بریدههایی از کتاب وجود مقدس شما
نویسنده:دبی فورد
مترجم:فرناز فرود
ویراستار:زهره جمشیدیکیا
انتشارات:انتشارات کلک آزادگان
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۰از ۴ رأی
۳٫۰
(۴)
قول میدهم که از فرمانروایی دست بکشم
و ارادهٔ زندگیام را دوباره به تو واگذارم.
تسلیم عشق و راهنمایی تو میشوم.
سپاس که مرا پس میگیری
احساس میکنم درونم دگرگون میشود.
سبکی دلی که اتصال یافته، در حال آشکار شدن است.
سپاسگزارم
و ستایشت میکنم!
من با تو هستم، پس میدانم که تو با من هستی
و با لطف تو
چنین است و چنین باد!
yazdaan
«اگر به مشکل خود فکر میکنید، به خدا فکر نمیکنید.»
yazdaan
«گاهی زندگی کردن با این دو گرگ در درونم دشوار است، زیرا هر دوی آنها به سختی میجنگند تا بر روح من چیره شوند.»
yazdaan
دعا ما را از فکر بیرون میکشد. خندهدار است: «بیفکر!» وقتی از فکر بیرون میآییم، آزاد، آرام و آمادهٔ اوج گرفتن هستیم. دعا ما را فراسوی استدلال و استنتاج و به سطحی از آگاهی میبرد تا بتوانیم خدا را به طور مستقیم تجربه کنیم.
yazdaan
دبی نوشته است: «برای برخاستن و خواستن وجود مقدستان نیازمند چه هستید؟ اعلام میکنم این کار، بسیار سادهتر از تصور شماست. بسیاری از ما فکر میکنیم باید کسی شویم، مطلبی یاد بگیریم، در کاری موفق شویم یا به دستاوردی برسیم، اما در حقیقت، پی بردن به مقدسترین وجودمان، مستلزم هیچ چیزی از جهان بیرون نیست. ورود به جایگاه مقدس ما، فقط پذیرش و اشتیاق برای دیدن کل وجودمان است؛ یعنی شکوه و عظمت توان بالقوهٔ خود را تشخیص دهیم.»
yazdaan
این عبارت که به عارف بزرگ آلمانی مایستر اکهارت نسبت داده شده، بسیار گویاست: «اگر تنها دعای شما در سراسر عمرتان «سپاسگزارم» باشد، همین عبارت، کافیست.» «سپاسگزارم» میتواند مقدسترین واژهٔ ممکن باشد.
seemorgh
مدام میبینم که ما همه جا عشق را میجوییم، جز آنجا که در واقع آن را خواهیم یافت. میکوشیم عشق را در یار جانی، شریک زندگی، دوستان، حساب بانکی، وجههٔ اجتماعی، موفقیتها یا گروهها بیابیم، در حالی که عشق فقط یک جا پیدا میشود: درون ما، درون دل مقدسمان. دل ما بسیار فراتر از آن چه بسیاری از ما به آن میدهیم، نیاز دارد.
seemorgh
بگذار دستانم را پایین بیاورم.
بگذار سلاحم را تسلیم کنم.
بگذار دل من، پذیرای کل وجودم شود.
بگذار آتشبس آغاز شود.
seemorgh
به احتمال بسیار، شما موضوعاتی را به درون هشیاری و آگاهیتان راه دادهاید که بالاترین ارتعاشها را ندارند. این فکرها، احساسها و رویدادهای درماننشده، مانند علفهای سمی درون آگاهیتان رشد میکنند. یک پاکسازی بیست و چهار ساعته، فرصت بیرون آوردن این علفهای سمی را به شما میدهد!
seemorgh
اگر چه مسلمان نیستم، اما میخواستم در این جمع جا بگیرم. میخواستم خدا را صدا بزنم. میخواستم صدای اذان را که در خیابانها پخش میشد، بشنوم. میخواستم در فرهنگی زندگی کنم که از خدمت به خدا سربلند است. گویی در واقعیتی متفاوت زندگی میکردم، جایی که خدا در جایگاه نخست قرار داشت و چه حس خوبی بود. این، یک تعهد معنوی بزرگ بود. ناگهان خواب از سرم پرید. آگاهی از این که همهٔ این آدمها در مسجد در حال دعا و نماز هستند، این احساس را که بخشی از رویدادی بزرگتر، بسیار بزرگتر از واقعیت فردی خودم هستم، به من بخشید
seemorgh
حجم
۱۸۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۱۸۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰۵۰%
تومان