بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خواجه تاجدار | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب خواجه تاجدار اثر ژان گور

بریده‌هایی از کتاب خواجه تاجدار

نویسنده:ژان گور
انتشارات:نشر تاو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۰۰ رأی
۴٫۱
(۱۰۰)
بهترین فرمانده آن است که با زیردستان طوری رفتار کند که مانند رفتار برادر بزرگ با برادر کوچک باشد
soroosh7561
هر کس در هر مرتبه هست باید یک حرفهٔ دستی را بیاموزد تا اگر روزی محتاج شد بتواند از راه آن حرفهٔ دستی ارتزاق کند.
soroosh7561
اگر ممکن باشد که به زور از مردم پول بگیرند نمی‌توان با زور مردان را میدان جنگ فرستاد و از آنها توقع داشت که به خوبی بجنگند و اگر نتوانند بگریزند. باری، در میدان جنگ تسلیم دشمن می‌شوند.
soroosh7561
آنها برای حفظ جان، یا حفظ نان مجبور بودند که تاریخ سلاطین قاجار را طوری بنویسند که مورد قبول زمامداران وقت بشود.
soroosh7561
یارب ستدی مملکت از همچو منی دادی به مخنثی، نه مردی نه زنی از گردش روزگار معلومم شد پیش تو چه دف زنی، چه شمشیر زنی
soroosh7561
اولین کسی که کلمه «مخنث» را صفت آقامحمدخان قاجار کرد محمدقلی‌خان سفید بود
soroosh7561
در این دنیا ارزش هر کسی به اندازهٔ دارایی اوست
soroosh7561
اگر انسان فقط در فکر ضرر و خطر باشد، نمی‌تواند در زندگی یک گام بردارد.
soroosh7561
رازی که دو نفر از آن مطلع شوند پنهان نمی‌ماند
soroosh7561
نادرشاه افشار می‌دانست که در یک حکومت استبدادی و مطلق چون حکومت او، قدرت حکومت متکی بریک چیز می‌باشد و آن هم ترس است. در یک جامعهٔ دموکراتیک، که حکومت از ملت می‌باشد قدرت حکومت بر مبنای تقوای سیاسی ملت قرار دارد ولی در حکومت‌های مطلقه فقط ترس است که قدرت حکومت را حفظ می‌کند و مانع از این می‌شود که مردم به فکر سرپیچی و طغیان بیفتند
soroosh7561
در حکومت استبدادی یگانه موتور حکومت، ایجاد وحشت در دل‌ها است
ELNAZ
در بین بزرگان دنیا که خود را از درجات پست به مقامات بزرگ رسانیدند هیچ‌کس دارای همت و استقامت و نظم و انضباط آقامحمدخان قاجار نبوده است. نظم و انضباط و پشتکار آقامحمدخان قاجار، پدیده‌ای بود خارق‌العاده
nazanin
منظور ابن طفیل در کتاب حی بن یقظان این است که بگوید برای ادراک حقایق، تحصیل علم ضروری نیست و همانطور که گیاه، و فی‌المثل یک درخت سیب، بدون تحصیل علم، می‌تواند سیب‌های سرخ و آبدار و شیرین بدهد زیرا استعداد خود را به کار می‌اندازد، انسان هم اگر استعداد خود را که اندیشهٔ اوست به کار اندازد می‌تواند بدون تحصیل علم، به حقایق پی برد.
nazanin
آقامحمدخان قاجار از لحاظ بهداشت دو قرن از مردم آن عصر جلوتر بود و این یکی از دلائل غیر قابل انکار نبوغ اوست
nazanin
وقتی مسافرین به مزنیان رسیدند دژخیمی که با آنها بود دست‌ها و پاهای پیرمرد نابینا را بست و دهانش را با ابزار مخصوص باز نگاه داشت و دستمالی را که گلوله کرده بود در حلقش جا داد و با چوب بلند و چکش آن را وارد قصبة‌الریهٔ شاهرخ نگون‌بخت کرد و مرد سالخورده خفه شد و شهرت دادند که او به مرگ طبیعی مرده و در تواریخ دورهٔ قاجاریه مرگ شاهرخ یک مرگ طبیعی قلمداد شده است.
امیرماکان جعفری
مأمور وصول مالیات یا خراج، خواه حاکم، خواه محصل مالیات، مکلف بود مالیات را از مؤدی وصول کند یا اینکه سرش را برای نادرشاه بفرستد و اگر پول یا سر بریده را نمی‌فرستاد سرخود او بر باد می‌رفت.
امیرماکان جعفری
آقامحمدخان قاجار گفت: انسان اگر از نقشهٔ خصم اطلاع داشته باشد بهتر از این است که بی‌اطلاع بماند و نداند که وی چه می‌خواهد بکند. اینک برمن محقق گردیده که مالکین لاریجان قصد دارند مرا به قتل برسانند و رضاقلی‌خان هم از قصد آنها بدون اطلاع است و تو مرتبه‌ای دیگر با ابدال‌خان مذاکره کن و بفهم که نقشهٔ او برای قتل من چیست؟ آیا می‌خواهد تو مرا به قتل برسانی یا قصد دارد خود او مرا به قتل برساند و آیا می‌خواهد مرا در بارفروش معدوم کند یا به جای دیگر ببرد و نابود نماید و چون تو از خصم، غنیمت دریافت می‌کنی هر قدر که بیشتر باشد بهتر است.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
در آغاز سلطنت ناصرالدین‌شاه یکی از تیله‌کن‌ها در زمین خود اسکلت‌هایی کشف کرد که «وسعت جمجمهٔ آنها ده برابر جمجمه‌های اموات قبرستان بود» این رقم، اغراق است اما وسعت جمجمه‌هایی که در اراضی ری از زیر خاک به دست آمد بیش ازجمجمه‌های عادی بود. حتی مردم عامی بعد از دیدن آن جمجمه‌ها می‌گفتند که استخوان کسانی است که در هزارها سال قبل از آن تاریخ می‌زیسته‌اند. اگر تیله‌کن‌ها و کسانی که اشیاء آنها را خریداری می‌کردند عامی نبودند می‌فهمیدند که آن اسکلت‌ها از نظر تاریخ انسان‌شناسی دارای ارزش بسیار است. ولی چون بی‌اطلاع بودند تمام استخوان‌ها را در چاهی ریختند ودیگر آن اسکلت‌ها به دست نیامد.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
آقامحمدخان قاجار می‌دانست که اگر کریم‌خان زند زندگی را بدرود بگوید، دروازه‌های شیراز را خواهند بست تا اینکه کسی نتواند خبر مرگ شهریار زند را به گوش دیگران برساند. این مسئله در کشورهای شرق جزو سنت بود و عقیده داشتند که صلاح نیست خبر مرگ یک زمامدار، با سرعت به گوش مردم برسد زیرا سبب خواهد شد که گردنکشان سر بلند کنند و ناامنی حکمفرما گردد وخبر مرگ یک زمامدار را هنگامی به اطلاع مردم می‌رسانیدند که جانشین وی تعیین شده باشد و زمام امور را به دست بگیرد.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
اگر نامه من به دستش نرسید و تو مجبور شدی این نامه را بخوری که به دست عمال کریم‌خان زند نیفتد به او بگو به (نشانی سر بریده محمد حسن خان) هرچه زودتر با عده‌ای از سران طایفه اشاقه‌باش به راه بیفتد و خود را به تهران برساند و در کرسی بلوک ورامین در تهران سکونت کند تا اینکه خبر ثانوی من به او برسد. لابد تو نشانی سر بریدهٔ محمد حسن خان را که سر پدرم بود فراموش نمی‌کنی و اگر تو این نشانی را به عباس‌قلی بیک اشاقه‌باش بدهی او خواهد فهمید که هر چه تو به او می‌گویی پیغامی است که من برایش فرستاده‌ام. به او بفهمان که مرگ کریم‌خان زند نزدیک است و همین که کریم‌خان زندگی را بدرود گفت من خود را به تهران و ورامین خواهم رسانید و عباس‌قلی بیک و همراهانش باید طوری مجهز باشند که وقتی من وارد تهران و ورامین شدم بتوانند به من کمک کنند.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۱۴ صفحه

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۱۴ صفحه

قیمت:
۱۹۲,۰۰۰
۱۳۴,۴۰۰
۳۰%
تومان