بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خواجه تاجدار | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خواجه تاجدار

بریده‌هایی از کتاب خواجه تاجدار

نویسنده:ژان گور
انتشارات:نشر تاو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۰۰ رأی
۴٫۱
(۱۰۰)
اگر نامه من به دستش نرسید و تو مجبور شدی این نامه را بخوری که به دست عمال کریم‌خان زند نیفتد به او بگو به (نشانی سر بریده محمد حسن خان) هرچه زودتر با عده‌ای از سران طایفه اشاقه‌باش به راه بیفتد و خود را به تهران برساند و در کرسی بلوک ورامین در تهران سکونت کند تا اینکه خبر ثانوی من به او برسد. لابد تو نشانی سر بریدهٔ محمد حسن خان را که سر پدرم بود فراموش نمی‌کنی و اگر تو این نشانی را به عباس‌قلی بیک اشاقه‌باش بدهی او خواهد فهمید که هر چه تو به او می‌گویی پیغامی است که من برایش فرستاده‌ام. به او بفهمان که مرگ کریم‌خان زند نزدیک است و همین که کریم‌خان زندگی را بدرود گفت من خود را به تهران و ورامین خواهم رسانید و عباس‌قلی بیک و همراهانش باید طوری مجهز باشند که وقتی من وارد تهران و ورامین شدم بتوانند به من کمک کنند.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
بدین ترتیب شعری که ابوالمظفر چغانی یکی از پادشاهان سلسلهٔ چغانیان در قرن چهاردهم هجری در وصف آبجو سروده بود سبب شد که کریم‌خان زند به یاد آقامحمدخان قاجار افتاد و او را از بست خارج کرد. وقتی که کریم‌خان زند خواست آقامحمدخان قاجار را از بست شاهچراغ خارج کند به او گفت که نسبت به وی ترحم و عطوفت دارد و آن گفته مطابق واقع بود. اگر کریم‌خان زند نسبت به خواجهٔ قاجار ترحم و عطوفت نمی‌داشت او را به مناسبت یاغی‌گری حسین‌قلی‌خان که خود را موسوم به جهانسوزشاه نموده بود به قتل می‌رسانید. زیرا عرف و عادت آن عصر اقتضا می‌کرد که آقامحمدخان قاجار به جرم سرکشی برادرش کشته شود و گروگان را برای همین نگاه می‌داشتند که اگر پدر یا برادر یا فرزندش سرکشی نماید، وی را به قتل برسانند.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
آقامحمدخان قاجار حس کرد که ممکن است کریم‌خان زند او را به قتل برساند. خواجه قاجار به فکر این نیفتاد که به دستور شهریار زند کور خواهد شد چون می‌دانست که وی مشمول مجازات نابینا شدن نمی‌گردد. زیرا سلاطین شرق، گروگان را نابینا نمی‌کردند و مجازات کورکردن فقط در مورد مقصرین اصلی به موقع اجرا گذاشته می‌شد و گروگان را به قتل می‌رسانیدند. آقامحمدخان قاجار به برادرش گفته بود که برای قتل وی بیتِ مال نباشد زیرا وی مقطوع النسل است و اگر زنده بماند نخواهد توانست چراغ خانوادهٔ رئیس طایفهٔ اشاقه‌باش را روشن نگاه دارد. ولی در آن موقع که حس کرد ممکن است کریم‌خان زند وی را به قتل برساند به فکر نجات خود افتاد.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
شاطران پیاده روزها، با سرعت زیاد راه می‌پیمودند و بعد از اینکه شب فرا می‌رسید، قدم‌ها را آهسته می‌کردند ولی نه به‌طوری که سرعت خیلی کم شود و در همان حال به خواب می‌رفتند. استنباط این نکته برای ما که در این عصر زندگی می‌کنیم و از مختصات مردم بیابانی بی بهره هستیم مشکل است و ما نمی‌توانیم قبول کنیم که شخصی در حال خواب راه برود و به زمین نیفتد و از مسیر خود منحرف نشود. ولی شاطران قدیم در دشت‌های مسطح بیابان مرکزی ایران هنگام شب راه می‌پیمودند و می خوابیدند بدون اینکه از مسیر خود منحرف شوند. آنها طوری حساس بودند که اگر از مسیر خود منحرف می‌شدند چشم می‌گشودند و نظر برستارگان آسمان می‌انداختند و از روی ستارگان خط سیر را اصلاح می‌نمودند
