بریدههایی از کتاب انسان در جست و جوی معنا
۴٫۰
(۲۲۱)
رنج انسان شبیه عملکرد گاز است. اگر مقدار خاصی از گاز در اتاقی خالی پمپ شود، اتاق هرقدر هم بزرگ باشد، گاز در اتاق پر میشود. رنج هم روح و ذهن آگاه انسان را پر میکند. کوچک یا بزرگ بودن رنج فرقی ندارد. بنابراین اندازهٔ رنج بشری صددرصد نسبی است.
کاربر ۵۵۷۲۷۲۳
میتوانیم با فکر کردن به معشوق و زنده نگهداشتن خاطراتی دلنشین از کسی که به او عشق میورزیم، احساس خشنودی کنیم.
کاربر ۵۵۷۲۷۲۳
انسان در هر لحظه باید برای بهتر یا بدتر بودن تصمیم بگیرد و اینکه از وجود خود چه یادگاری بگذارد.
انسیه پارسازاده
بر اساس معنادرمانی، میتوانیم این معنای زندگی را به سه شیوهٔ مختلف بیابیم: یک، با ایجاد یا انجام کاری. دو، با تجربهٔ چیزی یا مواجه شدن با کسی. و سه، با نگرشمان نسبت به رنجهای اجتنابناپذیر.
انسیه پارسازاده
بنابراین میتوان دید سلامت روانی مستلزم درجهٔ خاصی از تنش است، تنش بین آنچه به آن رسیدهایم و آنچه هنوز باید انجام دهیم یا تفاوت بین آنچه هستیم و آنچه باید باشیم.
انسیه پارسازاده
این نقل قول نیچه است که: «کسی که چرایی زندگیاش را بیابد، چگونگی آن را نیز خواهد یافت.»
کاربر ۵۵۷۲۷۲۳
«هیچ قدرتی روی زمین نمیتواند آنچه را که تجربه کردهاید، از شما بگیرد.»
انسیه پارسازاده
میشود همه چیز را از انسان گرفت، جز یک چیز: آخرین آزادیهای انسان ـ انتخاب نگرش خود در هر شرایطی و انتخاب روش شخصی خود.
محمد امین
پس از مدتی سؤال دیگری مطرح کردم و این بار از تمام اعضای گروه پرسیدم. سؤال این بود، آیا بوزینهای که برای ساخت سرم فلج اطفال، بارها و بارها مورد تزریق قرار گرفته، میتواند معنایی برای رنج کشیدنش پیدا کند؟ همهِی گروه پاسخ داد البته که نه. او با هوش محدودش نمیتواند وارد دنیای بشر بشود. یعنی تنها دنیایی که در آن، معنای رنج قابل درک است. بعد این سؤال را مطرح کردم: «و در مورد انسان چهطور؟ مطمئنید که دنیای انسان نقطهٔ پایانی در تکامل جهان هستی است؟ آیا نمیتوان تصور کرد که هنوز بعد دیگری وجود دارد؟ جهانی فراتر از جهان انسان؛ جهانی که در آن پرسش نهاییِ معنای رنج انسان، پاسخی مییابد؟»
moonlight
آیا این موضوع، داستان مرگ در تهران را به یادمان نمیاندازد؟ روزی مرد ایرانی ثروتمندی با یکی از خدمتکارانش در باغش قدم میزد. خدمتکار فریاد زد و گفت ملکالموت را دیده که او را تهدید میکرده. به اربابش التماس کرد چابکترین اسبش را به او بدهد که بگریزد و تا غروب به تهران برسد. ارباب قبول کرد و خدمتکار به سمت تهران به راه افتاد. ارباب در راه بازگشت به خانه، ملکالموت را دید و از او پرسید: «چرا خدمتکارم را تهدید کردی؟» عزراییل جواب داد: «من تهدیدش نکردم. فقط از دیدنش در اینجا تعجب کردم، چون قرار بود امشب او را در تهران ببینم.»
moonlight
وقتی جستوجوی فرد در یافتن معنا، موفقیتآمیز باشد، نه تنها شادی، بلکه توانایی غلبه بر رنج را به او میبخشد.
روشنا شالچی
«روانرنجوری که یاد میگیرد به خودش بخندد، میتواند در مسیر مدیریت خود و شاید درمان قرار بگیرد.»
روشنا شالچی
«نه، متشکرم. به جای فرصتها، من واقعیتهایی در گذشتهام دارم؛ نه تنها واقعیت کارهایی که انجام دادهام و عشقهایی که تجربه کردهام، بلکه حتی رنجهایی که شجاعانه تحملشان کردهام. بیشتر از هر چیز من به این رنجها میبالم. چیزهایی که کسی به آنها حسادت نمیکند.»
روشنا شالچی
گذرایی وجود ما به هیچ وجه آن را بیمعنا نمیکند، بلکه مسئولیتهایمان را شکل میدهد. زیرا همه چیز به درک ما از موقعیتهای گذرای زندگی بستگی دارد.
روشنا شالچی
در گذشته، هیچ چیز از بین نمیرود، بلکه برای همیشه ذخیره میشود.
روشنا شالچی
«آیا تمام این رنجها، تمام مرگهای دور و برمان، معنا دارد؟ و اگر نه، پس نهایتاً بقا و زنده ماندن هم معنایی ندارد. زندگیای که معنایش به یک اتفاق بستگی داشته باشد ـ مثلاً این اتفاق که فرار کنی یا نکنی ـ همهٔ اینها نهایتاً ارزش زنده ماندن ندارد.»
روشنا شالچی
«آیا تمام این رنجها، تمام مرگهای دور و برمان، معنا دارد؟ و اگر نه، پس نهایتاً بقا و زنده ماندن هم معنایی ندارد. زندگیای که معنایش به یک اتفاق بستگی داشته باشد ـ مثلاً این اتفاق که فرار کنی یا نکنی ـ همهٔ اینها نهایتاً ارزش زنده ماندن ندارد.»
روشنا شالچی
«آیا تمام این رنجها، تمام مرگهای دور و برمان، معنا دارد؟ و اگر نه، پس نهایتاً بقا و زنده ماندن هم معنایی ندارد. زندگیای که معنایش به یک اتفاق بستگی داشته باشد ـ مثلاً این اتفاق که فرار کنی یا نکنی ـ همهٔ اینها نهایتاً ارزش زنده ماندن ندارد.»
روشنا شالچی
این انحصار و یکتایی که افراد را از هم تفکیک میکند و به زندگیشان معنا میدهد، در کارهای خلاقانه نیز به اندازهٔ عشق نقش دارد. وقتی غیرممکن بودن جایگزینی یک فرد معلوم شد، مسئولیتش در قبال زندگی خویش و دوامش با تمام شکوه، معلوم میشود. انسانی که از مسئولیت خود آگاه شود و به سمت کارهای ناتمام یا کسانی رود که مشتاقانه منتظرش هستند، هرگز نمیتواند به زندگیاش خاتمه دهد. او به چرایی وجودش پی برده و چگونگیاش را نیز خواهد یافت.
روشنا شالچی
وقتی غیرممکن بودن جایگزینی یک فرد معلوم شد، مسئولیتش در قبال زندگی خویش و دوامش با تمام شکوه، معلوم میشود.
روشنا شالچی
حجم
۱۴۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۴۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان