بریدههایی از کتاب انسان در جست و جوی معنا
۴٫۰
(۲۲۱)
حق با جورج سارجنت بود که مفهوم «بیمعنایی آموخته شده» را مطرح کرد. او میگفت درمانگری به او گفته بود: «جورج تو باید دریابی دنیا مثل یک لطیفه است. عدالتی وجود ندارد. همه چیز تصادفی و شانسی است. فقط وقتی این را دریابی، متوجه میشوی جدی گرفتنش چهقدر احمقانه است. هدف بزرگی در دنیا وجود ندارد، فقط هست. معنای خاصی وجود ندارد که برای چگونه عمل کردنش تصمیم بگیری.»
نباید چنین نقدی را تعمیم داد. آموزش ضروری است. اما درمانگران باید کارآموزان را در برابر پوچگرایی ایمنسازی کنند، نه اینکه آنها را به بدبینی ترغیب کنند که در مقابل پوچگرایی خود مکانیسمی دفاعی داشته باشند.
علی شهبازی
از نظر من این یک ضرورت است: طوری زندگی کنید که انگار برای بار دوم زندگی میکنید و بار اول اشتباه زندگی کرده بودید.
علی شهبازی
از نظر اروپاییها، این خصیصهٔ آمریکاییهاست که بارها و بارها به انسانها میگویند باید «شاد باشند». اما شادی اکتسابی نیست و باید خودش به وجود بیاید. باید دلیلی برای شادی وجود داشته باشد و وقتی این دلیل پیدا شود، شخص خودبهخود شاد میشود. همان طور که میدانیم، انسان در جستوجوی شادی نیست، بلکه بیشتر در جستوجوی دلیلی برای شاد بودن است، آن هم از طریق محقق کردن معنای بالقوه و ذاتی موجود در یک وضعیت بهخصوص. این نیاز به دلیل، شبیه پدیدهٔ خاص دیگری در انسان، یعنی خندیدن است. اگر میخواهید کسی بخندد، باید دلیلی برایش بیاورید. مثلاً میتوانید برایش جوک بگویید. اما نمیشود بهزور از او بخواهید بخندد. این اجبار مثل این است که به دیگران میگویید جلو دوربین بگویند سیب تا در عکس لبخندی بیروح و مصنوعی داشته باشند.
علی شهبازی
هرکدام از ما کسی را داریم که چشم به راه ماست. یک دوست، یک همسر، زنده یا مرده یا خدا که هیچ وقت توقع ندارد ما ناامیدش کنیم. امیدوار است با غرور رنج ببریم، نه با حقارت به دنبال مردن باشیم.
کتابخون
وقتی انسان درمییابد سرنوشتش در رنج کشیدن است، باید این رنج کشیدن را به عنوان وظیفه بپذیرد. به عنوان تنها کار و وظیفه. باید این حقیقت را دریابد که حتی در رنج کشیدن، در دنیا تک و تنهاست. هیچ کس از این رنج رهایش نمیکند. تنها فرصت موجود برایش این است که چگونه با مشکلات برخورد کند.
کتابخون
ما به یک تغییر اساسی در طرز فکرمان نیاز داشتیم. باید خودمان را میشناختیم و به افراد ناامید هم میآموختیم مهم نیست چه انتظاری از زندگی داریم، مهم این است زندگی چه انتظاری از ما دارد. نباید دربارهٔ معنای زندگی سؤال کنیم. باید خودمان را کسی ببینیم که هر روز و هر ساعت، زندگی از او سؤال میکند. پاسخ ما نباید محدود به حرف باشد، باید عمل کرد. درست عمل کرد. زندگی یعنی پذیرش مسئولیت برای یافتن پاسخی درست به مشکلات و انجام کارهایی که مختص هر فرد است.
کاربر ۳۵۷۲۶۶۲
داستایوفسکی میگوید: «تنها از یک چیز میترسم: شایستهٔ رنجهایم نباشم.»