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
در ایران بیش از دو راه شوسه دیده نمی‌شد. یکی جاده‌ای که در دورهٔ صفویه ساخته بودند و بندرعباس را به کرمان و شیراز و اصفهان و آنگاه به تهران و خراسان متصل می‌کرد. دوم جاده‌ای که از تهران به تبریز می‌رفت و فقط در این دو جاده، ارابه حرکت می‌نمود. سایر جاده‌های ایران محل رفت و آمد چهارپایان بدون ارابه بود و چون در وسط کشور ایران یک بیابان بزرگ قرار گرفته که بین شرق و غرب و شمال و جنوب آن فاصله به‌وجود آورده رابطهٔ بین شرق و غرب و جنوب و شمال کشور به مناسبت بُعد مسافت دشوار بود. اگر کسی می‌خواست از جنوب به سوی شمال و برعکس برود باید قسمت مرکزی ایران را دور بزند
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
آن جوان می‌دانست که آدمی پیش از یک بار عمر نمی‌کند و بعد از اینکه زندگی را بدرود گفت زنده نخواهد شد و باز به این جهان مراجعت نخواهد کرد. ممکن است که بعد از مرگ، یک نوع زندگی دیگر وجود داشته باشد اما کیفیت آن زندگی نامعلوم است و گروهی هستند که حتی در مورد وجود آن زندگی شک دارند تا چه رسد به ماهیت آن. پس برای آدمی، هر چه هست، در این دنیا و برای همین یک دورهٔ عمر می‌باشد و تمام آرزوهای او باید در همین دورهٔ عمر کوتاه جامهٔ عمل بپوشد.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
بعد از چهار سال تغییر قیافهٔ آقامحمدخان قاجار به درجه‌ای رسید که کریم‌خان زند آسوده‌خاطر شد و به اطرافیانش گفت محال است که این خواجه بتواند جای پدرش محمدحسن خان را بگیرد. آنچه کریم‌خان زند گفت، مطلبی بود که با توجه به رسوم و سلیقه و شعائر ایرانیان یک گفتهٔ منطقی به‌شمار می‌آمد و در ایران هرگز یک خواجه به مقام امارت نرسیده بود تا چه رسد به مقام سلطنت. گرچه بعضی از خواجگان، در برخی از ادوار دارای نفوذ و ثروت می‌شدند اما پیوسته زیردست سلاطین و امرا بودند و قدرت مستقل نداشتند و هیچ خواجه‌ای نمی‌توانست خود را به مرتبه‌ای برساند که دارای قدرت مستقل و فرماندهی گردد.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
پس از اینکه کریم‌خان زند به آقامحمدخان قاجار گفت از کشتن و کور کردن وی صرف نظر کرده چنین اظهار کرد: اکنون تو شخصی هستی که نه مرد می‌باشد نه زن، و یک چنین شخصی باید دست از زندگی دنیوی بشوید و عمر خود را وقف آخرت کند و من اگر به جای تو باشم از این به بعد تمام اوقات خود را صرف عبادت خواهم کرد تا اینکه به جبران محرومیت در این دنیا، در آخرت به سعادت سرمدی برسم. آقامحمدخان قاجار گفت: عبادت من هرگز ترک نشده و من نماز می‌خوانم و روزه می‌گیرم.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
اگر شخصی در یکی از آرامگاه‌های بزرگان دین واقع در ایران، به استثنای امام هشتم شیعیان واقع در مشهد بست می نشست به حکم کریم‌خان زند او را از بست بیرون می‌کشیدند. اما تا روزی که کریم‌خان زند بود، احترام بست حضرت عبدالعظیم را رعایت کرد.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
