گرفته مراد جنبه غفلتآفرین این زندگی و دلبستگی ما به آن است که ما را از هدف حقیقی دور میسازد.
الف) دنیا گذراست و نمیتوان به آن دل بست. قرآن از دنیا به «عَرَض» (چیز گذرا) تعبیر کرده و میفرماید: تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا (النساء ۴: ۹۴) و آن را به زراعت یا باغی تشبیه میفرماید که مدتی رونقی یافته و انسان به آن دل میبندد ولی عمرش بسیار کوتاه بوده و تا انسان می خواهد با آن انس بگیرد ناگهان خشک شده و تمام آرزوهای انسان را نقش بر آب میکند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
بنابراین انسان حرکتی نزولی از خداوند به این عالم داشته و حرکتی صعودی نیز از این دنیا به خداوند دارد و چون این دو مسیر مانند دو خط بر هم منطبق نیستند، آن دو را به قوس نزول و قوس صعود نامگذاری کرده اند تا نشان دهند که مسیر رفت و برگشت تکراری نیست.
از این یادآوری دو نتیجه میتوان گرفت:
الف) انسان سه زندگانی دارد: زندگانی قبل از دنیا (در مسیر حرکت از خداوند تا این عالم)، زندگانی دنیا، زندگی پس از دنیا؛ پس در برابر زندگی دنیا دو زندگی قرار دارد که چون هر دو فعلاً از دسترس ما خارج است هیچ کدام «دنیا (نزدیک و پست)» محسوب نمیشود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
و دانستیم که خداوند بالاترین موجود است و حرکت از او حرکتی نزولی و حرکت به سوی او حرکتی صعودی است و قرآن از اولی به انزال و تنزیل و از دومی به رفع و صعود تعبیر میکند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
انسان باید با عمل صالح سطح معرفت حقیقی خود را بالا ببرد تا افق خواست و اراده اش تغییر نموده و در عالم آخرت از خداوند جز خودش را طلب ننماید.
بنده خدا
در بهشت هر کس هر چه اراده کند برایش فراهم میشود، ولی نکته مهم اینجاست که میزان خواست و اراده انسانها در آخرت تابع ظرفیت وجودی ایشان است و ظرفیّت وجودی هر کس به مقداری است که با عمل صالح و تقوا در دنیا آن را ساخته است.
بنده خدا
«شفاعت» ظهور ارتباط قلبی «مشفوع» (شفاعت شده) با «شفیع» (شفاعت کننده) در قیامت است که امری حقیقی و محصول مجاهده انسان در دنیاست؛ نه پارتیبازی و عفو و بخشش بی اساس و بدون حکمت.
بنده خدا