بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب قله ها و دره ها | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب قله ها و دره ها

بریده‌هایی از کتاب قله ها و دره ها

امتیاز:
۴.۱از ۱۵ رأی
۴٫۱
(۱۵)
دره موقعیتی برای رشد من و ایجاد شرایط بهتر در زندگی من است. فقط سعی می‌کردم از دره فرار کنم نه اینکه از آن درس بگیرم.» «اکنون می‌بینم این موضوع که از خودم خارج می‌شوم و نکات مثبتی را که در دره پنهان‌شده است جستجو می‌کنم، می‌تواند نویدبخش مکانی جدید و بهتر باشد.» مرد جوان کمی فکر کرد و گفت: «نمی‌دانم صحیح باشد اما به نظر من قله محلی برای ارزش نهادن به زندگی است و هدف از دره یادگیری درباره زندگی است.» پیرمرد لبخندی زد و گفت: «عالی است، از برق چشمانت متوجه شدم که چیزهای زیادی درباره حقیقت قله‌ها و دره‌ها کشف کردی.» مرد جوان گفت: «همه آن‌ها را متوجه شدید؟» پیرمرد خندید: ‌«کار سختی نبود»
☆...○●arty🎓☆
فهمیدم تنها داشتن اطلاعات درباره قله‌ها و دره‌ها و صحبت کردن درباره آن‌ها همانند اولین بار که به دره بازگشتم، مهم نیست. «باید با فلسفه قله‌ها و دره‌ها زندگی کنیم. و هر چه بیشتر به آن عمل کنی بیشتر یاد می‌گیریم و رشد می‌کنیم. و به آرامش و موفقیت بیشتری می‌رسیم.» «همچنین متوجه شدم اوقات و خوب و بد هردو موهبت هستند و اگر آن‌ها را خوب مدیریت کنیم ارزش بسیاری دارند. وقتی آن بالا بر روی آن قله بلندتر بودم، زمان زیادی برای یافتن حقیقت همان‌گونه که هست صرف کردم.»
☆...○●arty🎓☆
زندگی عجب سفری است»
☆...○●arty🎓☆
همانطوریکه پیرمرد پیش‌بینی کرده بود هنگامی‌که از تصویر ذهنی پیروی کند روش‌های شگفت‌انگیزی برای به واقعیت پیوستن آن به ذهنش خطور می‌کند. او فکر کرد پیروی از دید عملی همانند نگاه کردن به نقشه است. راهی عملی برای رسیدن به آنچه می‌خواهی. تصویری که از قله ایجاد کرده بود تنها ترسی را که در وجودش داشت از بین برده بود، بلکه قدرت رسیدن به آن را نیز در او ایجاد کرد.
☆...○●arty🎓☆
چیزی که بیش از هر چیز او را شگفت‌زده کرده بود، قدرتی بود که ایجاد و پیروی از تصویر ذهنی به او می‌داد.
☆...○●arty🎓☆
او متوجه شده بود استقبال از حقیقت، بیشتر از دانستن آن مفید خواهد بود. پس نتیجه گرفت «به همین علت است که پیرمرد از کلمه درواقع بسیار استفاده می‌کند، منظور او برمبنای حقیقت است. او آرزو می‌کرد از این به بعد به‌جای زندگی در توهمات، واقعاً بتواند حقیقت را ببیند. او متوجه شد اگر آینده را برمبنای واقعیت بسازد می‌تواند آینده بهتری داشته باشد.
☆...○●arty🎓☆
او درباره تفاوت میان آرزوی آینده‌ای بهتر و پیروی از تصویری ذهنی فکر کرد. سپس متوجه شد تفاوت آن‌ها در عمل به آن است. او فکر کرد آرزو هیچ عملی را به دنبال ندارد اما وقتی واقعاً تصویری ذهنی را دنبال می‌کنید می‌خواهید کارهایی انجام دهید که آن را به واقعیت نزدیک کند. «شما خودتان را مجبور نمی‌کنید، فقط به خاطر خواست قلبی متوجه می‌شوید کارهایی را انجام می‌دهید که پیشتر نمی‌دانستید توانایی انجام آن‌ها رادارید. او کم کم متوجه می‌شد منظور پیرمرد از دنبال کردن هدف چیست. منظور او پافشاری برای رسیدن به هدف و انجام کارهایی بود که فرد را به هدف می‌رساند. شناخت حقیقت! او بیشتر متوجه شد که ترس سد راه موفقیت است، اما حقیقت، دستیابی به موفقیت را تسریع می‌کند. خندید و دوباره به قله بلندتر نگاه کرد. او که دوباره شور و اشتیاقی در خود احساس می‌کرد بلند شد و به راهش ادامه داد. او متوجه شد از زمانی که تصویر ذهنی را دنبال می‌کند انرژی و اعتمادبه‌نفس بیشتری به دست آورده است.
☆...○●arty🎓☆
و دوباره به قله نگاه کرد و احساس موفقیتی را که ایستادن روی قله به او می‌داد تصور کرد. پیرمرد گفته بود که قوی‌ترین ابزار برای کمک به او برای عبور از دره و رسیدن به قله پیروی از تصویر ذهنی است. بنابراین جوان سعی کرد تصویر ذهنی خود را ایجاد کند. او چشمانش را بست و با جزئیات واقعی و قابل‌باور تصور کرد که بر روی قله ایستاده است. او در خیال خود چشم‌اندازی زیبا دید، نوازش نور خورشید را زمانی که بر روی قله بالای ابرهای تیره ایستاده است، بر صورت خود را احساس کرد. مزه آب شفاف دریاچه بالای کوه را تصور کرد. بوی درختان کاج را احساس می‌کرد و صدای عقاب را شنید. دیگر هیچ ترسی نداشت و احساس آرامش می‌کرد. حس خوبی را که ایستادن در آن بالا داشت تصور می‌کرد. به نظر می‌رسید تصویر ذهنی جوان را از جا بلند کرد. به تنه درختی که در آن‌طرف رودخانه بود نگاهی انداخت. ناگهان فکری به ذهنش خطور کرد.
☆...○●arty🎓☆
دره من ترس است. او فکر کرد انواع دیگری از دره‌ها همانند بیماری، از دست دادن کسی که دوستش داریم، بحران مالی و دیگر شرایط بد وجود دارد که ممکن است خارج از کنترل او باشد و در اثر ترس به وجود نیامده باشد. اما مهم‌تر از همه اینکه او متوجه شد، ترس عامل ایجاد بسیاری از دره‌های او است. با خود فکر کرد، ازآنجاکه دره‌ها لحظاتی هستند که فرد ازآنچه ازدست‌داده است غمگین است آیا او نیز می‌ترسد نتواند آن را دوباره به دست آورد؟ او می‌دانست شرایط بد ممکن است ادامه پیدا کند اما اگر ترس را کنار بگذارد احساس بهتری به او دست خواهد داد.
☆...○●arty🎓☆
دره من ترس است.
☆...○●arty🎓☆
درباره آنچه پیرمرد دربار رسیدن به قله بعد از طریق ایجاد و پیروی از تصویر ذهنی تصویری از آینده بهتر که برای فرد اهمیت دارد و با کمک حواس پنج‌گانه بتواند آن را تصور کند، را به خاطر آورد. او فهمید لحظاتی قبل تصویری هولناک ایجاد کرده بود. تصویری از خودش هنگام غرق شدن در رودخانه.
☆...○●arty🎓☆
«مدیریت دره‌های تو زمان رسیدن به قله را مشخص می‌کند».
☆...○●arty🎓☆
«وقتی به قله بلندتر رسیدی بهتر است نسبت به حقایق درونی‌تر خودت شناخت پیدا کنی.» «ممکن است بخواهی با قلبت به تفکرات خود گوش‌دهی و لحظاتی را که در کار وزندگی تو را به سمت حقایق راهنمایی می‌کردند به خاطر آوری.» «آنچه را این‌گونه می‌آموزی حکمت خودت خواهد بود. نه حکمت من یا هر شخص دیگری.»
☆...○●arty🎓☆
منظورم این است که قله‌ای که می‌خواهی در آینده بر روی آن باشی و برای تو اهمیت دارد را تصور کنی. بزرگ‌ترین هدفی که بتوانی ترسیم کنی و به‌اندازه کافی واقعی و دست‌یافتنی باشد. همچنین باید بتوانی با استفاده از حواس پنج‌گانه تصویری با جزئیات قابل‌باور که می‌دانی می‌توانی آن را به واقعیت برسانی ایجاد کنی. شکل، صدا، بو و مزه قله آینده خود را تصور کن طوری که آن‌چنان برای تو واقعی شود که تصوّر رسیدن به آنجا بتواند تو را از دره عبور دهد.»
☆...○●arty🎓☆
«می‌دانستم آن ترس ممکن است واقعیت را از چشمانم مخفی نگاه دارد. بنابراین از خود پرسیدم، واقعیت در این شرایط چیست؟
☆...○●arty🎓☆
«تفریح من در دشت ممکن است در ابتدا برای فرار از واقعیت بوده باشد. اما درنهایت مفید بود.»
☆...○●arty🎓☆
یافتن نکات مثبت در شرایط نامطلوب
☆...○●arty🎓☆
امیدوار بود ازاین‌پس دره‌ها را فرصت‌هایی ببیند که با کشف نکات مثبت آن‌ها بتواند شرایط بهتری را برای خود فراهم کند.
☆...○●arty🎓☆
باورها و عملکردهای فرد باعث ایجاد تفاوت در او شد.
☆...○●arty🎓☆
مرد جوان با ناراحتی گفت: «پس من قله‌ای از لحظاتم را به دره تبدیل کردم. من توانسته بودم به‌جایی که سال‌ها در آرزوی آن بودم برسم، اما بازهم احساس شکست داشتم.» پیرمرد گفت: «بله، آیا متوجه شدی که در آن لحظه دره‌ای در ذهن خودت ایجاد کردی؟» سپس پیرمرد پرسید: چگونه می‌شود که فردی برای انجام مسابقه‌ای عالی مدال نقره بگیرد و خوشحال نباشد؟» مرد جوان فکری کرد و گفت: «با مقایسه آن با مدال طلا.» سپس متوجه شد و گفت: «پس اگر می‌خواهیم دره‌های کمتری داشته باشیم باید از مقایسه پرهیز کنیم. اگر از خوشی‌های آن لحظه لذت ببریم، احساس می‌کنیم بر روی قله ایستاده‌ایم.» پیرمرد گفت: «بله حتی در لحظات ناخوشایند نیز این‌گونه است.»
☆...○●arty🎓☆

حجم

۴۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۴۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۱۷,۰۰۰
۸,۵۰۰
۵۰%
تومان