کتابخون
از نظر من این یک ضرورت است: طوری زندگی کنید که انگار برای بار دوم زندگی میکنید و بار اول اشتباه زندگی کرده بودید.
Sari
وقتی انسان بداند زندگیاش معنا و هدفی ارزشمند دارد، میتواند بر مشکلاتش غلبه کن
Sari
بیتردید انسان موجودی فانی است و آزادیاش محدود است. او از بند شرایط آزاد نیست، اما آزاد است که در برابر شرایط بایستد.
Sari
وقتی انسان مطمئن باشد رنج بردنش معنایی دارد، همیشه برای رنج آماده است.
Sari
این انحصار و یکتایی که افراد را از هم تفکیک میکند و به زندگیشان معنا میدهد، در کارهای خلاقانه نیز به اندازهٔ عشق نقش دارد. وقتی غیرممکن بودن جایگزینی یک فرد معلوم شد، مسئولیتش در قبال زندگی خویش و دوامش با تمام شکوه، معلوم میشود.
Sari
. اسپینوزا در کتاب «اخلاق» خود چه میگوید؟ ــ عواطف رنجآور به محض اینکه تصویر شفاف و دقیقی از آنها شکل دهیم، دیگر رنجآور نخواهند بود.
Sari
کلمهٔ لاتین finis دو معنا دارد: پایان و هدفی برای رسیدن. کسی که نمیتوانست پایان این حیات موقتی را ببیند، نمیتوانست به هدف تقریبی زندگی برسد و برخلاف کسانی که زندگی عادی دارند، برای آیندهٔ معلوم زندگی کند
Sari
یک زندگی فاعلانه از اهداف انسان فرصتهایی میسازد تا در کارهای خلاقه، ارزشها را بیابد، درحالیکه زندگی منفعلانه، این فرصت را به او میدهد که با تجربهٔ زیبایی، هنر و طبیعت به کمال برسد. اما در زندگی خالی از خلاقیت و لذت هم هدفی وجود دارد که فرصت بروز رفتار اخلاقیتر را فراهم میسازد. یعنی در طرز فکر انسان نسبت به وجودش، وجودی که با نیروهای خارجی محدود شده است. برای این آدم، زندگی فاعلانه و زندگی لذتمحور ممنوع شده است، اما تنها خلاقیت و لذت نیستند که معنای خاصی دارند. اگر زندگی در کل معنادار باشد، رنج کشیدن هم باید معنا داشته باشد. رنج بخش نابودنشدنی زندگی است، حتی به عنوان سرنوشت و مرگ. زندگی انسان بدون رنج و مرگ کامل نیست.
Sari
کسی که چرایی زندگیاش را بیابد، چگونگیاش را نیز خواهد یافت
Sari
نیاز واقعی بشر به وضعیت روحی بدون تنش نیست، بلکه کشمکش و تلاش برای رسیدن به هدف ارزشمند و کاری است که آزادانه انتخاب شده باشد. آنچه او نیاز دارد، تخلیهٔ تنش به هر قیمتی نیست، بلکه پیدا کردن معنای بالقوهای است که منتظر است تا او آن را محقق کند.
mss
انسان در همه جا با سرنوشت خود روبهرو میشود و این شانس را دارد که از رنجها، به چیزی والاتر برسد.
SaNaZ
زندگی انسان بدون رنج و مرگ کامل نیست.
SaNaZ
ما در زندگی خالی از خلاقیت و لذت هم هدفی وجود دارد که فرصت بروز رفتار اخلاقیتر را فراهم میسازد. یعنی در طرز فکر انسان نسبت به وجودش، وجودی که با نیروهای خارجی محدود شده است. برای این آدم، زندگی فاعلانه و زندگی لذتمحور ممنوع شده است، اما تنها خلاقیت و لذت نیستند که معنای خاصی دارند. اگر زندگی در کل معنادار باشد، رنج کشیدن هم باید معنا داشته باشد.
mss
حجم
۱۴۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۴۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان