«اشکالی نداره. احمقن. نمیتونن با آدمی که یه کم فرق داره کنار بیان.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
همان حسی که همه هرازگاهی داریم: چرا من؟
𝐑𝐎𝐒𝐄
اگر چیزی را در اثر تجربه یاد بگیری فراموشش نمیکنی.
𝐑𝐎𝐒𝐄
آدم که نمیداند چی واقعی است و چی نیست، چی غیرممکن است و چی نیست، تا وقتی امتحانش کند.
𝐑𝐎𝐒𝐄
وقتی برای مدتی طولانی سعی میکنید چیزهایی را تا حد ممکن واقعی نشان دهید، تشخیص یکی از دیگری سخت میشود.
𝐑𝐎𝐒𝐄
نباید همیشه یادمان باشد کسانی که دوستشان داریم از هرچیز دیگری برایمان مهمترند؟
Book
هرازگاهی، زندگی واقعی درست و حسابی به گند کشیده میشود.
Book
گاهی چیز تنها کلمهای است که میشود از آن استفاده کرد.
الچاپو:)
مسئلهٔ تصادف فکر و ذکر پرایس شده بود. بعد از اینکه مجموعهای از تصادفهای فوقالعاده برایش اتفاق افتاد، او که ریاضیدان تیزهوشی بود، احتمال چیزی را که اتفاق افتاده بود محاسبه کرد و به نتیجهای رسید که باورش سخت بود. او تسلیم شد و دید باید قبول کند که خدا وجود دارد.
بوک تاب
به تمام آن تصادفهایی که نزدیک بود اتفاق بیفتند اما نیفتادند فکر کنید، به تمام تصادفهای عجیب و غریبی که باید اتفاق میافتادند اما هیچکس از آنها خبر ندارد.
شاید چیزی برایتان اتفاق بیفتد.
چیزی چنان عجیب و غریب که شما را به فکر بیندازد.
آنقدر عجیب و غریب که انگار کتابی برداشتهاید، حتی شاید کتابی که حالا در دست دارید، کلمهٔ اول تمام فصلها را نگاه کردهاید، آنها را کنار هم گذاشتهاید و پی به پیغامی مخفی بردهاید. چیزی که باعث میشود فکر کنید، بله.
بله، این چیزی است که همه لازم داریم.
𝐑𝐎𝐒𝐄