بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اسلام ‌شناسی | طاقچه
۴٫۸
(۲۸)
اتصال به باطن قرآن از دریچه ظاهر آن نیاز به این دارد که روح و جان انسان کمی صیقل خورده و آمادگی ورود به عالم نور را داشته باشد، و گرنه از اتصال به ظاهر قرآن بهره‌ای نصیب انسان نمی‌شود.
بنده خدا
دین اسلام نه فقط با ریاضتهای شاق مخالف است، بلکه همواره انسان را سفارش می کند به بدن خود رسیدگی کنند به مقداری که سلامت جسمانیشان همواره محفوظ بماند و آرامش روحیشان برقرار باشد و بتوانند با آرامش و تعادل زندگی خود را با یاد خدا رقم بزنند. بدن ما مرکب روح است اگر انسان به مرکب خود رسیدگی نکند از سفر باز می ماند و در نتیجه دست خالی خواهد ماند.
بنده خدا
همه دستورات دین از نماز و روزه و صدقه و جهاد و حج و ... برای این است که در دل آدمی عشق و محبت بوجود آید و آن گاه انسان بر «براق» محبت سوار شده و با آن به ملکوت سفر نماید و به همین جهت در کلام امامان معصوم آمده است که حقیقت دین همان محبّت است «هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُب»
بنده خدا
خدایا! آیا برده‌گیری غیر از همین رفتار غربیها است، و بصرف اینکه از بردن اسم بردگی جلوگیری کرده‌اند آزادیخواه و مدافع حقوق بشر شدند؟ مگر معنای برده‌گیری غیر از سلب آزادی مطلق و تملک اراده و عمل دیگران و نفوذ حکم اقویا و عزت‌طلبان در اشخاص ضعیف و ذلیل به دلخواه خود و به حق و ناحق حکم کردن چیز دیگری است. شگفتا! مگر اسلام چه فرموده بود؟ اسلام هم همین حکم را البته به صحیح‌ترین وجهی امضا کرده بود، چطور شد که با کمال بی شرمی نظام صحیح اسلامی را نظام بردگی نامیده و نظام غلط خود را نظام بردگی نمی‌نامند؟
کاربر ۲۹۵۲۲۳۲
خدایا! آیا برده‌گیری غیر از همین رفتار غربیها است، و بصرف اینکه از بردن اسم بردگی جلوگیری کرده‌اند آزادیخواه و مدافع حقوق بشر شدند؟ مگر معنای برده‌گیری غیر از سلب آزادی مطلق و تملک اراده و عمل دیگران و نفوذ حکم اقویا و عزت‌طلبان در اشخاص ضعیف و ذلیل به دلخواه خود و به حق و ناحق حکم کردن چیز دیگری است. شگفتا! مگر اسلام چه فرموده بود؟ اسلام هم همین حکم را البته به صحیح‌ترین وجهی امضا کرده بود، چطور شد که با کمال بی شرمی نظام صحیح اسلامی را نظام بردگی نامیده و نظام غلط خود را نظام بردگی نمی‌نامند؟
کاربر ۲۹۵۲۲۳۲
در چنین محیطی که توصیف شد، اسلام زن را جزء حقیقی و عضو کامل جامعه انسانیت قرارداده و از اسارت بیرون آورده و آزادی اراده و عمل به وی بخشید. زن مانند مرد در ثروتی که طبقه گذشته به ارث می‌گذارند شرکت دارد و از پدر و برادر و عمو و خاله و سایر خویشاوندان و همسر ارث می‌برد و هر کار مشروع و زندگی معروف را برای خود انتخاب کند آزاد است و عمل وی احترام اجتماعی داشته و باارزش می‌باشد، حقوق خود را می‌تواند مطالبه کرده و به مراجع صالحه مستقیماً مراجعه کند و در صورت تعدی، اقامه دعوی نماید و شهادت اقامه کند و در همه این مراحل که کلیات زندگی زن به آنها تأمین کامل می‌شود، مرد هیچ‌گونه ولایت و قیمومت و تحکمی نسبت به زن ندارد. «فَلا جُناحَ عَلَیْکمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَیْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ» ۳ و «وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَک الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کثُرَ» ۴.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
به همان ترتیب روم و ایران و ملل دیگر زن را از عامه حقوق محروم قرارداده و همیشه تحت سرپرستی مطلق‌العنان مرد نگاه داشته و هیچ‌گونه احترام اجتماعی برایش قائل نبودند. گذشته از اینکه بر اثر اخلاق بدویّت اساساً زن را مایه عار می‌دانسته و از دختر نفرت داشته و بدشان می‌آمد و حتی قبیله بنی‌تمیم دخترها را زنده در گور می‌کردند، چنان که قرآن کریم بالخصوص به این دو موضوع متعرض شده: «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کظِیمٌ* یَتَواری مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکهُ عَلی هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکمُونَ» ۱. و «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ* بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» ۲.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
و دسته دیگر، ملل و اقوام عقب مانده مانند اهالی آفریقا و سکنه گوشه و کنار معموره بود و زن در میان این اقوام و قبایل اصلًا انسان محسوب نمی‌شد بلکه طفیلی جامعه به شمار رفته و در صف حیوانات و استخدام و استثمار شده قرارداشت. بار می‌کشید و صید می‌کرد و خدمت مردان و تربیت بچگان و پرستاری مریض‌ها می‌نمود و آتش شهوت شوهران یا کسانی را که آنها می‌خواستند، خاموش می‌کرد و گاهی در قحطی یا مهمانی‌های با شکوه با گوشت وی تغذیه می‌شد. این بود اوضاع عمومی جهان آن روز که محیط عمومی ظهور اسلام بود و محیط خصوصی آن که جزیرةالعرب بود. به واسطه این‌که نوع اهالی آن سامان بادیه‌نشین بودند و در عین حال از خارج با ملل معظمه روم و ایران و حبشه و مصر محصور بودند و از داخل با یهود یثرب و اطراف آن و نصارای یمن و عراق محشور بودند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
یک دسته متمدن، مانند امپراتوری بزرگ روم و شاهنشاهی ایران و ملل دیگر مانند مصر و حبشه و هند و چین، و در میان این ملل زن حکم اسیر داشت؛ یعنی انسانی که آزادی اراده و عمل نداشت و از مزایای عمومی اجتماع به‌کلی محروم بود، ارث نمی‌برد، عملش احترام نداشت، در امور خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج و طلاق و اقسام معاشرت و تصرف در اموال و غیرآنها هیچ‌گونه آزادی و استقلالی نداشته و هر نفسی را که می‌کشید یا قدمی را از قدم برمی‌داشت با تصویب و اذن مرد می‌بایست انجام دهد و اگر مورد تعدی قرار می‌گرفت، اقامه دعوی و شکایت او را مردان می‌بایست بکنند و اعتنایی به دعوی و شهادت و سخن وی نبود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
در اسلام مبلغ پایه‌ای به عنوان خسارت اقتصادی در برابر جنایات پرداخت می‌گردد و اگر شخصی که مورد جنایت قرار گرفته مرد باشد همان مقدار اضافه به او یا خانواده‌اش برای جبران خسارت داده می‌شود. از مجموع این مطالب روشن می‌شود که در اسلام هیچ گونه تبعیضی میان مردان و زنان نیست، بلکه حق هر کسی به تناسب مسیر سعادت خاص او اداء شده و هر کس دقیقا در جایگاهی قرار دارد که فطرت و ساختمان وجود او اقتضاء می‌نماید. مهم آنست که انسان هدف دین را حرکت به سوی سعادت ابدی و معرفت خداوند متعال است به خوبی شناخته و جایگاه حقیقی هر یک از مرد و زن را نیز بشناسد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
خداوند نفقه زن را بر عهده مرد قرار داده است؛ یعنی مرد موظف است که احتیاجات زندگی زن رافراهم نماید. این حکم حکمتهای بسیاری داشته و در ایجاد تعادل در جامعه اثر شگفتی دارد. اول اینکه زن به حسب طبیعت جسمانی خود مدتی از عمر خود را در دوران بارداری و شیردهی سپری می‌نماید و با توجّه به لطافتی که دارد بعد از تولّد فرزند زحمت نگهداری او را می‌کشد؛ لذا حق اوست که دیگری هزینه زندگی او را تأمین کند تا او مجبور به کار کردن در بیرون از خانه نگردد. دوّم اینکه تحصیل درآمد نیاز به رفت و آمد در عرصه اجتماع دارد و این رفت و آمد هم آرامش زن را بر هم می‌زند و هم زمینه فساد و فحشا را در جامعه گسترش می‌دهد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
بر این اساس اگر کل جامعه را یک خانواده در نظر بگیریم که با مردن نسل اوّل ایشان اموالشان به نسل دوّم ارث می‌رسد، دو سوّم اموال به مردان نسل بعد ارث می‌رسد و یک سوّم آن به زنان، ولی مردان موظفند از آنچه بدانها رسیده نیمی را برای زنان هزینه کنند و زنان در آنچه به دست آورده‌اند از جهت قانونی مستقلند و چیزی را برای مردان هزینه نمی‌کنند؛ در نتیجه دو سوّم اموال نسل قبل، در طبقه بعدی برای زنان مصرف می‌شود (یک سوم خودشان و نیمی از دو سوّم مردان) و یک سوّم آن برای مردان مصرف می‌شود. در حالی که چون مردان توان مدیریت بالاتری نسبت به زنان دارند، مدیریّت دو سوّم اموال بر عهده مردان است و مدیریت یک سوّم آن بر عهده زنان می‌باشد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ولی باید دانست کلمه «عقل» در زیان عربی به معنای قوه خودکنترلی و خودمدیریتی در برابر خوبیها و بدیها است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
در مقابل اسلام حق حضانت و نگهداری کودک را تا پشت سر گذاشتن سنین اولیه رشد برای زن قرار داده و مرد اجازه ندارد زن را از این حق محروم نماید؛ زیرا زن به واسطه مهربانی و عطوفتی که دارد، برای حضانت و نگهداری کودک سزاوارتر است و مرد توانائیهای کافی برای بزرگ‌کردن کودک را ندارد و جداشدن کودک در این سنین از مادر موجب اخلال به تربیت و رشد وی می‌شود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اساس زندگی دینی نه مردمحوری است و نه زن محوری، بلکه خدامحوری و حق محوری است و بس و هر یک از مرد و زن موظفند خود را با حق و رضایت الهی هماهنگ نمایند. طبیعی است در این زندگی در غالب موارد، مرد و زن به توافق رسیده و نظر مشترکی دارند، ولی به علّت اختلاف تشخیصها و تفاوت روحیه‌ها گاهی هم اختلاف نظر پیدا می‌کنند. در این موارد نظر چه کسی باید حاکم باشد؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
کسی که می‌خواهد قضاوت یا مرجعیت را به عهده بگیرد، باید علاوه بر مرد بودن و بالغ بودن، عادل باشد و روحیّهٔ مقاومت در برابر گناهان کبیره داشته و در مقابل مکر شیطان مقاوم باشد و در زمینهٔ ریاست و مرجعیت خود از همه کسانی که در دسترس هستند، عالم‌تر و داناتر باشد. با این خصوصیات در میان مردان نیز فقط تعدادی محدود برای به عهده گرفتن چنین مناصبی باقی می‌مانند و این روش عاقلانه‌ترین روش برای تقسیم مسؤولیتها و کارهای اجتماعی است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
احکام الهی همه بر اساس قابلیت‌ها و توانائیهای حقیقی انسان‌ها است. از سوئی از دید اسلام ریاست و قضاوت بسیار مهم و اساسی است. خطای انسان عادی قابل جبران است ولی خطای قاضیان و رؤسای یک جامعه قابل چشم‌پوشی نیست و چه بسا یک خطای کوچک از یک رئیس که حق صدها و هزاران نفر را ضایع گرداند. به همین جهت اسلام برای رئیس شرائط بسیار سختی قرار داده و با هر شرطی عده‌ای از انسان‌ها را از دائره پذیرش این بار معاف فرموده و این بار را فقط بردوش گروهی بسیار کوچک از مجموعه انسانی قرار داده است. از نظر علمی توانائی نوع زنان در مدیریت بحران و تصمیم‌گیری در شرائط حساس و قضاوت قاطع به مراتب از مردان کم‌تر است و تجربیات روان‌شناسان
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حق اوّلیهٔ زن این است که از انجام امور جانکاه و طاقت‌فرسا در امان بوده و زندگی خود را در آرامش سپری نماید و خداوند هم همین حق را به او عطا نموده است؛ نه آنکه حق او اشغال کرسی ریاست بوده تا خداوند او را از این حق محروم کرده باشد و در حقیقت جوامع غربی که زن را از محیط آرام خانه بیرون کشیده و بار سنگین امور اجتماعی را بردوش او گذاشته اند حق زنان را ضایع نموده اند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
بعد به آقا میرزا حسن طهرانی نجم آبادی که از شاگردان معروف شیخ انصاری بود گفت: من شهادت می‌دهم: تو أعلم از من هستی! تو چگونه مرا معیّن میکنی؟ آقا میرزا حسن طهرانی گفت: بله من هم خودم را از تو أعلم میدانم، ولیکن من به درد ریاست نمی‌خورم؛ ریاست علاوه بر أعلمیّت، یک فکر و تحمّل و سعه‌ای میخواهد که این بار را بر دوش بگیرد و من آنرا ندارم؛ و تو داری! لذا تو را به این سِمَت منصوب می‌کنیم؛ و ما هم از أطراف تو را کمک می کنیم، و رهایت نمی‌نمائیم و تنهایت نمی‌گذاریم؛ و خلاصه مرجعیّت را با گریه و نارضایتی بر گردن آقا میرزا محمّد حسن شیرازی؟ رضو؟ گذاشتند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
هفده نفر از شاگردان مرحوم شیخ که در درجه أعلای از تقوی و علم و فقاهت بودند (مانند آقای میرزا حسن طهرانی نجم آبادی، حاج میرزا حسین، حاج میرزا خلیل و ...) با هم جمع شدند و در آن مجلس همه اتّفاق کردند که: آقا میرزا محمّد حسن شیرازی باید جلو برود و کارها را در دست بگیرد و مرجع امور مسلمین گردد. أمّا میرزا محمّد حسن شیرازی در آن مجلس نه تنها خوشحال نشد، بلکه گریه کرد؛ بلند بلند گریه کرد که چرا این أمر را بر گردن من می‌اندازید؟! من أهل این کار نیستم، من وظیفه‌ام این نیست، من از عهده‌ام بر نمی‌آید، و چنین و چنان!
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸

حجم

۶۱۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

حجم

۶۱۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۶صفحه بعد