بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب انسان در جست و جوی معنا | صفحه ۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب انسان در جست و جوی معنا

بریده‌هایی از کتاب انسان در جست و جوی معنا

۴٫۰
(۲۲۱)
«هیچ قدرتی روی زمین نمی‌تواند آن‌چه را که تجربه کرده‌اید، از شما بگیرد.»
محمد
عواطف رنج‌آور به محض این‌که تصویر شفاف و دقیقی از آن‌ها شکل دهیم، دیگر رنج‌آور نخواهند بود.
محمد
یک بار پزشک عمومی سالخورده‌ای به خاطر افسردگی شدید، برای مشاوره نزدم آمد. نمی‌توانست با مرگ همسرش که دو سال پیش مرده بود و او بیش از همه دوستش داشت، کنار بیاید. چه‌طور می‌توانستم کمکش کنم؟ چه باید به او می‌گفتم؟ چیزی نگفتم، جز این‌که او را با این سؤال به چالش کشیدم: «دکتر اگر شما اول می‌مردید و همسرتان به جای شما زنده می‌ماند، چه اتفاقی می‌افتاد؟» «اوه. برایش وحشتناک بود. چه‌قدر رنج می‌کشید!» «می‌بینید دکتر؟ چنین رنجی نصیب او می‌شد. حالا شما هستید که این رنج را به جای او تحمل می‌کنید و مطمئن باشید این به جان خریدن رنج و نجات دادن او ارزشمند است.» چیزی نگفت. فقط با من دست داد و با خونسردی دفترم را ترک کرد. رنج وقتی معنی رنج ندارد که معنایی مثل فداکاری پیدا کند.
mina
به گفتهٔ نیچه: «کسی که به چرایی زندگی رسیده باشد، چگونگی‌اش را خواهد یافت.»
mina
شوخی بیش از هر چیز دیگری در زندگی بشر، می‌تواند او را از انزوا بیرون بکشد و توان تحمل هر شرایطی را در او افزایش دهد. حتی برای چند لحظه.
mina
میزان مرگ بین کریسمس ۱۹۴۴ و سال نو ۱۹۴۵ از قبل خیلی بیش‌تر بود. به نظر او دلیل این افزایش، شرایط کاری سخت‌تر، کمبود غذا، تغییر آب و هوا یا شیوع بیماری نبود. این بود که بیش‌تر زندانی‌ها امیدوار بودند تا کریسمس سال آینده به خانه برگردند. وقتی خبر امیدبخشی نشنیدند، جرأت و امیدشان را از دست دادند و این ناامیدی نابودشان کرد.
کاربر ۳۴۰۹۲۵۳
زیگموند فروید می‌گوید: «اجازه دهید یک بار تعدادی از متفاوت‌ترین افراد، به صورت یکسانی گرسنه شوند. با افزایش نیاز ضروری گرسنگی، همهٔ تفاوت‌های فردی رنگ می‌بازند و کم‌کم شکل مشابهی از اصرار شدید در آن‌ها ظاهر می‌شود.» فروید از زندگی درون اردوگاه کار اجباری خبر نداشت. طرز فکر او مناسب زندگی‌های اعیانی فرهنگ ویکتوریایی بود، نه زندگی کثیف در آشویتس. در آن‌جا، تفاوت فردی کمرنگ نمی‌شد، بلکه برعکس، افراد متفاوت‌تر می‌شدند. ماسک روی صورت خود را برمی‌داشتند. ماسک قدیس بودن و شیطان‌صفتی را.
نفیسه
قصد متناقض می‌تواند به اختلالات خوابیدن هم کمک کند. ترس از بی‌خوابی حاصل قصد مفرط خوابیدن است که درست نتیجهٔ معکوسی در بیمار می‌دهد. برای غلبه بر این ترس خاص، معمولاً به بیمار توصیه می‌کنم سعی نکند بخوابد، بلکه درست برعکس، سعی کند تا جایی که ممکن است، بیدار بماند. به عبارت دیگر، ایستادن در مقابل اضطراب پیش‌بینی، مانع از انجام آن می‌شود و مقاومت کردن در برابر خوابیدن، موجب می‌شود فرد خیلی زود بخوابد. قصد متناقض نوشدارو نیست. بلکه ابزار مفیدی است برای درمان وسواس فکری و شرایط هراس‌انگیز، به‌خصوص در مواردی که با اضطراب پیش‌بینی همراه است. به‌علاوه توصیه‌ای درمانی است که در کوتاه‌مدت جواب می‌دهد. البته نباید نتیجه گرفت چنین درمان سریعی حتماً اثرات درمانی موقت دارد.
نفیسه
بود قطعی‌ترین نوعِ وجود است.
نفیسه
یک بار پزشک عمومی سالخورده‌ای به خاطر افسردگی شدید، برای مشاوره نزدم آمد. نمی‌توانست با مرگ همسرش که دو سال پیش مرده بود و او بیش از همه دوستش داشت، کنار بیاید. چه‌طور می‌توانستم کمکش کنم؟ چه باید به او می‌گفتم؟ چیزی نگفتم، جز این‌که او را با این سؤال به چالش کشیدم: «دکتر اگر شما اول می‌مردید و همسرتان به جای شما زنده می‌ماند، چه اتفاقی می‌افتاد؟» «اوه. برایش وحشتناک بود. چه‌قدر رنج می‌کشید!» «می‌بینید دکتر؟ چنین رنجی نصیب او می‌شد. حالا شما هستید که این رنج را به جای او تحمل می‌کنید و مطمئن باشید این به جان خریدن رنج و نجات دادن او ارزشمند است.»
نفیسه
جست‌وجوی معنا برای انسان انگیزهٔ اصلی زندگی اوست، نه استدلالی ثانویه از تمایلات غریزی‌اش. این معنا منحصر به‌فرد و ویژهٔ خود اوست و باید فقط توسط خودش پیدا شود. در این صورت است که ارادهٔ معطوف به معنا در او ارضا می‌شود.
نفیسه
برای هر یک از زندانیان آزادشده، روزی می‌رسید که نگاهی به زندگی در اردوگاه بیندازند و نفهمند چه‌طور آن روزها را تحمل کرده‌اند. همان طور که روز آزادی‌شان را مثل رویایی زیبا می‌دیدند، با نگاه به زندگی اردوگاه، همه چیز را مثل کابوس می‌دیدند. برای کسی که به خانه برگشته، این تجارب ارزشمند احساس عجیبی را می‌سازد که پس از تمام رنج‌هایش، حالا از چیزی نمی‌ترسد، جز خدا.
نفیسه
نیچه: «کسی که به چرایی زندگی رسیده باشد، چگونگی‌اش را خواهد یافت.
yasamin
آیندهٔ نامعلوم برای همه ناامیدکننده به نظر می‌رسد
نفیسه
یکی از ویژگی‌های انسان این است که می‌تواند تنها با امید به آینده زندگی کند. دیدگاهی در ارتباط با ابدیت است. و این یعنی امیدواری در سخت‌ترین شرایط زندگی، اگرچه گاهی مجبور می‌شود از ذهنش کار بکشد.
نفیسه
بی‌تفاوتی زندانیان، جدا از نقشش به عنوان یک مکانیسم دفاعی، نتیجهٔ عوامل دیگر هم بود. گرسنگی و بی‌خوابی هم موثر بود (همان طور که در زندگی عادی است) و همین طور بی‌حوصلگی که مشخصهٔ دیگری از وضعیت روحی زندانیان بود.
نفیسه
زندانی‌ها از تصمیم‌گیری و انتخاب هر شیوه‌ای می‌ترسیدند. این نتیجهٔ این احساس قوی بود که حاکم بر سرنوشت خود نیستند و کسی نباید سعی در تأثیرگذاری روی آن داشته باشد، بلکه باید اجازه دهد اتفاق بیفتد. افزون بر این، بی‌تفاوتی شدیدی وجود داشت که کم‌ترین تعهدی را در آن‌ها ایجاد نمی‌کرد.
نفیسه
«مرا روی قلبت مُهر کن! عشق به اندازهٔ مرگ قدرتمند است.»
نفیسه
چند نفر از همکاران من در اردوگاه که روانکاو و روان‌شناس بودند، دربارهٔ واپس‌زنی زندانیان اردوگاه حرف می‌زدند که به معنای بازگشت به وضعیت ذهنی ابتدایی بود. خواسته‌ها و رویاهای‌شان در خواب‌های‌شان مشهود بود. رویای اغلب زندانیان چه بود؟ نان، کیک، سیگار و حمام گرم. چون این نیازهای ساده در آن‌ها تأمین نمی‌شد، اغلب به شکل رویا بروز می‌کرد. این‌که داشتن این رویاها خوب بود یا نه، موضوع دیگری است. شخص رویاباف مجبور بود از خواب بیدار شود و به واقعیت زندگی در اردوگاه برگردد و تناقض آشکار بین زندگی حقیقی و رویایش را بپذیرد.
نفیسه
بی‌تفاوت شدن، نشانهٔ اصلی فاز دوم، سازکار ضروری دفاع از خود بود. کم‌کم تمام احساسات و تلاش‌ها روی یک کار متمرکز می‌شد، نجات زندگی خود و پیشی گرفتن از دیگران. بارها از زندانیانی که عصرها به خوابگاه برمی‌گشتند و در طول روز سخت کار کرده بودند، می‌شنیدی که می‌گفتند: «خب، یک روز دیگر هم گذشت.» چنین حالتی به‌خوبی درک می‌شد که با ضرورت تمرکز بر زنده ماندن ادغام شده و سطح بهبود روحی زندانیان را تقلیل می‌داد.
نفیسه

حجم

۱۴۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱۴۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان