بریدههایی از کتاب انسان در جست و جوی معنا
۴٫۰
(۲۲۱)
روزی مرد ایرانی ثروتمندی با یکی از خدمتکارانش در باغش قدم میزد. خدمتکار فریاد زد و گفت ملکالموت را دیده که او را تهدید میکرده. به اربابش التماس کرد چابکترین اسبش را به او بدهد که بگریزد و تا غروب به تهران برسد. ارباب قبول کرد و خدمتکار به سمت تهران به راه افتاد. ارباب در راه بازگشت به خانه، ملکالموت را دید و از او پرسید: «چرا خدمتکارم را تهدید کردی؟» عزراییل جواب داد: «من تهدیدش نکردم. فقط از دیدنش در اینجا تعجب کردم، چون قرار بود امشب او را در تهران ببینم.»
Mozhan122
داستایوفسکی میگوید: «تنها از یک چیز میترسم: شایستهٔ رنجهایم نباشم.»
AuroraaLight
یک واکنش غیرعادی به شرایط غیرعادی، واکنشی عادی محسوب میشود.
مهدی
داستایوفسکی میگوید: «تنها از یک چیز میترسم: شایستهٔ رنجهایم نباشم.»
محمد امین
هیچ کداممان کوچکترین نظری نداشتیم که معنای این اشاره با انگشت چیست.
moonlight
انسان در جستوجوی شادی نیست، بلکه بیشتر در جستوجوی دلیلی برای شاد بودن است، آن هم از طریق محقق کردن معنای بالقوه و ذاتی موجود در یک وضعیت بهخصوص.
روشنا شالچی
یک فرد روانپریش غیرقابل درمان، شاید کارایی خودش را از دست داده باشد، اما هنوز شأن انسانی دارد. این اعتبار روانپزشکی من است. بدون آن نباید فکر کنم که روانپزشک بودن چیز ارزشمندی است. برای چه کسی؟ فقط بابت یک ماشین مغزی آسیبدیده که قابل تعمیر نیست؟ اگر بیمار قطعاً چیزی بیش از این نبود، اُتانازی هم توجیه میشد.
روشنا شالچی
هیچ فرد و هیچ سرنوشتی با فرد و سرنوشت دیگر قابل مقایسه نیست. هیچ شرایطی دوباره تکرار نمیشود و هر شرایط پاسخی متفاوت میطلبد. در برخی شرایط، انسان میتواند با عملکردش سرنوشتش را بسازد. در موارد دیگر بهتر است از فرصتها استفاده کند و شرایط موجود را بپذیرد. گاهی لازم است انسان سرنوشتش را بپذیرد و سر تسلیم فرود بیاورد.
so
انسان در همه جا با سرنوشت خود روبهرو میشود و این شانس را دارد که از رنجها، به چیزی والاتر برسد.
mss
رهایی بشر، به دست عشق و عاشقی کردن است.
هومن
خیلی عجیب است، ضربهای که جای آن باقی نمیمانَد، گاهی میتواند در شرایط خاصی آسیب زنندهتر از ضربهای باشد که جایش باقی مانده است.
صادق وصالی
شوخی یکی از سلاحهای دیگر روح برای حفظ خود بود. روشن است شوخی بیش از هر چیز دیگری در زندگی بشر، میتواند او را از انزوا بیرون بکشد و توان تحمل هر شرایطی را در او افزایش دهد
shamim
ما نمیتوانستیم دندانهایمان را مسواک کنیم و با وجود کمبود ویتامین زیادی که داشتیم، لثههایمان از همیشه سالمتر بود. گاهی تا شش ماه یک لباس توی تنمان بود، تا کاملاً از شکل و قیافه بیفتد. گاهی تا مدتها نمیتوانستیم، حتی خیلی کوتاه، خودمان را بشوییم. چون لولههای آب یخ میزد و با این حال زخمهای روی دستمان با وجود آن همه خاک و کثیفی چرک نمیکرد. البته جز یخزدگیها. یا مثلاً کسانی که خوابشان سبک بود و با کوچکترین صدایی از اتاق کناری بیدار میشدند، حالا با صدای خروپف بلند هماتاقیشان که کنار گوششان خوابیده بود، به خواب عمیق میرفتند.
حالا اگر از ما بپرسند اینکه داستایوفسکی گفته «انسان موجودی است که با هر شرایطی خودش را وفق میدهد» درست است یا نه، میگوییم: «بله
shamim
هرچه انسان بیشتر خودش را فراموش کند ـ با تقدیم خود برای خدمت یا عشق ورزیدن به دیگری ـ انسانتر است
sumit
پس از تمام رنجهایش، حالا از چیزی نمیترسد، جز خدا.
sumit
گفتم هرکدام از ما کسی را داریم که چشم به راه ماست. یک دوست، یک همسر، زنده یا مرده یا خدا که هیچ وقت توقع ندارد ما ناامیدش کنیم. امیدوار است با غرور رنج ببریم، نه با حقارت به دنبال مردن باشیم.
درّین
دو مورد را به یاد دارم که قصد خودکشی داشتند و موردشان مشابه بود. هر دو نفر دربارهٔ قصدشان به خودکشی حرف زده بودند. هر دو مثل هم حرف میزدند و میگفتند دیگر انتظاری از زندگی ندارند. در هر دو مورد با طرح سؤال به آنها فهمانده شد زندگی هنوز انتظاراتی از آنها دارد. چیزی در آینده که انجامش از آنها انتظار میرود. در واقع فهمیدیم یکی از آنها دلتنگ فرزندش است که عاشقانه دوستش داشت و او در کشوری دیگر انتظارش را میکشید. دلیل نفر دوم، یک چیز بود نه یک فرد. این مرد، دانشمندی بود که مجموعه کتابهایی را نوشته بود و باید تمامشان میکرد. کارش را کس دیگری نمیتوانست انجام دهد، همان طور که فرد دیگری نمیتوانست جای خالی محبتهای پدر را در زندگی آن بچه پر کند.
درّین
هیچ چیز قابل بازگشت نیست و هیچ چیزی را هم نمیشود از بین برد. چرا که بود قطعیترین نوعِ وجود است.
zahra_biniyaz
«بله. انسان با هر شرایطی تطبیق پیدا میکند. اما از چگونگیاش نپرسید.»
Anahita Jafarzadeh
در یک نظرسنجی آماری دیگر، هفت هزار و نهصد و چهل و هشت دانشجو از چهل و هشت دانشکده، توسط جامعهشناسان دانشگاه جان هاپکینز مورد بررسی قرار گرفتند. گزارش نخست آنها، بخشی از یک تحقیق دو ساله بود که انجمن ملی سلامت روانی نقش حامی مالیاش را ایفا میکرد. در پاسخ به سؤال «مهمترین چیز در زندگی»، شانزده درصد دانشجویان، «داشتن پول زیاد» و هفتاد و هشت درصد از آنها، هدف اولیهشان را «یافتن هدف و معنای زندگی» ذکر کرده بودند.
محمد
حجم
۱۴۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۴۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان