بریدههایی از کتاب پشیمانم کن
۳٫۳
(۱۰)
خسته از دست من
وقتی به خیابان زدی
مثل آدمک برفی اواخر اسفند
سراپا گریه بودی و اشک
گیرم تمام چراغهای دنیا سبز
تمام آدرسها سرراست
و لبخند تمام رهگذران
به پهنای خوشامد نوروزی
مگر نمیدانستی
کسی که سایهاش را
روی این صندلی جا بگذارد
و عطر آغوشش
به عمق بالشتها و کوسنهای این خانه
نفوذ کرده باشد
راه دوری نخواهد رفت
زیر آسمان خدا
فقط قلب آکبند فرشتههاست
که هرگز نمیشکند.
Mina.bassami
در غیاب تو آب از آب
آنقدر تکان خورده است
که هر شب سیلابی خروشان
آوار میکند خواب مرا
.ً..
در غیاب تو آب از آب
آنقدر تکان خورده است
که هر شب سیلابی خروشان
آوار میکند خواب مرا
بیا و بیدارم کن از این کابوس
و بگذار در آن لحظهٔ سیاه سقوط
به گلهای سپید دامنت چنگ بیندازم
AmirmohammadYavari
وسهای کال
بستری روبهزوال
و تن
خمیر ورنیامدهای
در تنوری سرد
متین
خانه:
گذرگاه بادهای قطبی
با پنجرهای گشوده
بر خورشیدی بلاتکلیف
که نه میماند
نه غروب میکند.
Atena
فرقی نمیکند
این درد بیدرمان در سواحل کاپری
گریبانت را بگیرد
یا در مترو تهران
Atena
بهشت موعود
باید جایی باشد
از بحرین و حوالی بینالنهرین
تا اورشلیم بدون حصار
سیطرهای که راهیان دوزخ
آنقدر بمب و مین
و تخم نفاق در آن کاشتهاند
که از مسافرِ راهیِ بهشت
یک تکهاستخوان پوسیده حتا
به مقصد نرسد.
Atena
میگوید حاضر است
بیداریاش را به صورت مادامالعمر
مانند خدایی نفرینشده
به قلهٔ کوهی ببرد
و به اعماق درهای تاریک
پرتابش کند.
Atena
خوابی از جنس مرگهای موقت
Atena
غرق میشویم هرازگاه
در فکر بکری
در اندوه شیرینی
در رؤیای سفرکردهای
در خاطرات کسی دیگر
گمراهتر از خودمان
دستدردست کولی کفبین
به جستوجوی نشانی از خود
غرق میشویم
Atena
ترس فردا
بزرگتر از غم فرداست
Atena
آینهٔ دستشویی
چهرهای نشانت خواهد داد
المثنای افسردگیات
Atena
حیف که نمیتوان
چنین روز بیسروپایی را دربست
به روز دیگری موکول کرد
و بازگشت به بستری که هنوز
آغشته به گرمای آغوش توست.
Atena
در تقویم ما روزهایی هست
پیشبینیناشده
و شبیه روز مبادا
که هیچچیزش
به هیچچیز نمیآید
Atena
هیچکس تا ابدالدهر
به هیچ قولی پایبند نخواهد ماند
Atena
اگر به جستوجویت کسی
آستین بالا نزند
قطعاً گم نشدهای
نهایتش در یکی از ایستگاههای هستیات
جا ماندهای
reyhan
بهشت موعود
باید جایی باشد
از بحرین و حوالی بینالنهرین
تا اورشلیم بدون حصار
سیطرهای که راهیان دوزخ
آنقدر بمب و مین
و تخم نفاق در آن کاشتهاند
که از مسافرِ راهیِ بهشت
یک تکهاستخوان پوسیده حتا
به مقصد نرسد.
reyhan
یقین داشته باش از این دنیا
تو نباشی سر سوزنی
کم نخواهد شد
و من نیز همچنان خواهم بود
و روزم را
به شب خواهم رسانید
اگرچه به جان کندن.
reyhan
مردی حلقآویز در هوا
تاب میخورد.
A.mIr.1999
بیدار شدن از خواب
غلتیدن از مرگیست
به مرگی دیگر
بیآنکه این غلت و واغلتها
سر سوزنی بکاهد
از بلوای دردناک درونت
بیدار که میشوی
سراپا آمادهای
تا غرق شوی
در اعماق خوابی دیگر.
یك رهگذر
حجم
۶۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
حجم
۶۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
قیمت:
۳۴,۰۰۰
۱۷,۰۰۰۵۰%
تومان