بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پشیمانم کن | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پشیمانم کن

بریده‌هایی از کتاب پشیمانم کن

نویسنده:عباس صفاری
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۳از ۱۰ رأی
۳٫۳
(۱۰)
زیر آسمان خدا فقط قلب آکبند فرشته‌هاست که هرگز نمی‌شکند.
یك رهگذر
دیر که بیدار می‌شوم سهم بامدادی‌ام از زیبایی را خورشید بی‌ملاحظه از سر دیوار برمی‌دارد و با خود می‌برد.
یك رهگذر
ترس فردا بزرگ‌تر از غم فرداست
یك رهگذر
قول‌وقرارهای آدمیزاد برای یک عمرِ حداکثر صد و بیست‌ساله است و بس هیچ‌کس تا ابدالدهر به هیچ قولی پای‌بند نخواهد ماند
یك رهگذر
فرار انتقامی‌ست که از خود می‌گیری چه باشی چه نباشی نتیجه یکسان است: .Life goes on
یك رهگذر
گم شدنت اگر خواب‌وخیال کسی را مختل نکرده باشد چه در شهر و دیار خود آدرس عوض کنی چه به شهری در آن سر دنیا کوچ بود و نبودت سر سوزنی در کار دنیا وقفه ایجاد نمی‌کند
یك رهگذر
فرار از سر تنهایی که باشد انتقال تنهایی‌ست از مکانی به مکان دیگر چه‌بسا از چیزی گریخته‌ای که در جسم‌وجان خودت آشیانه داشته است
یك رهگذر
فکر فرار و گم‌وگور شدن به سرت اگر زده است راه دوری شاید لازم نباشد بروی چه‌بسا دیرزمانی است در شهر و دیار خودت گم شده و خود خبر نداری در این عصر خودشیفته زمانی گم‌شده محسوب می‌شوی که جای خالی‌ات اشکی از چشمی جاری کند دستی گنجه‌ها و کمدهای کهنه را به هوای رایحه‌ای از تن و عطر پیراهنت برهم بریزد
یك رهگذر
می‌گویند در این خراب‌آباد ما چند صباحی مهمان‌ایم و صاحب‌خانه زمان است مهماندارِ خونسردی که ما را به روزگار صلح و برکت یک‌به‌یک و در هجوم جنگ و مصیبت‌های دیگر گروه‌گروه تا دروازه‌های آخرالزمان بدرقه می‌کند
یك رهگذر
یقین داشته باش از این دنیا تو نباشی سر سوزنی کم نخواهد شد و من نیز همچنان خواهم بود و روزم را به شب خواهم رسانید اگرچه به جان کندن.
یك رهگذر
شبیه تو را هیچ شهر و خیابانی به خود ندیده است بیا و پشیمانم کن از تماشای چهره‌هایی که در ازدحام خیابان‌ها اندک شباهتی به تو داشته‌اند
یك رهگذر
یقین داشته باش از این دنیا تو نباشی سر سوزنی کم نخواهد شد و من نیز همچنان خواهم بود و روزم را به شب خواهم رسانید اگرچه به جان کندن.
نغمه میلانی
تو نباشی ابرها هستند و نم‌نم باران کوچه‌های خلوت و چشم‌های مرا ترک نخواهد کرد تو نباشی دنیا هست و چه‌بسا ترسای دیگری دل و دین از من برباید
علیرضا
در اندوه شیرینی در رؤیای سفرکرده‌ای
علیرضا
در این شب جایزالگناه
علیرضا
گناهی که نیاز به توبه نداشته باشد عین ثواب است بیا پرده‌های اتاق‌مان را به روی زمان و زمانه ببندیم و آن‌قدر درهم غرق شویم که تفکیک‌ناپذیر و بی‌کرانه شود کالبدهای قفس‌وارمان.
علیرضا
بیا پای‌مان را از گلیم تنگی که برای‌مان بافته‌اند فراتر بگذاریم ما دو نفر هیچ‌کاره را اصلاً چه‌کار به کائنات و کار جهان این پنجرهٔ نامحرم را می‌توانیم به فتوای عقل سلیم ببندیم و بازگردیم به آن لحظهٔ پُرتنش در بهشت و نخستین‌باری که دهان‌مان طعم آتش را در بوسه‌های آغشته به عطر سیب و گندم تجربه کردند
علیرضا
غرق در لجن یا غرق در گرداب گُلی هوش‌ربا نتیجه یکسان است غرق می‌شویم هرازگاه در فکر بکری در اندوه شیرینی
علیرضا
چایخانهٔ سکوی قطار شلوغ‌تر از گوشهٔ دنجی بود که انتظارش را می‌کشید هیچ‌کدام اما شهر و اماکن رمانتیکش را خوب نمی‌شناختند عقربه‌های ساعت ایستگاه بی‌اعتنا به پُک‌های عمیق و نگاه پی‌درپی او بی‌وقفه می‌گشتند و جملات تمرینیِ زیبایش بر دستمال‌کاغذی ریزریزشده را پرندگان اطراف میز خرده‌نان می‌پنداشتند.
Mina.bassami
اگر به جست‌وجویت کسی آستین بالا نزند قطعاً گم نشده‌ای نهایتش در یکی از ایستگاه‌های هستی‌ات جا مانده‌ای یا در بن‌بست روزگار داری درجا می‌زنی بی‌حضوری‌ات اگر خواب‌وخیال کسی را مختل نکرده باشد قطعاً گم نشده‌ای و اخبار گم شدنت نیز با عکس شش‌درچهار در تیراژ میلیونی هم چاپ شود ناخوانده خواهد ماند.
Mina.bassami

حجم

۶۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

حجم

۶۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

قیمت:
۳۴,۰۰۰
۱۷,۰۰۰
۵۰%
تومان