه داشته باشیم. به گفتهٔ گرامشی «بدبینیِ عقل، خوشبینیِ اراده».
terme toranj
حجم
۴۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
حجم
۴۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۱,۷۰۰۷۰%
تومان