بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وجود مقدس شما | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب وجود مقدس شما اثر دبی فورد

بریده‌هایی از کتاب وجود مقدس شما

۳٫۰
(۴)
وقتی از دریچهٔ چشم خدا می‌نگرید، همهٔ معجزاتی که آن‌ها را به طور معمول معجزه نمی‌بینید، برایتان دیدنی می‌شوند. نیروی شگفت‌انگیز و ظرافت‌های بدن انسان را می‌بینید. از شیوهٔ کارکرد مغز شگفت‌زده می‌شوید. با دیدن غروب خورشید، ابرها، تغییر فصل‌ها، آفتاب، گیاهی در حال رشد و خندهٔ یک کودک شگفت‌زده می‌شوید. زندگی درون آگاهی الهی بسیار ساده‌تر است، زیرا جوششی بدون کشمکش، شما را به دوست داشتن خود، همسایه، جامعه و جهانتان پیش می‌راند. این قلمروی الهی، شما را فرامی‌خواند تا هدایای خود را با شادی و بدون کم و کاست ارایه کنید و از شما می‌خواهد پذیرای کل وجودتان باشید تا دیگران نیز با کل وجودشان آشنا شوند.
yazdaan
شما باید مسؤولیت عظمت تجربهٔ انسانی را بپذیرید و به نفستان بفهمانید که پذیرای هر دو بخش مادی و الهی خود هستید.
yazdaan
وقتی خودتان را با حقارت نفس فردی یکی می‌بینید، خود را در آگاهی‌تان، از آن حضور کیهانی که خدا نام دارد، جدا می‌کنید. این رویداد، تناقض بزرگی‌ست، زیرا شما برای انسان بودن، به نفس نیاز دارید. شما به نفس خود نیازمندید. نفس به شما کمک می‌کند تا خودتان را از دیگران متمایز کنید. در حالی که وقتی متوجه نیستید که نفس، فقط بخشی از وجود شماست، در را به روی خدا می‌بندید و خدا را بیرون می‌کنید.
yazdaan
برای بازگشت به وجود مقدس خود، لازم است گشوده و آشکار باشیم، اعتراف کنیم که علامهٔ دهر نیستیم و ارادۀ‌مان را تسلیم سازیم تا نیروهایی بزرگ‌تر از خودمان، ما را راهنمایی کنند. ما به یک دل بی‌ادعا نیاز داریم. قانون راهنمایی الهی که در کتاب جدایی معنوی مطرح کردم، به ما می‌گوید که خدا آن کاری را برای ما انجام می‌دهد که خودمان نمی‌توانیم. وقتی سپرهایمان را زمین می‌گذاریم و برای خودمان مانع ایجاد نمی‌کنیم، فروتن می‌شویم. فروتنی، آستانهٔ وارد شدن الوهیت به زندگی ماست.
yazdaan
وقتی با جهان درونمان در ارتباطیم، حالتی را تجربه می‌کنیم که فرانتس کافکا به زیبایی شرح داده است: «نیازی نیست اتاق را ترک کنید. در جای خود بنشینید و گوش دهید. حتی گوش ندهید. فقط صبر کنید. حتی صبر نکنید. در سکوت و سکون باشید. جهان، خود را آزادانه به شما پیشکش می‌کند تا پرده از آن برگیرید. راه دیگری ندارد. جهان با شور و شوق، خود را به پایتان می‌اندازد.»
yazdaan
وقتی تشنه‌ایم تا به کمک چیزی، احساس خوبی در بارهٔ خودمان پیدا کنیم، اما حاضر نیستیم به نیازهای درونی‌مان رسیدگی کنیم، کارهایی احمقانه انجام می‌دهیم. الگوهایی را تکرار می‌کنیم که می‌دانیم ما را به جایی نمی‌رسانند. تسلیم اعتیادهای خود می‌شویم؛ خواه این اعتیاد سرک کشیدن بی‌اختیار در اینترنت باشد، خواه خرید، تماشای عکس‌های زننده، خوردن، نوشیدن، قمار یا سیگار کشیدن. بسیاری از اشخاصی که از احساس‌های عمیق تهی بودن در رنج هستند، می‌دانند هیچ چیز، در واقع هیچ چیز نمی‌تواند حفرهٔ درون را پر کند. تنها راه پر شدن این خلأ، برقراری ارتباط با یک سرچشمهٔ معنوی‌ست.
yazdaan
بدون خداوند، به حفرهٔ تاریک ناآگاهی جمعی فرومی‌افتیم؛ جایی که چنان انباشته از درد و احساس مظلوم بودن است که سزاوار هیچ کس نیست.
yazdaan
تاریکی موجود در درون و نیز بیرون ما، نیرویی‌ست که باید درک و محترم انگاشته شود. این تاریکی، نیرویی‌ست که می‌تواند ما را به زانو درآورد یا بزرگ‌ترین آموزگارمان باشد.
yazdaan
رهبر قبیله با لبخندی حاکی از دانایی، دستش را روی شانهٔ نوه‌اش می‌گذارد و با صدایی محکم و قوی می‌گوید: «همان که من انتخاب کنم به او خوراک بدهم فرزندم. همان که من انتخاب کنم به او خوراک بدهم.»
yazdaan
درون هر یک از ما، دو نیروی متضاد وجود دارد: نیرویی که ما را گسترده و سبک می‌کند و الهام‌بخش ماست تا هدایای بی‌همتای خود را ارایه دهیم تا جهان از آن بهره‌مند شود و نیرویی که ما را عقب نگه می‌دارد، در فرومایگی پست‌ترین افکار خود گرفتارمان می‌سازد و از خودخواهانه‌ترین و ابتدایی‌ترین کشش‌های ما خوراک می‌گیرد. این دو نیرو به طور معمول، جنگی داخلی به راه می‌اندازند. میدان نبرد، آگاهی ماست.
yazdaan

حجم

۱۸۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۱۸۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰
۵۰%
تومان