بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تاب آوری | صفحه ۴ | طاقچه
۳٫۱
(۱۵)
همان لحظه فهمید که، برای زنده ماندن، باید هدفی پیدا کند ـ و چنین هم کرد: خودش را مجسم نمود که، بعد از جنگ، مشغول سخنرانی دربارهٔ مشکلات روانیِ ساکنان اردوگاه‌های کار اجباری است، تا به دیگرانی که چنین تجربه‌ای نداشته‌اند کمک کند بفهمند چه بر او گذشته است. فرانکل با آنکه حتی مطمئن نبود جان سالم به در خواهد بود یا نه، چند هدف عینی برای خودش خلق کرد. با انجام این کار،‌ موفق شد فراتر از رنج‌های لحظهٔ حال برود. همان‌طور که در کتابش می‌گوید: «هرگز نباید فراموش کنیم که همیشه می‌توانیم در زندگی معنا پیدا کنیم ـ حتی وقتی که با موقعیتی نومیدکننده روبه‌رو هستیم... حتی وقتی با سرنوشتی روبه‌رو هستیم که نمی‌توان تغییرش داد». تئوری «معنادرمانی» فرانکل، شالودهٔ اصلی آموزش تاب‌آوری در کسب‌وکار است.
alireza sadidi
اکثر محققان معتقدند که این عملِ معنابخشی، راهی است که افراد مقاوم و تاب‌آور از طریق آن پل‌هایی برای گذر از سختی‌های امروز به سوی آینده‌ای بهتر می‌سازند. این پل‌ها، زمان حال را قابل‌کنترل می‌کنند، و حسِ طاقت‌فرسا بودنش را از بین می‌برند.
alireza sadidi
وقتی دیگران از او می‌پرسند که چطور بعد از هر بحرانی دوباره قد راست می‌کرده، دست بر موهایش می‌کشد و می‌گوید: «در موقع سختی‌ها، مردم گاهی می‌گویند: ‹چرا من؟› ولی من همیشه گفته‌ام: ‹چرا من نه؟›. درست است... من در سال‌های بیماری‌ام چیزهای زیادی از دست دادم، ولی چیزهای خیلی بیشتری به دست آوردم ـ برای مثال، دوستان خارق‌العاده‌ای، که در تاریک‌ترین دوران زندگی‌ام، در کنارم بوده‌اند و برای ابد به زندگی‌ام معنا داده‌اند».
alireza sadidi
در جستجوی معنا توانایی دیدنِ واقعیت، رابطهٔ تنگاتنگی با جزء دوم تاب‌آوری ـ یعنی گرایش به معنابخشی به دوران‌های وحشتناک ـ دارد. همگی آدم‌هایی را می‌شناسیم که تحت فشار دست‌هایشان را بالا می‌برند و فریاد می‌زنند: «چطور ممکن است همچین اتفاقی برای من بیفتد؟!» چنین آدم‌هایی خودشان را قربانی می‌بینند، و سختی‌ها و مشکلات هیچ درسی برای آن‌ها ندارند. ولی آدم‌های تاب‌آور در مورد رنجشان می‌اندیشند، تا نوعی معنا برای خودشان و دیگران خلق کنند
alireza sadidi
وقتی حقیقتاً با دنیای واقعی چشم در چشم شویم، خودمان را برای عمل کردن به شیوه‌هایی آماده می‌کنیم که کمکمان می‌کنند سختی‌های خارق‌العاده را تحمل کنیم و از آن‌ها جان سالم به در ببریم. ما ـ قبل از وقوع فاجعه ـ پیشاپیش خودمان را آموزش می‌دهیم که چطور زنده بمانیم.
alireza sadidi
رابرت جی اسکات، رئیس و مدیر عملیات می‌گوید: «وقتی شما در حوزهٔ خدمات مالی مشغول به کارید که وابستگی شدیدی به تکنولوژی دارد، اقدامات احتیاطی برای رویارویی با حوادث بخش مهمی از کسب‌وکارتان است». مورگن استانلی خود را برای سخت‌ترین واقعیت آماده کرده بود ـ نه فقط یک ساختمان پشتیبان، بلکه سه ساختمان داشت که اگر زمانی ساختمان اصلی شرکت مختل می‌شد، کارکنان می‌توانستند در آن مکان‌ها کارشان را ادامه دهند. اسکات می‌پذیرد که: «روز ۱۰ سپتامبر، داشتن ساختمان‌های پشتیبانِ متعدد، ولخرجی بی‌خودی به نظر می‌رسید، ولی ۱۲ سپتامبر نبوغ محض به شمار می‌رفت!»
alireza sadidi
مادامی که چنین خوش‌بینی، درکِ درست شما از واقعیت را تحریف نکند. در شرایط سخت و نامساعد، داشتن طرز تفکری بیش از حد خوشبینانه و آرمانی می‌تواند مصیبت به بار آورد!
alireza sadidi
برای چالش‌های بزرگتر، داشتن نگاه خشک و تقریباً بدبینانه نسبت به واقعیت به‌مراتب مهم‌تر است.
alireza sadidi
افراد تاب‌آور سه ویژگی دارند: اول، پذیرشِ بی‌کم‌وکاست واقعیت؛ دوم،‌ داشتن باوری عمیق به اینکه زندگی معنادار است ـ باوری که اغلب ریشه در ارزش‌های به‌شدت قوی دارد؛ و سوم، توانایی غیرعادی و مرموز برای بدیهه‌پردازی. شما می‌توانید با داشتن تنها یک یا دو تا از این ویژگی‌ها از پس سختی‌ها و مشکلات برآیید و به زندگی عادی‌تان برگردید، ولی فقط با داشتن هر سهٔ این ویژگی‌ها است که حقیقتاً قدرت تاب‌آوری پیدا خواهید کرد.
alireza sadidi
«مهم‌تر از میزان تحصیلات، مهم‌تر از تجربه، مهم‌تر از آموزش... سطح تاب‌آوری فرد است که تعیین خواهد کرد چه کسی موفق می‌شود و چه کسی شکست می‌خورد. در بخش بیماران سرطانی هم چنین است؛‌ در المپیک هم چنین است؛‌ و در اتاق هیئت مدیره هم همین طور».
alireza sadidi
ولی صادقانه بگویم، آن‌ها خیلی جوان‌تر از آنند که واقعاً بدانند چنین هستند یا نه. چون تاب‌آوری چیزی است که تو بعد از رخ دادنِ فاجعه می‌فهمی که آن را داری یا نه».
alireza sadidi
چرا بعضی افراد با آنکه از سختی‌ها و ناملایماتِ واقعی رنج می‌برند، تزلزل از خود نشان نمی‌دهند؟ کلوس اشمیت می‌توانست آدم کاملاً متفاوتی باشد ـ مثل خیلی از آدم‌هایی که همیشه می‌بینیم: آدم‌هایی که، بعد از یک دوره بیکاری، انگار دیگر قدرت برگرداندنِ اعتماد به نفس خود را ندارند؛ آدم‌های دائماً افسرده دیگری که بعد از طلاقشان تا چند سال دور زندگی را خط می‌کشند، و نمونه‌های بسیاری از این قبیل
alireza sadidi
مثبت‌نگری و شکرگزاری دائمی جزء مطمئن‌ترین شیوه‌ها برای افزایش شادی درونی و رضایت از زندگی هستند [۱]. خلق چنین ارز مثبت‌نگری می‌تواند اضطراب را کاهش دهد، از نشانه‌های بیماری بکاهد، و کیفیت خواب شما را بهتر کند. و صدالبته، همهٔ این‌ها منجر به افزایش تاب‌آوری شخصی می‌شوند.
ali 56
ولی خوش‌شانس بودن با تاب‌آور بودن یکی نیست. تاب‌آوری واکنش غیرارادی است ـ شیوه‌ای از رویارویی و درک دنیا ـ که عمیقاً درون ذهن و روح فرد حک شده است. آدم‌ها و شرکت‌های تاب‌آور محکم و استوار با واقعیت روبه‌رو می‌شوند، از سختی‌ها و مشکلات معنا بیرون می‌کشند (در عوض اینکه از سر ناامیدی فریاد به آسمان برآورند) و از هیچ، راه‌حلی درمی‌آورند.
ali 56
«مهم‌تر از میزان تحصیلات، مهم‌تر از تجربه، مهم‌تر از آموزش... سطح تاب‌آوری فرد است که تعیین خواهد کرد چه کسی موفق می‌شود و چه کسی شکست می‌خورد. در بخش بیماران سرطانی هم چنین است؛‌ در المپیک هم چنین است؛‌ و در اتاق هیئت مدیره هم همین طور».
ali 56
چون تاب‌آوری چیزی است که تو بعد از رخ دادنِ فاجعه می‌فهمی که آن را داری یا نه».
ali 56
وقتی شما درخواست بازخورد می‌کنید، نه تنها می‌فهمید که دیگران شما را چطور می‌بینند، بلکه بر این مسأله هم تأثیر می‌گذارید که آن‌ها شما را چطور می‌بینند. درخواستِ نقد سازنده خبر از تواضع، ادب، اشتیاق به عملکرد عالی، و اعتماد به نفس بالا می‌دهد ـ همگی با همین یک کار
mohad
سومین جزء تاب‌آوری، بدیهه‌پردازی است ـ یعنی توانایی زندگی کردن بدون داشتن ملزومات مورد نظرتان، و استفاده کردن از چیزهای موجود که کافی یا مطلوب شما نیستند.
mohad
یافتن معنا در محیط خود، جنبهٔ بسیار مهمی از تاب‌آوری است؛ لذا تعجبی ندارد که اکثر شرکت‌ها و افراد موفق، نظام‌های ارزشی قدرتمندی دارند. ارزش‌های قدرتمند، محیط را با معنا انباشته می‌کنند چون کمک می‌کنند رویدادها به شیوه‌های بهتری تفسیر شوند
mohad
«در موقع سختی‌ها، مردم گاهی می‌گویند: ‹چرا من؟› ولی من همیشه گفته‌ام: ‹چرا من نه؟›
mohad

حجم

۸۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۸۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۳۳,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۵۰%
تومان