در زندگی مردم اطراف مرداب انزلی تمام کارهای اصلی را زن‌ها بر عهده داشتند و کار مردها عبارت بود از آوردن هیزم از جنگل و صید ماهی در فصل آن، اما در استرآباد زن‌های روستایی مثل زن‌های روستایی گیلان در زندگی خانوادگی (از لحاظ تأمین معاش) دخالت زیاد نداشتند و آقامحمدخان با اینکه هنوز طفل بود هنر زن‌های روستایی گیلان را در بافتن پارچه‌های لطیف ابریشمی به نظر تحسین می‌نگریست و می‌فهمید که زن‌های روستایی گیلان مربی کرم ابریشم هستند و هم بعد از اینکه ابریشم خام را به دست آوردند آن را می‌تابند و می‌ریسند و آنگاه با ابریشم تابیده پارچه‌های لطیف می‌بافند و به مناسبت همان علاقه که آقامحمدخان به ابریشم‌بافان گیلان پیدا کرد بعد از اینکه به سلطنت رسید برای توسعهٔ تجارت ابریشم گیلان اقدام نمود.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
محمدحسن‌خان قاجار وارد اصفهان شد و آن شهر را اشغال کرد. از آن به بعد، محمدحسن‌خان قاجار پادشاه عراق و ایالات شمالی ایران یعنی استرآباد و مازندران و گیلان گردید. کریم‌خان زند در سال ۱۱۶۸ هجری قمری از محمدحسن‌خان قاجار شکست خورد و به شیراز رفت و از آن به بعد تا چند سال کشور ایران به استثنای خراسان میدان کشمکش سه پادشاه شد.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
آقامحمدخان، با اینکه بیش از سیزده سال نداشت از برجسته‌ترین تیراندازان قشون محمدحسن‌خان به‌شمار می‌آمد و جیران مادر آقامحمدخان، از روزی که دو دست پسرش آن‌قدر قوت گرفت که تفنگ به دست بگیرد و قنداق آن را بر کتف بگذارد، تفنگ به دستش داد. جیران اولین آموزگار آقامحمدخان شد و الفبا را به او آموخت و قلم را برای نوشتن به دستش داد و سوره‌های کوچک قرآن را آن‌قدر برایش خواند تا حفظ کند. مربی آقامحمدخان مادرش بود نه پدرش. درصورتی‌که بین عشایر و طوایف صحرانشین، پدر مربی پسر می‌شود نه مادر.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
آقامحمدخان، با اینکه بیش از سیزده سال نداشت از برجسته‌ترین تیراندازان قشون محمدحسن‌خان به‌شمار می‌آمد و جیران مادر آقامحمدخان، از روزی که دو دست پسرش آن‌قدر قوت گرفت که تفنگ به دست بگیرد و قنداق آن را بر کتف بگذارد، تفنگ به دستش داد. جیران اولین آموزگار آقامحمدخان شد و الفبا را به او آموخت و قلم را برای نوشتن به دستش داد و سوره‌های کوچک قرآن را آن‌قدر برایش خواند تا حفظ کند. مربی آقامحمدخان مادرش بود نه پدرش. درصورتی‌که بین عشایر و طوایف صحرانشین، پدر مربی پسر می‌شود نه مادر.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
میرزامهدی استرآبادی بدون اینکه دیگر چیزی از آن مرد بپرسد پولی به وی داد و از بغداد عازم ایران شد و بعد از ورود به ایران دریافت محمدحسن‌خان اشاقه‌باش قاجار، بر ولایات استرآباد و مازندران و گیلان تسلط دارد و شهرهای عراق در دست کریم‌خان زند است و در خراسان هم شاهرخ نابینا سلطنت می‌کند.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
یک مرد بدون اصل و نسب و عامی، وقتی به جاه و مال برسد، هدفش این است که غرایز حیوانی خود را تسکین بدهد و حدود اندیشه و همتش از آن مرتبه بالاتر نمی‌رود
