بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب انسان در جست و جوی معنا | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب انسان در جست و جوی معنا

بریده‌هایی از کتاب انسان در جست و جوی معنا

۴٫۰
(۲۲۱)
جست‌وجوی معنا برای انسان انگیزهٔ اصلی زندگی اوست، نه استدلالی ثانویه از تمایلات غریزی‌اش. این معنا منحصر به‌فرد و ویژهٔ خود اوست و باید فقط توسط خودش پیدا شود.
Narges Rezaei
از آشویتس فهمیدیم که انسان چه توانایی‌هایی دارد. و از هیروشیما فهمیدیم که چه چیزی در معرض خطر است.
دختر بهاری
یک بار یک زن آمریکایی نزدم آمد و گفت: «چه‌طور هنوز می‌توانید کتاب‌های‌تان را به زبان آلمانی و زبان آدولف هیتلر بنویسید؟» در پاسخ از او پرسیدم آیا در آشپزخانه‌اش چاقو دارد و وقتی پاسخ مثبت داد، وانمود کردم ترسیده‌ام و شوکه شده‌ام و گفتم: «چه‌طور می‌توانید هنوز از چاقو استفاده کنید، وقتی بسیاری از جنایتکاران با چاقو قربانی‌های‌شان را کشته‌اند؟» دیگر به آلمانی نوشتن کتاب‌هایم اعتراض نکرد.
دختر بهاری
معنای زندگی همیشه تغییر می‌کند، اما از بین نمی‌رود.
دختر بهاری
«طوری زندگی کن که انگار برای بار دوم زندگی می‌کنی و حالا در مسیر تکرار اشتباهات زندگی نخست گام برمی‌داری.»
دختر بهاری
نه می‌شود کسی را جایگزین او کرد و نه زندگی‌اش را تکرار کرد.
دختر بهاری
سلامت روانی مستلزم درجهٔ خاصی از تنش است، تنش بین آن‌چه به آن رسیده‌ایم و آن‌چه هنوز باید انجام دهیم یا تفاوت بین آن‌چه هستیم و آن‌چه باید باشیم.
دختر بهاری
این تجارب ارزشمند احساس عجیبی را می‌سازد که پس از تمام رنج‌هایش، حالا از چیزی نمی‌ترسد، جز خدا
دختر بهاری
باید این حقیقت را دریابد که حتی در رنج کشیدن، در دنیا تک و تنهاست. هیچ کس از این رنج رهایش نمی‌کند. تنها فرصت موجود برایش این است که چگونه با مشکلات برخورد کند.
دختر بهاری
ما به یک تغییر اساسی در طرز فکرمان نیاز داشتیم. باید خودمان را می‌شناختیم و به افراد ناامید هم می‌آموختیم مهم نیست چه انتظاری از زندگی داریم، مهم این است زندگی چه انتظاری از ما دارد.
ZohaDeyhami
«پاسخ مثبت به زندگی با وجود همه چیز» راه درمان بسیاری از رنج‌هاست و زندگی تحت هر شرایطی معانی بالقوهٔ خودش را دارد، حتی در تیره‌بختانه‌ترین شرایطش.
کاربر ۶۶۱۱۸۹
در طول این مرحلهٔ روان‌شناختی، مشاهده شد افرادی که خوی بدوی‌تر داشتند، نمی‌توانستند از شر تأثیرات وحشیانهٔ اطراف‌شان در زندگی اردوگاه خلاص شوند و حالا که آزاد بودند، فکر می‌کردند می‌توانند وحشیانه و گستاخانه از آزادی‌شان استفاده کنند. تنها تغییر در آن‌ها این بود که حالا به جای ستمدیده، ستمگر شده بودند. آن‌ها نه موضوع بی‌عدالتی، که خودشان عامل بی‌عدالتی و رفتار ناعادلانه شده بودند. و رفتار خود را با تجربیات وحشتناک قبل توجیه می‌کردند.
آزمین
او مثل نیچه معتقد بود کسی که چرایی زندگی‌اش را بیابد، چگونگی‌اش را نیز خواهد یافت. نسخه‌ای که در جهان بی‌معنای امروز، هنوز کار می‌کند.
کاربر ۶۷۷۳۵۹۱
یک بار پزشک عمومی سالخورده‌ای به خاطر افسردگی شدید، برای مشاوره نزدم آمد. نمی‌توانست با مرگ همسرش که دو سال پیش مرده بود و او بیش از همه دوستش داشت، کنار بیاید. چه‌طور می‌توانستم کمکش کنم؟ چه باید به او می‌گفتم؟ چیزی نگفتم، جز این‌که او را با این سؤال به چالش کشیدم: «دکتر اگر شما اول می‌مردید و همسرتان به جای شما زنده می‌ماند، چه اتفاقی می‌افتاد؟» «اوه. برایش وحشتناک بود. چه‌قدر رنج می‌کشید!» «می‌بینید دکتر؟ چنین رنجی نصیب او می‌شد. حالا شما هستید که این رنج را به جای او تحمل می‌کنید و مطمئن باشید این به جان خریدن رنج و نجات دادن او ارزشمند است.» چیزی نگفت. فقط با من دست داد و با خونسردی دفترم را ترک کرد. رنج وقتی معنی رنج ندارد که معنایی مثل فداکاری پیدا کند.
سورینام
اسپینوزا در کتاب «اخلاق» خود چه می‌گوید؟ ــ عواطف رنج‌آور به محض این‌که تصویر شفاف و دقیقی از آن‌ها شکل دهیم، دیگر رنج‌آور نخواهند بود.
سورینام
فقط یک چیز را می‌دانستم. آن‌چه آن روز خوب یاد گرفته بودم. این‌که عشق از جسم معشوق فراتر می‌رود و عمیق‌ترین معنای روحانی‌اش را می‌یابد. چه باشد، چه نباشد. زنده باشد یا نباشد. دیگر فرقی نمی‌کند.
سورینام
می‌خواستیم برای نخستین بار، اطراف اردوگاه را به چشم فردی آزاد ببینیم. «آزادی» ـ با خودمان تکرارش می‌کردیم و هنوز باورمان نمی‌شد. در تمام این سال‌ها، آن‌قدر این کلمه را تکرار کرده بودیم و خوابش را دیده بودیم که معنایش را از دست داده بود. هنوز وارد خودآگاه‌مان نشده بود. نمی‌توانستیم این حقیقت را بفهمیم که آزادی از آنِ ماست.
Niloofar
البته لازم نبود که از اشک ریختن خجالت بکشیم. این اشک‌ها شاهد بزرگ‌ترین شهامت‌ها بودند. شهامت رنج کشیدن. افراد کمی این را درک می‌کردند
Niloofar
طوری زندگی کنید که انگار برای بار دوم زندگی می‌کنید و بار اول اشتباه زندگی کرده بودید.
Mozhan122
عشق تنها راه دستیابی به شخصیت درونی فرد دیگری است. هیچ‌کس نمی‌تواند از جوهر انسانی فرد دیگری آگاهی کامل پیدا کند، مگر این‌که عاشقش شود. انسان با عشق می‌تواند ویژگی‌های اساسی معشوقش را دریابد و حتی استعدادهای موجود در او را ببیند که هنوز تحقق نیافته‌اند و او باید محقق‌شان کند.
Mozhan122

حجم

۱۴۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱۴۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان