بریدههایی از کتاب اسلام شناسی
۴٫۸
(۲۸)
... برای صدق گفتار ما کافی است که خواننده عزیز تنها در شکنجه و خون دلهایی که مردم الجزایر از ملت متمدن!!! فرانسه در عرض چند سال دید دقت نماید و نفوسی که به دست این جانور درنده به خون آغشته گشته و شهرهایی که در زیر آتش گلولههایش ویران شده و شدائدی که مردم بی گناهش از آنها دیدهاند از نظر بگذراند و بر این تمدن نفرین فرستد و هم چنین ظلم و بیدادی که ملت عرب از انگلیسیها و ملت سودان و
سرخ پوستان آمریکا و اروپای شرقی از اتحاد جماهیر شوروی و ستمهایی که خود ما از دست همینها دیدهایم به یاد آورده بر این آدمخواران قرن بیستم نفرین کند. دردناکتر از همه این است که این جنایات را به اسم خیرخواهی و بشر دوستی مرتکب میشوند و حال آنکه این همان بردهگیری
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
لیکن باید دید آیا صرف بر انداختن اسم برده و بردهگیری از زبانها و یافت نشدن اشخاص به این اسم، یک دانشمندی را که آزادانه فکر میکند قانع میسازد؟ و آیا مردم فهمیده نمیپرسند که مگر در این مساله بحث و نزاع بر سر اسم بود که با منع از بردن اسم برده و اطلاق اسم حرّ بر بندگان مطلب تمام و نزاع خاتمه یابد اگر چه آش همان آش و کاسه همان کاسه باشد؟
باز هم منافع کار عدهای را از آنان سلب و ارادهشان را تابع اراده خود بکنند؟ آیا این همه گفتگوها و مبارزههای اساسی بر سر واقعیت و حقیقت معنای آزادی و آثار آن بود و راستی اینها با رسوم بردگی مخالفند؟! اگر مخالفند پس آن رفتار وحشیانه در جنگ جهانی دومشان چه بود که دول ضعیف را تسلیم بلاقید و شرط خود نموده چون مور و ملخ به شهرها و دیارشان تاخته
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
در صدر اسلام در یکی از جنگها عدهای اسیر گشتند و مسلمانان ایشان را در بند کشیدند، حضرت رسول اکرم صلیالله علیه و آله و سلم نگاهی به اسرا انداخته و لبخندی بر لب مبارکشان نقشبست. یکی از این اسرا رنجیده شد و اعتراض کرده و گفت: ما را در بند کشیدهاید و میخندید؟
حضرت فرمودند: خنده من از این بود که انسان گاهی مجبور است جماعتی را با شمشیر و زنجیر و بند بهطرف بهشت بکشاند و ببرد. ضَحِکت من قوم یؤْتی بهم إِلی الجنه فی کبْل الحدید. (ابن اثیر، نهایه، ج ۴، ص ۱۴۴)
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
در جهاد اسلام جنگجویان مسلمان به دنبال منفعت نیستند و فقط جان و مالشان را به خاطر خدا در طبق اخلاص مینهند تا دیگران هدایت شوند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
غیرت و از خود گذشتگی انسان مؤمن وی را حرکت میدهد تا جام آب را به دست گرفته و به سوی این تشنهکامان به ارمغان برد؛ گرچه میداند آنان در ابتداء ادعای او را نخواهند پذیرفت و او را متهم می کنند که آنچه آوردهای آب نیست و چه بسا از سر خشونت در برابر این مهربانی دست به شمشیر برده او را زخمی کرده یا بکشند. ولی مؤمن خداجو ایثار نموده و باز هم دست از تلاش نمیکشد و سعی خود را میکند تا به هر قیمتی شده قطراتی از این آب را به کام تشنه ایشان بنشاند تا چون طعم گوارای آب را چشیدند دست از دشمنی بردارند و خود بر سر سفره حقیقت حاضر شوند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
جهاد در اسلام یکی از شاخههای ایثار و از خود گذشتگی است. جهاد در اسلام دعوت دیگران به حق و خون دل خوردن برای نجات دیگران از باطل است. انسان مسلمان وقتی بر سر سفره دین و معنویت می نشیند و از شربت گوارای اسلام مینوشد و هر روز جلوهای از جلوههای دلربای عالم معنا را تماشا می کند، وجدان پاکش اجازه نمی دهد که از این سفره به تنهائی استفاده نماید و دیگران را به این خوان گسترده دعوت ننماید
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
کشورهای پیشرفته جهان سالها از مردم بابت قرضهائی که بانکها میدادند سود میگرفتند و با این کار ظلم زیادی در حق فقرا انجام شد. اما پس از چندین دهه فهمیدند که این کار به زیان اقتصاد جامعه است و تلاش نمودند که سیستم بانکداری ربوی را از جامعه خود حذف نموده و به مردم در موارد نیاز وام بیبهره پرداخت نمایند.
متاسفانه هنوز هم در برخی از جوامع پیشرفته و غیرپیشرفته وامهای با بهره وجود دارد و کمر فقرا و نیازمندان را شکسته و تولید و اقتصاد را از بین میبرد.
بنابراین عقل بشری به تنهائی برای رسیدن بشر به قله سعادت کافی نیست و باید خداوند از طریق هادیان الهی راه صحیح زندگی را به بشر بیاموزد و آنان را از خطرات این مسیر آگاه نماید.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
أمّا خداوند در قرآن میفرماید: ربا و گرفتن سود پول، اقتصاد یک جامعه را به شکل تدریجی از بین می برد و در عوض صدقه دادن و به دیگران کمک کردن آهسته آهسته سرمایهها را افزایش داده و موجب رشد می گردد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
۲. عقل بشری حتی در شناخت ابعادی از خیر و مصلحت مادی بشر نیز عاجز و ناتوان است. کشورهای غربی و شرقی سالهاست برای تأمین آرامش و آسایش و امنیت مادی مردم خود برنامهریزی میکنند ولی هنوز نتوانستهاند برای مشکلاتی چون افسردگی و بیمعنا بودن زندگی و سردی کانون خانواده و اختلاف طبقاتی و ... راه حلی بیابند و در دنیای پیشرفته به موازات رواج تمدن کاذب غربی آمار این مشکلات نیز بیشتر میشود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
عقل جمعی و مدیریت دنیا
چرا خداوند مدیریت دنیای بشر را صددرصد به اختیار عقل جمعی و تجربه و آزمون خطا نسپرده است؟
۱. دانستیم که سعادت انسان در سایه عبور از دنیا و رسیدن به عالم ملکوت است؛ عقل بشری که محصول تجربه و آزمون و خطاست فقط از دنیای انسانها (که به چنگ تجربه در میآید) آگاه است و هیچ راهی برای کشف روابط دنیا با آخرت ندارد. از همین رو نمی تواند در این عرصه مورد اعتماد قرار گیرد.
مثلاً گاه عقل بشری خدمت به پدر و مادر را تا آخر عمر نوعی ضرر اجتماعی میشمرد و انسان را به گذاشتن والدین در خانه سالمندان تشویق مینماید
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
مردم می گفتند این به جای اینکه به ما برسد اول به الاغ هایش می رسد، ولی همین باعث شد که قافله ما دو سه روز زودتر از قافله های دیگر به نجف برسد. چون وقتی به حیوانات رسیدگی می کرد موقع حرکت حیوانات سر حال بودند و خوب حرکت می کردند ولی متصدیان قافله های دیگر مشغول خودشان می شدند و به اسب ها نمی رسیدند. این بدن ما هم استر ماست هر چه بیشتر به آن برسی بیشتر می توانی از آن کار بکشی. »
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
بزرگان گفتهاند که مردم شهوتپرست دنیا چون مست آرزوها و تخیّلات هستند ادراک جهنّم نمیکنند. هر کس در هر غریزهای مست شود، چشم و گوش او از ادراک غیر، کور و کر میشود و بنابراین، ادراک ضرر و شرّ و نار و جهنّم نمیکند. حُبُّک الشَّیءَ یُعْمِی وَ یُصِمُّ. چون غریزه از دست او رفت و مستی ناشی از آن نیز به دنبالش سپری شد و چشم و گوش واقعش باز شد، میبیند چه زیانهائی نموده و در چه آتش غرور و نخوت و استکباری میسوخته است. (علامه طهرانی، معاد شناسی، ج۴، ص: ۳۰۱)
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اگر انسان در دنیا عمر خود را با انس با عالم ملکوت و ارتباط با خداوند متعال و اولیای وی و انفاق و ایثار و اعمال نیکو بگذراند، باطن و ملکوت آن در آخرت نور و سرور و بهشتهای برین می شود و اگر در دنیا به غیر خدا رو بیاورد و دلبستگی به مال و مقام را سرلوحه کار خود قرار دهد، باطن آن ظلمت و تیرگی و آتش سوزان خواهد بود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
از نگاه دین اسلام، حقیقت انسان روح اوست؛ بدن مرکبی است برای حرکت به سوی کمال روح و دنیا بستری است برای کار و تلاش بدن. دنیا مانند گذرگاه و تونلی است که انسان موقتاً در آن سیر می کند و خواهی نخواهی با مرگ به آخرت منتقل گشته و در آن منزلگاه ابدی بار میاندازد.
پس دنیا جز مزرعهای برای آخرت نیست و ما برای آن خلق نشدهایم، و مقصد سعادت انسان جای دیگری است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
و حضرت امام صادق (ع) میفرمایند: الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْکنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیْرَ اللَّهِ
قلب انسان حرم خداست در حرم خدا غیر خدا را ساکن نکن.
در این مثالها به وضوح میبینیم که ملاک این حکم الهی حالتی روحی در انسان، یعنی تمایل وی به جنس مخالف است. نگاه کردن به جنس مخالف یا نداشتن حجاب و پوشش کافی قلب انسان را مشغول میکند و وی را هم از یاد خداوند غافل میکند و هم از مسیر فعالیتهای مفید اجتماعی باز میدارد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
و در دانش فقه راههای مختلفی برای کشف ثابت یا متغیر بودن یک دستور بیان شده است. تشخیص ثابت یا متغیر بودن یک دستور بر عهده کارشناسان فقه یعنی فقها میباشد.
یک مثال:
در اسلام دستور داده شده که مردان و زنان نگاه خود را به جنس مخالف محدود نمایند و هر یک در مقابل دیدگان دیگری تا حدودی خود را بپوشانند.
وقتی به حکمت این حکم نظر میکنیم، میبینیم ملاک آن تحصیل آرامش قلب و روح انسان و حفظ کانون خانواده است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اساس دین اسلام بر فطرت است، دین مجموعهای از دستورات است که کاملاً با هدفی که از خلقت انسان بوده هماهنگ می باشد و برای رسیدن به این هدف نیز از راههائی استفاده میکند که با نظام خلقت انسان سازگار میباشد. به این جهت دین اسلام را دین فطری مینامند.
بیشتر بدانیم
بدن انسان نیز فطرتی خاص خود دارد، همه دستورات بهداشت و تغذیه بر اساس مراعات اصول فطرت جسم انسان است. فطرت روح خود را کجا و چگونه باید بشناسیم؟!
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
دین نیامده تا انسانها را تهدید کند و زمینهای باشد برای جهنّم رفتن عدّهای و بهشتی شدن جمعی دیگر، بلکه دین نقشهراهی است برای آنانکه میخواهند در دنیا و آخرت با سعادت بسر برده و از گردنههای دشوار و منزل گاههای مخوف و هولناک آخرت نجات یابند، گردنهها و منزلگاههائی که چارهای جز عبور از آن نیست.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حضرت أمیرالمؤمنین (ع) شبها بعد از نماز عشاء مردم را مخاطب قرار داده و با صدای بلند سه مرتبه میفرمودند:
تَجَهَّزُوا رَحِمَکمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِیَ فِیکمْ بِالرَّحِیلِ وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ [الْعَرْجَةَ] عَلَی الدُّنْیَا وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِکمْ مِنَ الزَّادِ فَإِنَّ أَمَامَکمْ عَقَبَةً کئُوداً وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً لَا بُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَیْهَا وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا
آماده شده و بار سفر ببندید _ خداوند شما را رحمت نماید_ که بانگ کوچ و رفتن زده شده است. و کمتر به دنیا تکیه کنید و با توشهای نیکو به سوی آخرت حرکت نمائید که در برابر شما گردنهای سخت و منزلگاههائی مخوف و وحشتناک قرار دارد که باید به آن وارد شده و در آن لختی اقامت نمود. (نهج البلاغة، ص ۳۲۱؛ امالی صدوق، ص ۴۹۸)
۴. دین و فطرت
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
در مباحث عدل الهی خواندیم که به تصریح قرآن کریم، خداوند کسی را جدای از عمل انسان عذاب نمیفرماید و عذاب الهی نتیجه طبیعی و مستقیم اعمال خود انسان است. درست است که چون جهنّم نیز مخلوق خداوند است و خداوند روی حکمت و حسابی جهنّم را خلق فرموده است و جهنّم هر کس را که میسوزاند به اذن الهی است و از همین رو وقتی کسی در آتش جهنّم میافتد، گاهی میگوئیم که خداوند او را در جهنّم انداخت، ولی مَثَل عذاب الهی و شکنجه و سوزش اخروی، مَثَل سوختن دست کودکی است که دستش را به آتش یا بخاری میزند و با این عمل خواهی نخواهی میسوزد. مادر به او نصیحت میکند که از این کار برحذر باشد ولی او به خاطر کودکی و کمفکری از مادر اطاعت نمیکند و می سوزد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حجم
۶۱۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
حجم
۶۱۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰۵۰%
تومان