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
از این تاریخ به بعد، کشور ایران دارای چهار پادشاه شد. اول شاهرخ نابینا که در خراسان سلطنت می‌کرد و در عراق احکام او را نمی‌خواندند و دوم شاه اسماعیل ثالث و ابله که در اصفهان سلطنت می‌کرد سوم محمدحسن خان که در شمال ایران سلطنت می‌کرد و چهارم کریم‌خان زند که گاهی مرز کشورش به دامنه‌های کوه البرز می‌رسید و گاهی مرز کشور او از حدود فارس تجاوز نمی‌کرد.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
کریم‌خان زند که عزم داشت شاهزاده‌ای از سلسلهٔ صفویه را بر تخت سلطنت ایران بنشاند چون نتوانست شاهزاده‌ای پیدا کند که پدرش شاهزادهٔ صفوی باشد ناگزیر میرزا ابوتراب را که مادرش شاهزاده‌خانم صفوی بود برای سلطنت ایران در نظر گرفت. میرزا ابوتراب در بامداد دکان محقر خود را گشود و مثل روزهای دیگر، به امید مراجعهٔ یک مشتری در دکان نشست و ناگهان دید عده‌ای از بزرگان مقابل دکان جمع شدند و بعضی از آنها سر فرود آوردند و بعضی دیگر به خاک افتادند و بعد از برخاستن به او گفتند که وی پادشاه حقیقی ایران و وارث تاج و تخت می‌باشد.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
یکی از وقایع کوچک ولی جالب توجه دورهٔ دوم سلطنت شاهرخ در ایران به طوری که یوحنا ایلتون بازرگان انگلیسی در کتاب خود می‌نویسد ورود سماور به دربار سلطنتی ایران است و تا آن موقع، ایرانیان سماور را ندیده بودند و در آن وقت اولین سماور از روسیه وارد ایران گردید و از آن پس تا مدت هشتاد سال سماور از روسیه وارد ایران شد و پس از آن، میرزا تقی خان امیرکبیر صدراعظم ایران صنعتگران ایرانی را تشویق کرد سماور بسازند. وقتی اولین سماور را وارد دربار سلطنتی ایران کردند شاهرخ نمی‌توانست آن را ببیند، سماور را با دست لمس کرد و از شکل آن بسیار حیرت کرد.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
محمدحسن خان که می‌خواست به سوی خراسان به راه بیفتد، به مناسبت اعتمادی که به لیاقت جیران داشت او را از طرف خود حاکم استرآباد کرد و مردی به اسم «فضل‌علی‌بیک» را پیشکار جیران نمود و این روش، از زمان شاه‌طهماسب اول پادشاه صفوی، در ایران بدون سابقه بود و فقط شاه‌طهماسب اول، مادرش (همسر شاه اسماعیل متوفی) را مأمور بعضی از کارهای سیاسی و جنگی کرد. در ایران، کار زن‌ها خانه‌داری و بچه‌داری بود و هرگز وارد امور سیاسی و نظامی نمی‌شدند. ولی جیران زوجهٔ محمدحسن خان چون لیاقت داشت و زنی جنگی بود، می‌توانست در غیاب شوهرش امور استرآباد را اداره کند.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
محمدحسن خان رئیس طایفهٔ اشاقه‌باش چون ابراز وفاداری و لیاقت کرده بود علاوه بر اینکه هزینهٔ قشون‌کشی خود را از استرآباد تا تهران دریافت کرد با حفظ مقام یعنی حکومت استرآباد یکصد هزار نادری و یک شمشیر مرصع دریافت کرد و تمام سران طایفهٔ اشاقه‌باش که با او بودند انعام دریافت کردند. امیر طبس هم علاوه بر دریافت هزینهٔ قشون خود، یکصد هزار نادری و یک شمشیر مرصع دریافت کرد و شاهرخ‌شاه او را مرخص کرد که به طبس مراجعت نماید.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۱۴ صفحه

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۱۴ صفحه

قیمت:
۱۹۲,۰۰۰
تومان