بریدههایی از کتاب انسان در جست و جوی معنا
۴٫۰
(۲۲۱)
باید خودمان را کسی ببینیم که هر روز و هر ساعت، زندگی از او سؤال میکند. پاسخ ما نباید محدود به حرف باشد، باید عمل کرد. درست عمل کرد. زندگی یعنی پذیرش مسئولیت برای یافتن پاسخی درست به مشکلات و انجام کارهایی که مختص هر فرد است.
این کارها و بنابراین معنای زندگی، در هر انسان و هر لحظه متفاوت است. بنابراین تعریف معنای زندگی به یک بیان عمومی غیرممکن است.
روشنا شالچی
نیچه: «کسی که به چرایی زندگی رسیده باشد، چگونگیاش را خواهد یافت.»
روشنا شالچی
به جای اینکه مشکلات اردوگاه را آزمایشی از قدرت درونی خود ببینند، زندگی خود را جدی نمیگرفتند و آن را بینتیجه میدانستند. ترجیح میدادند چشمهایشان را ببندند و در گذشته زندگی کنند. برای چنین افرادی، زندگی بیمعنا میشد.
روشنا شالچی
ممکن است حتی در اردوگاه کار، عظمت انسانیاش را حفظ کند. داستایوفسکی میگوید: «تنها از یک چیز میترسم: شایستهٔ رنجهایم نباشم.»
روشنا شالچی
برای مقایسهٔ بهتر، رنج انسان شبیه عملکرد گاز است. اگر مقدار خاصی از گاز در اتاقی خالی پمپ شود، اتاق هرقدر هم بزرگ باشد، گاز در اتاق پر میشود. رنج هم روح و ذهن آگاه انسان را پر میکند. کوچک یا بزرگ بودن رنج فرقی ندارد. بنابراین اندازهٔ رنج بشری صددرصد نسبی است.
روشنا شالچی
«مرا روی قلبت مُهر کن! عشق به اندازهٔ مرگ قدرتمند است.»
روشنا شالچی
فقط یک چیز را میدانستم. آنچه آن روز خوب یاد گرفته بودم. اینکه عشق از جسم معشوق فراتر میرود و عمیقترین معنای روحانیاش را مییابد. چه باشد، چه نباشد. زنده باشد یا نباشد. دیگر فرقی نمیکند.
روشنا شالچی
اساساً هر انسانی، حتی در چنین شرایطی میتواند تصمیم بگیرد از نظر روانی و معنوی چهطور باشد. ممکن است حتی در اردوگاه کار، عظمت انسانیاش را حفظ کند. داستایوفسکی میگوید: «تنها از یک چیز میترسم: شایستهٔ رنجهایم نباشم.» بعد از آشنا شدن با آدمهایی که رفتارشان در اردوگاه، رنج آنها و مرگشان گواه این واقعیت بود که آخرین آزادی درونی از بین نمیرود، این کلمات در ذهنم تکرار میشد. میشود گفت آنها شایستهٔ رنجهایشان بودند و با رنج کشیدن، به دستاورد درونی باشکوهی میرسیدند. این همان آزادی معنوی است ـ که نمیتوان آن را گرفت ـ که زندگی را هدفمند و معنادار میکند.
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
فرانکل شیفتهٔ این نقل قول نیچه است که: «کسی که چرایی زندگیاش را بیابد، چگونگی آن را نیز خواهد یافت.»
روشنا شالچی
شوخی بیش از هر چیز دیگری در زندگی بشر، میتواند او را از انزوا بیرون بکشد
محمد امین
هرچه بیشتر موفقیت را هدف خود قرار دهید، بیشتر از دستش خواهید داد.
محمد امین
در اردوگاه کار اجباری نازیها، کسانی که میدانستند مأموریتی در انتظارشان است، امکان بقای بیشتری داشتند.
Ali Kheyrandish
نقش معنادرمانگرها مثل یک چشمپزشک است نه نقاش. نقاش سعی میکند تصویری از دنیا را به ما نشان دهد که خودش آن را میبیند. چشمپزشک سعی میکند ما را قادر به دیدن دنیای واقعی کند.
hamid
نباید به دنبال معنای جامعی از زندگی باشیم. هر شخص مأموریت و وظیفهٔ خاصی در دنیا دارد و برای انجام خواستههای ویژهای تعیین شده است. نه میشود کسی را جایگزین او کرد و نه زندگیاش را تکرار کرد. بنابراین وظیفهٔ هر کسی منحصر به خودش است و فرصت ویژهای است که در اختیارش قرار میگیرد.
hamid
گویا انسان محکوم به سردرگمی ابدی بین پریشانحالی و دلزدگی است
hamid
برای مقایسهٔ بهتر، رنج انسان شبیه عملکرد گاز است. اگر مقدار خاصی از گاز در اتاقی خالی پمپ شود، اتاق هرقدر هم بزرگ باشد، گاز در اتاق پر میشود. رنج هم روح و ذهن آگاه انسان را پر میکند. کوچک یا بزرگ بودن رنج فرقی ندارد. بنابراین اندازهٔ رنج بشری صددرصد نسبی است.
hamid
یک واکنش غیرعادی به شرایط غیرعادی، واکنشی عادی محسوب میشود.
hamid
گاهی از بیمارانی که از انبوه دردهای بزرگ و کوچک رنج میبرند، میپرسید: «چرا خودکشی نمیکنید؟» و از پاسخهایشان عموماً میتوانست راهنمایی برای خطمشی درمانی خود بیابد: در یک زندگی عشق به فرزند دلیل تعهد بود و در زندگی دیگر، استعدادی که باید از آن استفاده میشد. در زندگی سوم، شاید تنها خاطراتی که ارزش حفظ شدن داشتند.
hamid
حق با جورج سارجنت بود که مفهوم «بیمعنایی آموخته شده» را مطرح کرد. او میگفت درمانگری به او گفته بود: «جورج تو باید دریابی دنیا مثل یک لطیفه است. عدالتی وجود ندارد. همه چیز تصادفی و شانسی است. فقط وقتی این را دریابی، متوجه میشوی جدی گرفتنش چهقدر احمقانه است. هدف بزرگی در دنیا وجود ندارد، فقط هست. معنای خاصی وجود ندارد که برای چگونه عمل کردنش تصمیم بگیری.»
کاربر ۳۵۷۹۴۳۴
وقتی انسان مطمئن باشد رنج بردنش معنایی دارد، همیشه برای رنج آماده است.
mss
حجم
۱۴۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۴۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان