بابت کوچکترین چیزها کتکمان میزدند. حتی گاهی بیدلیل. مثلاً توزیع نان در محل کار جیرهبندی داشت و برای دریافتش صف میایستادیم. یک بار مردی که پشتم ایستاده بود، کمی از صف بیرون رفت و تقارن مورد نظر افسر اساس را به هم زد. نمیدانم چه شد و در سر افسر اساس چه گذشت، اما ناگهان دو ضربهٔ محکم در پشت سرم حس کردم. فقط دیدم با چوبدستیاش مرا میزند. در چنین لحظاتی این درد جسمی نبود که خیلی به ما صدمه میزد (درست مثل تنبیه بچهها)، رنج روحیِ ناشی از نبود استدلال منطقی بود.
Bahar
قصد متناقض میتواند به اختلالات خوابیدن هم کمک کند. ترس از بیخوابی حاصل قصد مفرط خوابیدن است که درست نتیجهٔ معکوسی در بیمار میدهد. برای غلبه بر این ترس خاص، معمولاً به بیمار توصیه میکنم سعی نکند بخوابد، بلکه درست برعکس، سعی کند تا جایی که ممکن است، بیدار بماند. به عبارت دیگر، ایستادن در مقابل اضطراب پیشبینی، مانع از انجام آن میشود و مقاومت کردن در برابر خوابیدن، موجب میشود فرد خیلی زود بخوابد.
رضا برزگری
ضربهای که جای آن باقی نمیمانَد، گاهی میتواند در شرایط خاصی آسیب زنندهتر از ضربهای باشد که جایش باقی مانده است.
SaNaZ
آنها میتوانستند از محیط وحشتناک اطرافشان، به دنیای غنی درونی و آزادی روحیشان پناه ببرند
sumit
یک واکنش غیرعادی به شرایط غیرعادی، واکنشی عادی محسوب میشود. حتی ما روانپزشکها هم در شرایط غیرعادی مثل فرستادن فردی سالم به تیمارستان، انتظار واکنشی غیرعادی را داریم که در آن حالت، درجهای از عادی بودن تلقی میشود.
SaNaZ
داستایوفسکی میگوید: «تنها از یک چیز میترسم: شایستهٔ رنجهایم نباشم.»
SaNaZ
نباید به دنبال معنای جامعی از زندگی باشیم. هر شخص مأموریت و وظیفهٔ خاصی در دنیا دارد و برای انجام خواستههای ویژهای تعیین شده است. نه میشود کسی را جایگزین او کرد و نه زندگیاش را تکرار کرد. بنابراین وظیفهٔ هر کسی منحصر به خودش است و فرصت ویژهای است که در اختیارش قرار میگیرد.
yasamin
داستایوفسکی میگوید: «تنها از یک چیز میترسم: شایستهٔ رنجهایم نباشم.»
نجمه
شوخی بیش از هر چیز دیگری در زندگی بشر، میتواند او را از انزوا بیرون بکشد و توان تحمل هر شرایطی را در او افزایش دهد.
نجمه
«کسی که چرایی زندگیاش را بیابد، چگونگی آن را نیز خواهد یافت.»
sayna.s