بریده‌هایی از کتاب حال خوب با هم

به راستی شگفت‌انگیز است زیرا فکر می‌کردم با فرانک رابطه عالی‌ای دارم. من همیشه او را بیش از اندازه دوست داشتم. هرگز فکر نمی‌کردم که تنشی میان ما وجود داشته باشد. اما اگر احساس می‌کنی که من به او توجه ندارم، و یا اگر او چنین برداشتی دارد، حتمآ حرفی زده یا کاری کرده‌ام که احساسش را جریحه‌دار کرده‌ام. فکر کردن این موضوع برایم ناراحت‌کننده است زیرا نمی‌خواهم هیچ‌کدام از شما را ناراحت کنم. من هردوی شما را خیلی زیاد دوست دارم. ممکن است بیشتر توضیح بدهی که چه اتفاقی افتاده است؟»

به او گفتم از اینکه حرفهایش را شنیدم که او را به شکلی که می‌خواسته بزرگ نکرده‌ام، بسیار ناراحتم. به او گفتم که به شدت او را دوست دارم و بعد او را در آغوش کشیدم. ساین هم مرا در آغوش کشید و گریه کرد. در آن لحظه، به شدت به یکدیگر نزدیک‌تر شدیم. وقتی به زندگی‌ام نگاه می‌کنم، این یکی از معنی‌دارترین تجربیات دوران زندگی‌ام بود

هانی همیشه به رفتار هال نگاه می‌کند، نه به رفتار خودش. بنابراین یقین دارد که او قربانی و هال مقصر است. هال هم همیشه به رفتار هانی نگاه می‌کند و بنابراین به این نتیجه می‌رسد که هانی مقصر است و باید سرزنش شود. او خودش را بی‌گناه و قربانی ارزیابی می‌کند. کدام درست می‌گویند؟ هر دو درست می‌گویند.

کسانی که مایل بودند مسئولیت حل مسائل روابط زناشویی خود را بر عهده بگیرند، آنهایی که احساس تعهد می‌کردند همسرشان را شاد کنند، رضایت‌بخش‌ترین روابط را داشتند. احساسات مثبت آنها هم به مرور افزایش می‌یافت.

کسانی که همسران خود را سرزنش می‌کردند و آنها را مسئول مسائل روابطشان معرفی می‌نمودند، عصبانی، ناراحت، ناخشنود و به شدت از رابطه‌شان نومید بودند.

اگر دوستی دارید که از شما سوءاستفاده می‌کند، می‌توانید به او بگویید حاضر نیستید با رفتار خودمحورانه او کنار بیایید.

اگر زنتان هرگز به صحبتهای شما گوش نمی‌دهد و شما از رفتار او خسته شده‌اید، می‌توانید قاطعیت به خرج دهید و بگویید که نقطه‌نظرهای شما به اندازه نقطه‌نظرهای او مهم است

اگر همکاری پیوسته از شما انتقاد می‌کند، می‌توانید مؤدبانه به او بگویید که اشتباه می‌کند و بعد نظر خود را با او در میان بگذارید

اگر شوهرتان در بازگو کردن احساساتش با دشواری روبه‌روست، می‌توانید به او یادآوری کنید که مردان هم احساسات دارند و اینکه داشتن ارتباط بخشی از یک رابطه عاشقانه است

صبر کردن برای تغییر یافتن اشخاص، در اصل همان انتخاب شرایط فعلی و وضع حاضر است.

تلاش برای برقراری رابطه نزدیک‌تر با بعضیها یک اشتباه بزرگ است.

تنها چیزی که می‌خواهم این است که او اذعان کند چقدر خودمحور و ناصادق است. من از گفتن این حرف خجالت می‌کشم، اما اگر او این کار را بکند، احساس خوبی پیدا می‌کنم.

مسئله این نیست که می‌خواهیم با هم بجنگیم و به یکدیگر آزار برسانیم. موضوع از این قرار است که ما راه بهتری سراغ نداریم.

سرزنش کردن خود پادزهر سرزنش کردن همسر نیست.

سرزنش کردن خود باعث احساس گناه، اضطراب، افسردگی و تسلیم شدن می‌شود. سرزنش کردن خود منجر به عشق و پیدا کردن راه‌حل نمی‌شود.

وقتی سرزنش کردن طرف مقابل را متوقف می‌کنید، ممکن است فکر کنید که حالا باید خودتان را سرزنش کنید. مراقب این گرایش باشید. سرزنش کردن خود می‌تواند باعث افسردگی شود و به شما برای حل مسائلتان کمک نمی‌کند.

اشخاصی که دیگران را مسئول ناراحتیهای خود معرفی می‌کردند، هرگز در شرایط بهتری قرار نمی‌گرفتند. آنها صرفآ با طرف دیگر مشاجره و منازعه می‌کردند. برعکس، کسانی که به این نتیجه می‌رسیدند که باید خودشان را تغییر دهند و بی‌جهت طرف دیگر را سرزنش نکنند، اغلب در رابطه‌شان شگفتی خلق می‌کردند.

اما اگر مایل باشید که به نقش خود در این رابطه بپردازید، و اگر بر این باور باشید که وظیفه دارید همسرتان را شادمان و خوشبخت کنید، امکان داشتن رابطه‌ای خوب بسیار مثبت است ــ هم در حال حاضر، و هم در آینده.

تنها چیزی که به نظر می‌رسد اهمیت دارد، این است: آیا همسرتان را به خاطر مشکلات رابطه‌ای خود سرزنش می‌کنید؟ اگر جوابتان مثبت باشد، اوقات دشواری را تجربه می‌کنید.

اگر خواهان رابطه بهتری هستید، به نقشی که در مسئله دارید توجه کنید و برای تغییر دادن خودتان کاری صورت دهید. منتظر نباشید که طرف مقابل شما خودش را تغییر دهد.